وایکینگ‌ها جنگجویان و دریانوردان برجسته سرزمین‌های اسکاندیناوی بودند که در فاصله قرون هشتم تا یازدهم میلادی به‌عنوان فاتحان، بازرگانان و کاوشگران شناخته می‌شدند. آنان تنها به حمله و غارت بسنده نمی‌کردند، بلکه در زمینه‌هایی چون تجارت کالا، کشاورزی، صنعتگری و حتی سرودن شعر نیز توانایی‌های چشمگیری داشتند و فرهنگی پویا و غنی را شکل داده بودند. همانند دیگر تمدن‌های بزرگ تاریخ، برخی از نام‌ها و دستاوردهای آنان قرن‌ها پس از مرگشان همچنان در حافظه جمعی بشر باقی مانده و یادآور نقش پررنگشان در تاریخ جهان است.

اریک سرخ (Erik the Red) از نامدارترین وایکینگ‌ها در عرصه اکتشاف بود، اما زندگی خشونت‌باری داشت. او حدود سال ۹۵۰ میلادی در نروژ با نام اصلی اریک توروالدسون (Erik Thorvaldsson) به دنیا آمد. لقب «سرخ» را به‌دلیل رنگ موهای روشن و سرخ‌فامش و همچنین خلق‌وخوی تند و پرخاشگرانه‌اش دریافت کرد.

وقتی تنها ۱۰ سال داشت، پدر توروالد به جرم قتل محکوم شد و به اجبار از نروژ تبعید گردید و با خانواده به ایسلند مهاجرت کرد. سرنوشتی که بعدها خود اریک نیز با آن روبه‌رو شد و تجربه تبعید را از نزدیک لمس کرد. این روایت نشان می‌دهد که زندگی اریک سرخ از همان ابتدا با خشونت و تبعید گره خورده بود، اما همین مسیر پرچالش، او را به یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های تاریخ وایکینگ‌ها تبدیل کرد.

اریک با زنی ثروتمند به نام تیودهیلد یوروندسدوتیر (Thjodhild Jörundsdóttir) ازدواج کرد و به فردی بانفوذ و موفق در جامعه تبدیل شد. با این حال، خلق‌وخوی خشن او بارها مشکلاتی جدی برایش به وجود آورد. در حدود سال ۹۸۰ میلادی (۳۵۹ هجری قمری)، هنگامی که خدمتکارانش در کار ساخت‌وساز یا فعالیت‌های روزمره باعث آسیب به خانه یکی از همسایگان شدند، خویشاوندان آن خانواده برای انتقام خدمتکاران اریک را کشتند. اریک نیز در واکنش، دو نفر از آنان را به قتل رساند و همین ماجرا موجب شد که از روستا تبعید شود.

داستان واقعی اریک سرخ؛ جسورترین دریانورد عصر وایکینگ‌ها - دیجینوی

دو سال پس از نخستین تبعید، اریک تیرهای چوبی تزئینی خود را به مردی به نام تورگست (Thorgest) قرض داد، اما او از بازگرداندنشان خودداری کرد. اریک برای پس گرفتن تیرها به زور متوسل شد و سپس پیش از آنکه تورگست اقدامی کند، به او و خانواده‌اش حمله کرد و دو پسرش را کشت. این درگیری سبب شد که به مدت سه سال از سراسر ایسلند تبعید شود.

اریک در دوران تبعید به جای گوشه‌گیری، راهی دریا شد. در سال ۹۸۳ میلادی، پس از پیمودن حدود ۹۰۰ مایل دریایی در اقیانوس آزاد، به سرزمینی تازه رسید و دو سال به بررسی و نقشه‌برداری آن پرداخت. با وجود آب‌وهوای سرد و خشک، نام «گرینلند» را برای آن انتخاب کرد تا مهاجران را به سکونت در آنجا ترغیب کند. او در سال ۹۸۵ میلادی به ایسلند بازگشت و حدود ۴۰۰ نفر را برای مهاجرت همراه کرد. از میان ۲۵ کشتی که حرکت کردند، تنها ۱۴ کشتی توانستند سفر را به پایان برسانند.

اریک در گرینلند زندگی مرفهی داشت و صاحب چهار فرزند بود که یکی از آنان لیف اریکسون (Leif Erikson) بود. سرانجام، در اوایل هزاره جدید زندگی او پایان یافت و فوت کرد (روایت‌ها از کشته شدن او در اثر بیماری همه‌گیر یا بر اثر سقوط از اسب حکایت دارد).

این روایت نشان می‌دهد که وایکینگ‌ها تنها جنگجویانی خونریز نبودند، بلکه کاوشگرانی جسور با فرهنگی پیچیده و تأثیرگذار بودند که نامشان برای همیشه در تاریخ باقی ماند.