در چهارم نوامبر ۱۹۲۲ (۱۳ آبان ۱۳۰۱)، باستان‌شناسان در سرزمین پادشاهان مصری به کشفی بی‌سابقه‌ای دست یافتند: مقبره دست‌نخورده فرعون جوان، توت‌عنخ‌آمون. این کشف نه‌تنها تاریخ مصر باستان را دگرگون کرد، بلکه آغازگر افسانه‌ای شد که به‌نام «نفرین مومیایی» در ذهن مردم جهان نقش بست.

در صبحی آفتابی، کارگران مصری در حال پاک‌سازی شن‌های دره پادشاهان بودند که به نشانه‌هایی از پله‌های سنگی در عمق حدود ۴ متری پایین‌تر از مقبره رامسس ششم برخوردند. این پلکان فرو رفته، به مقبره‌ای منتهی می‌شد که بیش از ۳۲۰۰ سال پیش، فرعونی جوان به نام توت‌عنخ‌آمون در آن دفن شده بود.

تیم حفاری که به رهبری باستان‌شناس بریتانیایی هاوارد کارتر (Howard Carter) و با حضور عمدتاً کارگران مصری فعالیت می‌کرد، در نزدیکی کلبه‌هایی در دره مشغول کار بودند. برخی روایت‌ها حاکی از آن است که نخستین‌بار یک کارگر به نام حسین عبدالرّسول پله‌ها را مشاهده کرده بود. این کشف اولیه، نقطه شروعی برای یکی از مهم‌ترین اکتشافات باستان‌شناسی قرن بیستم شد.

آیا نفرین مومیایی واقعیت دارد؟ از مار کبری و نقاب طلایی تا مرگ مشکوک - دیجینوی

با کشف پله‌ها، گروه متوجه اهمیت یافته خود شد. آن‌ها با سرعت کار را ادامه دادند تا به پله دوازدهم رسیدند؛ جایی که دری کوچک با پوشش گچی یافتند. کارتر در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشت که بر روی این درب، بخشی از مُهر گورستان سلطنتی دیده می‌شد که خدای آنوبیس را به‌صورت پادشاهی ایستاده بر پیکر دشمنان به تصویر می‌کشید. این مهر، نشانه‌ای از آن بود که مقبره احتمالاً متعلق به یکی از فراعنه بوده و هنوز دست‌نخورده باقی مانده است.

کارتر در پنجم نوامبر نوشت: «شواهد کافی در برابر ما بود که نشان می‌داد این واقعاً ورودی یک مقبره است و با توجه به مُهرها، دست‌نخورده باقی مانده بود.

با بررسی بیشتر، مشخص شد که ورودی با آوار پر شده (احتمالاً توسط کاهنانی که قصد داشتند مقبره را مسدود کنند) که خود نشانه‌ای دیگر از دست‌نخورده باقی ماندن آن بود. این آوار شامل سنگ‌ریزه‌ها و خاک فشرده‌ای بود که به‌نظر می‌رسید عمداً برای محافظت از آرامگاه استفاده شده باشد.

در هفته‌های بعد، تیم حفاری به کار خود ادامه داد تا در ۲۴ نوامبر، مُهری با کارتوش (حاوی هیروگلیف نام پادشاه) توت‌عنخ‌آمون را کشف کردند. با این حال، هنوز مطمئن نبودند که چه کسی درون مقبره دفن شده، چرا که آوار ورودی شامل قطعات سفال و جعبه‌های شکسته‌ای بود که نشانه‌هایی از دیگر فراعنه، از جمله آخناتون (پدر توت)، داشت. این موضوع سردرگمی‌هایی ایجاد کرده بود و احتمال وجود مقبره‌ای ترکیبی یا انتقال اشیای سلطنتی از دوره‌های مختلف را مطرح می‌کرد.

در ۲۵ نوامبر، نخستین درب مقبره گشوده شد. روز بعد، درون دومین در، سوراخ کوچکی ایجاد کردند تا بتوانند داخل را ببینند. هیچ مقام مصری اجازه ورود نداشت، اما کارتر همراه با لرد کارناروون (Lord Carnarvon)، سرمایه‌گذار پروژه، دخترش لیدی اولین هربرت (Lady Evelyn Herbert) و مهندس حفاری آرتور کالندر (Arthur Callender) در محل حضور داشتند. همه با اضطراب و هیجان منتظر بودند تا ببینند پشت آن در چه چیزی نهفته است.

آیا نفرین مومیایی واقعیت دارد؟ از مار کبری و نقاب طلایی تا مرگ مشکوک - دیجینوی

کارتر در یادداشت‌هایش نوشت: «مدتی طول کشید تا چیزی دیده شود؛ هوای گرم خارج‌شده باعث لرزش شعله شمع شد، اما وقتی چشم‌ها به نور کم عادت کردند، فضای داخلی اتاق به‌آرامی نمایان شد، ترکیبی عجیب و شگفت‌انگیز از اشیای خارق‌العاده و زیبایی که روی هم انباشته شده بودند.»

مقبره توت‌عنخ‌آمون نخستین مقبره دست‌نخورده یک فرعون بود که در دوران مدرن کشف شد و مملو از گنجینه‌های ارزشمند بود. ماسک مرگ یکی از مشهورترین اشیای یافت‌شده از این پادشاه مصری است، نقابی ۱۰ کیلوگرمی از طلای خالص که با سنگ‌های قیمتی تزیین شده بود. در کنار آن، بازی‌های رومیزی، تخت‌خواب‌های متعدد و حتی مانکنی برای پرو لباس در دنیای پس از مرگ نیز یافت شد.

توت‌عنخ‌آمون در سه تابوتِ تو در تو دفن شده، به طوری که دو تابوت از چوب طلاکاری‌شده و سومی که کوچک‌ترین آن‌ها است، از طلای خالص ساخته شده بود. بدن او را پیش از مومیایی شدن با روغن آغشته کرده بودند که این کار باعث سیاه شدن جسدش شده بود.

حدود یک ماه پس از گشایش مقبره، لرد کارناروون (سرمایه‌گذار پروژه) بر اثر عفونت ناشی از نیش پشه‌ای که هنگام اصلاح صورت ایجاد شده بود، درگذشت. در سال ۱۹۲۳، مجله Pearson’s Magazine داستانی تخیلی با عنوان «مقبره پرنده» منتشر کرد که در آن قناری کارتر پس از باز شدن در مقبره، به صورت مُرده در دهان یک مار کبری یافت شد. رسانه‌ها و شایعات، این اتفاق و چند تصادف دیگر را به‌عنوان شواهدی از «نفرین مومیایی» تعبیر کردند (باور به اینکه هرکس مقبره فرعونی را بگشاید، دچار مرگ زودهنگام یا غیرطبیعی خواهد شد).

با این حال، مطالعه‌ای در سال ۲۰۰۲ نشان داد که ۲۵ نفر از کسانی که در آن مقبره بودند و در معرض این «نفرین» قرار گرفتند، به‌طور میانگین عمری طبیعی و مطابق با استانداردهای آن زمان داشتند.

بررسی‌های میدانی جدید نشان می‌دهند که یک مجموعه یادمانی عظیم که حدود ۳۰۰۰ سال پیش توسط مایاها ساخته شده، بر پایه نقشه‌ای از کیهان طراحی شده است.

مطالعه دقیق در محوطه باستانی آگوادا فنیکس آشکار کرده که این یادمان نه تنها بسیار بزرگ‌تر از آن است که در بررسی‌های اولیه تصور می‌شد (با آرایشی صلیبی‌شکل و محورهایی به طول ۹ و ۷.۵ کیلومتر) بلکه طراحی آن به‌صورت یک کیهان‌نگاره (Cosmogram) بوده؛ نوعی معماری که بازتاب‌دهنده ساختار کیهان است.

آنچه این سازه را شگفت‌انگیزتر می‌کند، نبود هرگونه نشانه از نابرابری اجتماعی در آن است. هیچ اثری از اقامتگاه‌های اشرافی یا تندیس‌های فرمانروایان در این محوطه یافت نشده است.

این موضوع به‌روشنی نشان می‌دهد که جوامع برابرگرا نیز قادر به ساخت آثار عظیم معماری بوده‌اند، بی‌آن‌که نیروی اجبار یا ساختار اجتماعی سلسله‌مراتبیِ مبتنی بر سلطنت را به کار گیرند.

کهن‌ترین بنای شناخته‌ شده مایا ممکن است نقشه‌ای از کیهان باشد - دیجینوی

کشف آگوادا فنیکس از طریق نقشه‌برداری لیدار (LIDAR) در ایالت تباسکو مکزیک، در نزدیکی خلیج مکزیک، از چند جهت شگفت‌انگیز بود.

نخست، اندازه آن بود. این مکان بزرگ‌ترین محوطه مایایی کشف‌شده تا امروز به‌شمار می‌آید، حتی بر اساس برآورد اولیه و محافظه‌کارانه‌ای که طول محور اصلی آن را ۱.۴ کیلومتر عنوان می‌کرد. علاوه بر این، این بنا برخلاف بسیاری از ساختارهای گمشده در مناطق آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی، در دل جنگل پنهان نبود، بلکه زیر یک منطقه مسکونی قرار داشت.

همچنین هیچ نشانه‌ای از وجود ساختار طبقاتی یا نابرابری اجتماعی در آن مشاهده نشد. اکنون گروهی از باستان‌شناسان به رهبری تاکِشی اینوماتا از دانشگاه آریزونا، بررسی‌های لیدار جدید، کاوش‌های میدانی و حفاری‌های عمیق‌تری انجام داده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که آگوادا فنیکس بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر از آن است که پیش‌تر تصور می‌شد، نه‌تنها از نظر ابعاد فیزیکی، بلکه از نظر شناختی که درباره سازندگان آن در فاصله سال‌های ۱۰۵۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد به‌دست می‌دهد.

در مقاله پژوهشی آنان آمده است: «در کنار جذابیت آیین‌های جمعی، جشن‌ها و مبادله کالاها، ساخت یک کیهان‌نگاره که نظم کیهان را در قالبی مادی بازتاب می‌داد، احتمالاً انگیزه‌ای برای مشارکت شمار فراوانی از مردم در این پروژه فراهم کرده است، بدون آن‌که نیروی اجبار به کار گرفته شود.»

کهن‌ترین بنای شناخته‌ شده مایا ممکن است نقشه‌ای از کیهان باشد - دیجینوی

پژوهشگران می‌گویند: «رشد آگوادا فنیکس نشان‌دهنده توانایی سازمان‌یافتگی انسان‌ها در غیاب نابرابری‌های برجسته است، اما در عین حال چالش‌هایی را که سازندگان اولیه با آن روبه‌رو بوده‌اند نیز نشان می‌دهد.»

طرح کلی این بنا به‌صورت صلیبی تودرتو بوده است که محورهای بلند به مرکز یادمان منتهی می‌شدند. در مرکز این ساختار، بر روی سکویی مصنوعی، دو گودال صلیبی‌شکل درون یکدیگر قرار داشتند.

هر یک از محورهای طولی شامل یک راهرو و دو جاده بلند بود؛ راهرو در زمین حفر شده و جاده‌ها در دو سوی آن روی زمین ساخته شده بودند. طولانی‌ترین راهرو که به سمت شمال‌غربی امتداد دارد، ۶.۳ کیلومتر طول دارد. پژوهشگران گمان می‌برند که از این مسیرها برای آیین‌های عبور و مرور آیینی به مرکز یادمان استفاده می‌شده است.

در امتداد محور غربی، جایی که ساختار از دریاچه لاگونا نارانخیتو عبور می‌کند، سازندگان سامانه‌ای از کانال‌ها را آغاز کرده بودند که احتمالاً با اهمیت آیینی آب در ارتباط بوده است. این کانال‌ها نیمه‌کاره رها شده‌اند، که نشان‌دهنده محدودیت در توان مهندسی و سازمان‌دهی ساخت‌وساز در آن دوران است.

در مرکز آیینی واقع در سکوی اصلی آگوادا فنیکس، جذاب‌ترین یافته‌های باستان‌شناسی به‌دست آمده است. در مرکز دو گودال صلیبی‌شکل، پژوهشگران انباشتی از رنگ‌دانه‌ها را در محفظه‌ای خاص یافتند که به ترتیب جهات جغرافیایی قرار داده شده بودند: رنگ آبی آزوریت در شمال، سبز مالاکیت در شرق، و زرد اُخرایی حاوی گوتیت در جنوب.

کهن‌ترین بنای شناخته‌ شده مایا ممکن است نقشه‌ای از کیهان باشد - دیجینوی

این یافته نخستین نمونه شناخته‌شده از نمادگرایی رنگی جهتی در تمدن‌های مزوامریکایی است، الگویی که بعدها در کیهان‌نگاره‌های مایا نیز دیده می‌شود و هر رنگ را به یکی از عناصر و جهات اصلی جهان نسبت می‌دهد.

اینوماتا می‌گوید: «ما می‌دانستیم که رنگ‌های خاصی با جهات مشخصی در ارتباط هستند، و این موضوع برای همه اقوام مزوامریکایی و حتی بومیان آمریکای شمالی نیز اهمیت داشته است. اما تاکنون هرگز موردی نیافته بودیم که رنگ‌دانه‌ها به این شکل و بر اساس جهت جغرافیایی در جای خود قرار گرفته باشند. این نخستین نمونه‌ای بوده که چنین چیدمانی مشاهده شده، و بسیار هیجان‌انگیز است.»

درون این گودال‌ها، پژوهشگران همچنین نذوراتی شامل صدف‌های دریایی، یشم تراش‌خورده و سنگ سبز یافتند؛ اشکالی از تمساح، پرنده و حتی زنی در حال زایمان، که همگی به شکل صلیب‌آرایی چیده شده بودند. این چیدمان نیز با طرح کیهان‌نگاره سازگار است، زیرا صدف‌ها در سویه‌هایی قرار داشتند که نشانگر آب هستند.

پژوهشگران می‌گویند یافته‌ها دیدگاهی ژرف درباره محدودیت‌ها و توانایی‌های سازمان انسانی ارائه می‌دهد. از یک سو، ساخت‌وساز در آگوادا فنیکس ناتمام باقی مانده، هرچند که این محوطه احتمالاً صدها سال مورد استفاده قرار داشته است.

کهن‌ترین بنای شناخته‌ شده مایا ممکن است نقشه‌ای از کیهان باشد - دیجینوی

از سوی دیگر، مقیاس این یادمان شگفت‌آور است: ساختن سکوی اصلی نیازمند حدود ۱۰.۸ میلیون روز-نفر کار بوده و احداث کانال‌ها و سد نیز ۲۵۵,۰۰۰ روز-نفر دیگر به آن افزوده است.

در مقاله آمده است: «ساخت یک کیهان‌نگاره که نظم کیهان و زمان را بازنمایی می‌کرد، احتمالاً انگیزه‌ای قوی برای مشارکت مردم در فعالیت‌های عمرانی فراهم کرده، بی‌آن‌که نیروی اجبار وجود داشته باشد.»

اینوماتا در ادامه توضیح می‌دهد: «مردم معمولاً این تصور را دارند که در گذشته پادشاهانی بوده‌اند که دستور ساخت اهرام را داده‌اند، و بنابراین در دوران مدرن نیز برای تحقق کارهای بزرگ به افراد قدرتمند نیاز است. اما وقتی داده‌های واقعی از گذشته را می‌بینیم، می‌فهمیم که واقعیت چنین نبوده است. ما برای انجام کارهای بزرگ، واقعاً نیازی به نابرابری اجتماعی شدید نداریم.»

این پژوهش در مجله Science Advances منتشر شده است.

یک جستجوگر فلز، سکه‌ای طلایی متعلق به اقوام سلتی و با قدمت ۲۲۰۰ سال را در آلمان کشف کرد. این سکه که در مزرعه‌ای در ایالت زاکسن پیدا شده، از طلای تقریباً خالص است و اکنون به‌عنوان کهن‌ترین سکه کشف‌ شده در این منطقه شناخته می‌شود. سکه مزبور که «جام رنگین‌کمان» نام گرفته، هنوز نقش‌ونگارهای متمایز خود را حفظ کرده است.

به‌تازگی در آلمان سکه‌ای سلتی از طلای تقریباً خالص با قدمتی حدود ۲۲۰۰ سال یافت شده که در شرایطی استثنایی حفظ گردیده است.

این سکه که جرم آن ۲ گرم است، اندکی از یک سکه ۱۰ سنت یورویی یا ۱۰ سنت آمریکایی سبک‌تر بوده و «جام رنگین‌کمان» نامیده می‌شود. دلیل این نام‌گذاری، نه‌تنها شکل منحنی و شبیه‌به‌ظرف کوچک آن است، بلکه به این واقعیت اشاره دارد که چنین سکه‌هایی اغلب در مزارع پیدا می‌شوند، درست مانند افسانه‌ای که از وجود ظرفی پر از طلا در انتهای رنگین‌کمان سخن می‌گوید.

این سکه در مزرعه‌ای در گوندورف، در شمال‌غربی شهر لایپزیگ کشف شد و به‌وسیله اداره باستان‌شناسی ایالت زاکسن تأیید گردید. این کشف نه تنها بخشی از افسانه‌ها نیست، بلکه یادآور حضور انسان‌هایی واقعی است که روزگاری در آن سرزمین زیسته‌اند. باربارا کلپش، وزیر فرهنگ و گردشگری ایالت زاکسن، در بیانیه‌ای اظهار داشت: «سکه طلایی کشف‌ شده بخشی ملموس از تاریخ ماست و دیدگاه‌های تازه‌ای درباره تجارت با اقوام سلتی در اختیارمان می‌گذارد. این سکه از دادوستد و انسان‌هایی سخن می‌گوید که زمانی در این ناحیه زندگی می‌کردند.»

این سکه ۲ گرمی از طلای تقریباً خالص ساخته شده و به‌طور رسمی با نام «چهارم استاتر» شناخته می‌شود، اما اکنون به‌صورت غیررسمی «جام رنگین‌کمان گوندورف» نام گرفته است. یک طرف آن نقش سری استیلیزه (احتمالاً سر گوزن) دیده می‌شود و طرف دیگر شامل تصویری از گردنبند باز با انتهای ضخیم (احتمالاً نوعی گردنبند سلتی موسوم به «تورک»)، یک ستاره با گوشه‌های منحنی، و یک کره است.

سایر سکه‌هایی با شکل «جام رنگین‌کمان» در مناطق سکونتی سلتی در شمال بوهم یافت شده‌اند و معمولاً به سده سوم پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردند. رجینا اسمولنیک، باستان‌شناس ایالتی، گفت: «سکه‌های سلتی در زاکسن بسیار نادر هستند. هرچند زاکسن بیرون از محدوده سکونت اقوام سلتی قرار دارد، این کشف ارزشمند شاهدی دیگر بر وجود تماس‌ها و ارتباطات منظم میان این مناطق است.»

پیش از کشفیات اخیر، تنها دو سکه سلتی در زاکسن یافت شده بود که یکی از آنها در قرن نوزدهم میلادی کشف شده و اکنون مفقود است. افزایش قابل‌توجه در بررسی‌های میدانی طی سال‌های اخیر، منجر به کشف ۹ سکه دیگر شده، اما تنها یکی از آنها از طلا ساخته شده و همانند این نمونه دارای شکل محدب است، با این تفاوت که آن سکه فاقد هرگونه تزئین بوده است.

پیش‌تر کهن‌ترین سکه کشف‌ شده در زاکسن، سکه‌ای نقره‌ای موسوم به «کلاستر کویناریوس» بود که در سال ۲۰۰۷ میلادی پیدا شد و احتمالاً به اوایل قرن نخست پیش از میلاد بازمی‌گشت. بااین‌حال، این سکه طلایی تازه‌کشف‌شده اکنون قدیمی‌ترین نمونه محسوب می‌شود و اثباتی است بر وجود سکه‌هایی کهن‌تر در زاکسن.

اگرچه این یافته به‌عنوان «سکه» توصیف می‌شود، اما همان‌گونه که اسمولنیک توضیح داد، در واقع هرگز در چرخه تبادلات مالی نبوده است. او گفت: «در حقیقت، این سکه احتمالاً نمادی از جایگاه اجتماعی یا ذخیره‌ای از ارزش بوده که به فردی از طبقه بالای جامعه تعلق داشته است؛ فردی که با اقوام سلتی روابط تجاری برقرار کرده بود.»

باربارا کلِپش در پایان افزود: «کشف‌هایی از این دست گذشته ما را زنده می‌کنند و به ما در درک ریشه‌های فرهنگی‌مان یاری می‌رسانند. از داوطلبی که این یافته را با دقت و حس مسئولیت‌پذیری گزارش کرده است، سپاسگزارم. تعهد و تلاش این داوطلب نشان می‌دهد که شهروندان ما چگونه در پژوهش و حفاظت از میراث فرهنگی‌مان سهیم‌اند.»

گروهی از باستان‌شناسان زیرآبی موفق شدند ۶۰۰ تیر چوبی را که زمانی پایه‌های یک روستای باستانی را تشکیل می‌دادند، در زیر آب شناسایی کنند. این تیرها بقایای سکونتگاهی از عصر برنز هستند که زمانی جامعه‌ای در اطراف دریاچه مزانو در ایتالیا در آن زندگی می‌کرد.

دریاچه مزانو، در شمال منطقه لاتزیو، درون دهانه‌ای آتشفشانی شکل گرفته و اکنون به لطف تلاش‌های یک تیم تحقیقاتی، رازهای خود را پس از هزاران سال فاش می‌کند. گروهی از کارشناسان که زیر نظر اداره میراث باستان‌شناسی ایتالیا فعالیت می‌کنند، با غواصی در این دریاچه کوچک توانستند نقشه دقیقی از ساختار این روستا ترسیم کنند. آنان نه تنها بیش از ۶۰۰ تیرک چوبی فرو رفته در رسوبات رسی ضخیم را شناسایی نمودند، بلکه بیش از ۲۵ قطعه اثر تاریخی مربوط به بازه زمانی ۱۷۰۰ تا ۱۱۵۰ پیش از میلاد را نیز از زیر گل و لای خارج کردند.

برای بازسازی شکل اولیه سکونتگاه، باستان‌شناسان از لوله‌های مکنده برای خارج کردن رسوبات استفاده کردند تا خطوط اصلی ساختمان‌ها و چیدمان روستا آشکار شود. بررسی‌ها نشان داد تیرهای چوبی در عمق‌هایی میان ۲.۴ تا بیش از ۹.۷ متر از سطح فعلی آب قرار دارند، که نشان‌دهنده تغییرات مداوم سطح آب و ناهمواری بستر دریاچه در طول حدود ۶۰۰ سال زندگی این جامعه است. در برخی نقاط، پایه‌های چوبی با سنگ‌پوشی شده‌اند، اما هنوز ارتفاعشان تقریباً به خط ساحلی کنونی نزدیک است.

کاوش‌های هدفمند در بخش‌هایی انجام شد که لایه‌های باستانی هنوز زیر لایه‌ای ضخیم از رس فشرده محفوظ مانده‌اند. در عین حال، برخی از آثار برنزی در میان سنگ‌های آذرین یافت شده‌اند که احتمالاً نشان از وقوع لغزش زمین باستانی دارد.

آثار کشف‌شده، که در میان رس‌های فشرده به خوبی حفظ شده‌اند، شامل تبرهای چندشیاره، سرنیزه، سنجاق‌سینه، حلقه، سوزن، داس و اشیای تزئینی دیگر هستند. همچنین چند شمش برنز که برای ریخته‌گری استفاده می‌شدند، در محل پیدا شده که بیانگر وجود کارگاه‌های فلزکاری در دل این روستا است.

برخی از این اشیای فلزی آثار سوختگی دارند. پژوهشگران حدس می‌زنند که این وسایل ممکن است هنگام وقوع آتش‌سوزی در یکی از سازه‌های چوبی به داخل آب افتاده یا پس از نابودی روستا در آتش، در همان‌جا رها شده باشند. حتی روی سطح بعضی ابزارها رد دوده و تغییر رنگ ناشی از حرارت دیده می‌شود که شواهد روشنی از حضور آتش در این محوطه است.

در ویدیویی که در یوتیوب منتشر شده، غواصان در حال کاوش در اعماق آب دیده می‌شوند، جایی که پایه‌های چوبی، اشیای برنزی و دیگر بقایای معماری را با دقت ثبت و مستند می‌کنند. هدف پروژه‌ای که توسط واحد باستان‌شناسی زیرآبی اداره کل میراث ایتالیا هدایت می‌شود، ادامه کاوش‌ها و مستندسازی کامل محل است تا تصویر واضح‌تری از محل دقیق روستا و نحوه زندگی ساکنان آن به دست آید. باستان‌شناسان امیدوارند با بررسی دقیق آثار، بتوانند بفهمند این جامعه چگونه در دل آب‌ها سازه‌هایی بر پایه چوب ساخته و چگونه در نهایت ناپدید شده است.

روستایی متعلق به عصر برنز که به معنای واقعی کلمه بر روی یک دریاچه ایتالیایی ساخته شده بود، در طول زمان گم شده بود. اما اکنون، باستان‌شناسان زیر آب در حال بازیابی تاریخ این روستا هستند.

تیمی از کارشناسان به عمق دریاچه موتزانو (Lake Mezzano)، یک دریاچه کوچک با منشاء آتشفشانی در شمال لاتزیوی ایتالیا، شیرجه زدند. آن‌ها نه تنها ۶۰۰ تیرک چوبی را که زمانی ستون‌های این روستای خانه‌های روی آب (Pile-dwelling village) بودند، نقشه‌برداری کردند، بلکه بیش از ۲۵ اثر باستانی متعلق به دوره‌ای بین ۱۷۰۰ تا ۱۱۵۰ پیش از میلاد مسیح را از این مکان متعلق به عصر برنز بازیابی کردند.

نقشه‌برداری از ۶۰۰ ستون زیر آب

این تیم غواصی، که تحت هدایت “اداره نظارت بر باستان‌شناسی، هنرهای زیبا و چشم‌انداز منطقه” فعالیت می‌کرد، این سکونتگاه باستانی و اکنون به زیر آب رفته را برای مستندسازی و حفظ بقایای آن کاوش کردند. طبق بیانیه‌ای که منتشر شده، این تیم بیش از ۶۰۰ تیرک چوبی را پیدا کرد که در خاک رسی سنگین فرورفته بودند. این نقشه‌برداری منطقه‌ای را پوشش داد که حدود یک سوم مساحت شناخته‌شده سکونتگاه بود. با حذف رسوبات توسط شلنگ‌های مکنده، گروه‌های کاوش توانستند ساختار روستا را ترسیم کرده و تصویری از شکل احتمالی آن در گذشته ایجاد کنند.

عمق تیرک‌ها بین ۸ تا بیش از ۳۲ فوت متغیر بود، که نه تنها ناهموار بودن کف دریاچه در آن زمان را نشان می‌دهد، بلکه تغییر سطح آب در طول ۶۰۰ سال وجود این روستا را نیز آشکار می‌سازد. در برخی نقاط، تیرک‌ها در زیر سنگ‌ها مدفون شده بودند اما تقریباً تا ارتفاع ساحل فعلی نیز می‌رسیدند.

عملیات حفاری هدفمند در مکان‌هایی صورت گرفت که رسوبات باستانی هنوز در زیر یک لایه ضخیم از رس فشرده حفظ شده بودند. با این حال، گاهی اوقات آثار برنزی در میان سنگ‌های گدازه‌ای یافت شدند که احتمالاً بقایای یک رانش زمین باستانی بودند.

ردپای آتش در آثار برنزی

بیش از ۲۵ اثر باستانی که به خوبی توسط رس‌ها حفظ شده بودند، بازیابی شدند. این آثار شامل تبرهای چندلبه، سرنیزه‌ها، سنجاق‌های سینه (Brooches)، حلقه‌ها، یک سنجاق، یک داس کوچک و سایر وسایل تزئینی بودند. همچنین شمش‌های برنزی که در طول ریخته‌گری استفاده می‌شدند، یافت شد که نشان می‌دهد احتمالاً کارگاه‌های متالورژی در داخل روستا وجود داشته است.

به نظر می‌رسد برخی از اقلام برنزی دچار آتش‌سوزی شده‌اند و کارشناسان حدس می‌زنند که این اقلام ممکن است در طول آتش‌سوزی احتمالی به داخل آب افتاده باشند یا در هنگام سوختن سازه‌های چوبی، به سادگی رها شده باشند.

این تیم یک ویدئوی یوتیوب منتشر کرده که غواصان را در حال کار در آب، مکان‌یابی تیرک‌های چوبی و آثار برنزی نشان می‌دهد.

هدف از این کار که توسط “سرویس باستان‌شناسی زیر آب اداره نظارت” هدایت می‌شود، ادامه حفاری و مستندسازی سایت است. امید می‌رود این تلاش به تیم کمک کند تا مکان دقیق روستا و نحوه عملکرد این جامعه باستانی را بهتر درک کنند.