پس از یک سال پرهیاهو از معاملات و شایعات مربوط به عرضه اولیه سهام، بررسی‌های مالی پیرامون شرکت OpenAI شدت گرفته است. اسناد فاش‌شده که توسط وبلاگ‌نویس فناوری اد زترون (Ed Zitron) به دست آمده‌اند، جزئیات بیشتری از وضعیت مالی OpenAI به‌ویژه در زمینه درآمد و هزینه‌های محاسباتی این شرکت طی دو سال گذشته ارائه می‌دهد.

زترون این هفته گزارش داد که در سال ۲۰۲۴، مایکروسافت مبلغ ۴۹۳.۸ میلیون دلار از محل سهم درآمدی خود از OpenAI دریافت کرده است. در سه فصل نخست سال ۲۰۲۵، این رقم به ۸۶۵.۸ میلیون دلار افزایش یافته است.

بر اساس گزارش‌ها، OpenAI حدود ۲۰ درصد از درآمد خود را با مایکروسافت به اشتراک می‌گذارد؛ توافقی که در پی سرمایه‌گذاری بیش از ۱۳ میلیارد دلار توسط این غول نرم‌افزاری در استارتاپ قدرتمند هوش مصنوعی شکل گرفت. (نه OpenAI و نه مایکروسافت تاکنون این درصد را به‌طور عمومی تأیید نکرده‌اند.)

با این حال، موضوع پیچیده‌تر می‌شود؛ زیرا مایکروسافت نیز بخشی از درآمد خود را با OpenAI تقسیم می‌کند؛ به‌طوری‌که حدود ۲۰ درصد از درآمدهای حاصل از بینگ (Bing) و Azure OpenAI Service را به این شرکت بازمی‌گرداند. بینگ توسط OpenAI پشتیبانی می‌شود و سرویس Azure OpenAI دسترسی ابری به مدل‌های OpenAI را برای توسعه‌دهندگان و کسب‌وکارها فراهم می‌کند.

منبعی آگاه به TechCrunch گفته است که پرداخت‌های فاش‌شده مربوط به سهم خالص درآمدی مایکروسافت هستند. به عبارت دیگر، این ارقام شامل مبالغی که مایکروسافت از محل بینگ و Azure به OpenAI پرداخت کرده، نمی‌شوند و مایکروسافت این ارقام را از گزارش‌های داخلی خود کسر می‌کند.

مایکروسافت در صورت‌های مالی خود میزان درآمد دقیق حاصل از بینگ و Azure OpenAI را تفکیک نمی‌کند، بنابراین برآورد میزان بازگشت درآمد به OpenAI دشوار است. با وجود این، اسناد فاش‌شده تصویری روشن‌تر از یکی از داغ‌ترین شرکت‌های بازار خصوصی امروز نه‌تنها در زمینه میزان درآمد، بلکه در مقایسه با هزینه‌های سنگین این شرکت نیز ارائه می‌دهد.

بر اساس آمار منتشرشده و همان سهم ۲۰ درصدی درآمد، می‌توان نتیجه گرفت که درآمد OpenAI در سال ۲۰۲۴ دست‌کم ۲.۵ میلیارد دلار و در سه فصل نخست سال ۲۰۲۵ حدود ۴.۳۳ میلیارد دلار بوده است (هرچند احتمالاً بیشتر از این رقم است). گزارش‌های پیشین از The Information درآمد OpenAI در سال ۲۰۲۴ را حدود ۴ میلیارد دلار و درآمد نیمه نخست ۲۰۲۵ را ۴.۳ میلیارد دلار برآورد کرده بودند.

سم آلتمن (Sam Altman) مدیرعامل OpenAI اخیراً اعلام کرده است که درآمد این شرکت بیش از گزارش‌های مربوط به ۱۳ میلیارد دلار در سال است و پیش‌بینی کرده که درآمد سالانه این شرکت تا پایان سال از ۲۰ میلیارد دلار فراتر رود. او همچنین گفته است که درآمد OpenAI می‌تواند تا سال ۲۰۲۷ به ۱۰۰ میلیارد دلار برسد.

بر اساس تحلیل زترون، OpenAI در سال ۲۰۲۴ حدود ۳.۸ میلیارد دلار برای هزینه‌های استنتاج (Inference) صرف کرده است. این هزینه در نه ماه نخست سال ۲۰۲۵ به حدود ۸.۶۵ میلیارد دلار افزایش یافته است (استنتاج به محاسباتی گفته می‌شود که برای اجرای مدل‌های آموزش‌دیده و تولید پاسخ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد).

OpenAI به‌طور تاریخی تقریباً به‌طور کامل به Microsoft Azure برای دسترسی محاسباتی متکی بوده است، هرچند این شرکت قراردادهایی با CoreWeave و Oracle و اخیراً با AWS و گوگل کلود نیز منعقد کرده است.

گزارش‌های پیشین کل هزینه محاسباتی OpenAI در سال ۲۰۲۴ را حدود ۵.۶ میلیارد دلار و «هزینه درآمد» این شرکت در نیمه نخست ۲۰۲۵ را ۲.۵ میلیارد دلار اعلام کرده بودند.

منبعی آگاه به TechCrunch گفته است که هزینه‌های آموزش OpenAI عمدتاً غیرنقدی هستند؛ به این معنا که با اعتبارات اختصاصی مایکروسافت به‌عنوان بخشی از سرمایه‌گذاری این شرکت پرداخت می‌شوند. اما هزینه‌های استنتاج عمدتاً نقدی هستند. هرچند این تصویر کامل نیست، اما ارقام نشان می‌دهند که OpenAI ممکن است برای هزینه‌های استنتاج بیش از درآمد خود خرج کرده باشد.

این موضوع بار دیگر بحث‌های مربوط به «حباب هوش مصنوعی» را در محافل نیویورک و سیلیکون‌ولی داغ کرده است. اگر غول مدل‌های هوش مصنوعی همچنان در اجرای مدل‌های خود زیان‌ده باشد، این مسئله چه معنایی برای سرمایه‌گذاری‌های عظیم با ارزش‌گذاری‌های حیرت‌انگیز در سایر بخش‌های دنیای هوش مصنوعی خواهد داشت؟

OpenAI از اظهار نظر خودداری کرد. مایکروسافت نیز به درخواست TechCrunch برای توضیح پاسخی نداد.

در تازه‌ترین آپدیت و گزارش پایگاه معتبر Global Firepower در سال ۲۰۲۵، ایران توانسته جایگاهی مهم در میان قدرت‌های نظامی جهان به دست آورد. این گزارش که هر ساله با بررسی دقیق شاخص‌های متنوع منتشر می‌شود، امسال ایران را با امتیاز ۰.۳۰۴۸ در رتبه شانزدهم جهان قرار داده است. اهمیت این جایگاه زمانی بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم ایران در کنار قدرت‌های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین در فهرست بیست ارتش برتر جهان حضور دارد. تثبیت این رتبه بیانگر آن است که توان دفاعی و ظرفیت‌های راهبردی ایران نه‌تنها در سطح منطقه‌ای بلکه در عرصه جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته و جایگاهی پایدار یافته است.

بر اساس گزارش رسمی پایگاه معتبر Global Firepower در سال ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی ایران توانسته جایگاه شانزدهم را در میان ۱۴۵ کشور جهان در رده‌بندی قدرتمندترین ارتش‌های جهان به دست آورد. این رتبه با امتیاز ۰.۳۰۴۸ در شاخص قدرت نظامی (PowerIndex) ثبت شده و نشان‌دهنده تثبیت موقعیت ایران در میان بیست ارتش برتر جهان است. شاخص وبسایت Global Firepower هر ساله با بررسی بیش از ۶۰ معیار مختلف از جمله توان رزمی زمینی، هوایی و دریایی، ظرفیت انسانی، بودجه دفاعی، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی و زیرساخت‌های لجستیکی منتشر می‌شود و به‌عنوان یکی از معتبرترین مراجع در زمینه ارزیابی قدرت نظامی کشورها شناخته می‌شود.

در صدر این فهرست، سه کشور ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین قرار دارند. ایالات متحده آمریکا با بودجه دفاعی عظیم، فناوری‌های پیشرفته و حضور گسترده در تمامی عرصه‌های نظامی، همچنان قدرتمندترین ارتش جهان محسوب می‌شود. روسیه با توان بالای زمینی و زرادخانه گسترده تسلیحات راهبردی در جایگاه دوم ایستاده و چین نیز با ارتش بزرگ و سرمایه‌گذاری‌های کلان در حوزه فناوری‌های نوین دفاعی، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است.

ایران در این جدول بالاتر از بسیاری از کشورهای مطرح قرار گرفته و تنها یک رتبه پایین‌تر از اسرائیل جای گرفته است. این جایگاه نشان‌دهنده اهمیت راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی است. ترکیب ظرفیت انسانی گسترده، موقعیت ژئوپلیتیک ویژه و توانمندی‌های متنوع نظامی، ایران را در جایگاهی قرار داده که در کنار قدرت‌های بزرگ جهان، به‌عنوان یکی از ارتش‌های برتر شناخته شود.

این گزارش که به‌تازگی به‌روزرسانی شده، بار دیگر تأکید می‌کند که ایران توانسته با اتکا به منابع داخلی، زیرساخت‌های دفاعی و توان انسانی، جایگاهی پایدار در میان بیست ارتش برتر جهان به دست آورد. حضور ایران در رتبه شانزدهم، علاوه بر تثبیت موقعیت بین‌المللی، نشان‌دهنده قدرت و توان دفاعی این کشور در برابر چالش‌های منطقه‌ای و جهانی است.

شما در جهانی سه‌بعدی زندگی می‌کنید؛ همه ما همین‌گونه‌ایم. می‌توان در جهت‌های چپ، راست، جلو، عقب، بالا و پایین حرکت کرد. اکنون موجودی را تصور کنید که می‌تواند همانند فشار دادن یک کلید، در جهان شما ظاهر شود و سپس ناپدید گردد؛ موجودی که همچون استاد بی‌بدیل توهمات، از محدودیت‌های فیزیکی جهان ما رهاست و قادر است در لحظه، از فاصله‌هایی عظیم در فضا عبور کند و از میان ابعادی پنهان سفر نماید؛ ابعادی که برخی باور دارند در ورای ادراک ما نهفته‌اند.

اما اگر شما نیز به شکلی مشابه به این ابعاد بالاتر متصل بودید چه؟ اگر واژه دیگری که بتوان برای چنین موجود فراجهانی به کار برد، «آگاهی» بود؟

با وجود قرن‌ها مطالعه علمی، ماهیت آگاهی همچنان معما باقی مانده است. نظریه‌های گوناگونی برای توضیح این پدیده مطرح شده‌اند؛ از شبکه‌های عصبی مغز گرفته تا الگوریتم‌های پیچیده شناخت، اما هیچ‌یک نتوانسته‌اند به‌طور قطعی جوهره آن را روشن کنند. مایکل پراویکا، استاد فیزیک دانشگاه نوادا در لاس‌وگاس بر این باور است که برای توضیح آگاهی، باید به سراغ ابعاد پنهان رفت. از نگاه او، آگاهی در لحظه‌های اوج ادراک، توانایی عبور از مرزهای جهان فیزیکی را دارد. مفهوم او به نظریه «فرا‌بُعدی‌بودن» ارتباط پیدا می‌کند؛ یعنی این احتمال که جهان ما تنها از سه بُعد قابل‌ادراک ساخته نشده باشد، بلکه بخشی از مجموعه‌ای بسیار عظیم‌تر با ابعاد پنهان باشد.

اگر این نظریه درست باشد، باید بپذیریم که نه‌تنها برخی موجودات می‌توانند خارج از قلمرو فیزیکی و رها از محدودیت‌های فضا و زمان سکونت داشته باشند، بلکه آگاهی ما نیز شاید ظرفیتی مشابه داشته باشد.

پراویکا که مسیحی ارتدوکس و دارای مدرک دکترای هاروارد است، فرا‌بُعدی‌بودن را راهی برای پیوند دادن پس‌زمینه علمی خود با باورهای دینی‌اش می‌داند. او در حاشیه جریان اصلی علم حرکت می‌کند و ایده‌های پذیرفته‌شده‌تر را تا مرزهای دور می‌برد تا به موضوعات پیچیده فکر کند. پراویکا باور دارد که فرا‌بُعدی‌بودن مفهومی بسیار آشناتر از آن چیزی است که تصور می‌کنیم. برای نمونه، او معتقد است عیسی می‌توانسته موجودی فرا‌بُعدی باشد، و تنها نمونه هم نباشد.

آیا آگاهی از بُعدی بالاتر سرچشمه می‌گیرد؟ - دیجینوی

او در گفت‌وگویی در سال ۲۰۲۴ می‌گوید: «در کتاب مقدس آمده که عیسی ۴۰ روز پس از حضور در زمین، عروج کرد. اگر یک موجود چهار‌بعدی باشید، چگونه به آسمان عروج می‌کنید؟»

او ادامه می‌دهد: «اما اگر فرا‌بُعدی باشید، حرکت از جهان آشنا به جهان آسمانی، که ممکن است جهانی دارای ابعاد بالاتر یا حتی بی‌نهایت بُعد باشد، بسیار ساده است.»

پراویکا پیشنهاد می‌کند که ما نیز ممکن است توانایی اتصال به ابعاد برتر را داشته باشیم، زمانی که مغزمان را به شیوه‌های خاصی درگیر می‌کنیم؛ برای مثال هنگام خلق آثار هنری، انجام پژوهش علمی، تفکر فلسفی عمیق یا حتی در سفرهای گسترده‌ای که در رؤیا تجربه می‌کنیم. در چنین لحظه‌هایی، آگاهی ما پرده جهان فیزیکی را می‌شکافد و با ابعاد برتر هم‌نوا می‌شود و در پاسخ، امواجی از خلاقیت را دریافت می‌کند. او می‌گوید: «این واقعیت که ما می‌توانیم در ذهن و ریاضیات خود، ابعادی فراتر از چهار بُعد را تصور کنیم، یک موهبت است … چیزی که ورای زیست‌شناسی قرار می‌گیرد.»

این ایده که آگاهی با ابعاد بالاتر تعامل دارد، با پیشرفته‌ترین نظریه‌های فیزیک، از جمله نظریه ریسمان، پیوند می‌یابد. در این نظریه، همه چیز در جهان، از کوچک‌ترین ذرات تا نیروهایی که آنها را به هم پیوند می‌دهند، از ریسمان‌های بسیار ریز و مرتعش تشکیل شده است. ارتعاش این ریسمان‌ها در ابعاد نادیدنی و متعدد، منشأ تمام ذرات و نیروهایی است که مشاهده می‌کنیم.

پراویکا می‌گوید: «نظریه ریسمان اساساً نظریه‌ای درباره فرا‌بُعدی‌بودن است. این نظریه بررسی می‌کند که جهان در مقیاسی زیر‌کوانتومی چگونه ساخته شده است.»

فرا‌بُعدی‌بودن همچنین ممکن است به توضیح انحنای فضاـزمان کمک کند؛ همان پدیده‌ای که فضا و زمان را در اطراف اجرام عظیم مانند ستاره‌ها یا سیارات دچار خمیدگی می‌کند و منجر به گرانش می‌شود. پراویکا می‌گوید: «اگر فضاـزمان تخت نباشد و خمیده باشد، می‌توان احتمال داد که این خمیدگی از بُعدی بالاتر سرچشمه بگیرد.»

اگرچه فیزیک‌دانان به‌طور کلی نظریه‌های مرتبط با ابعاد برتر را پذیرفته‌اند، اما بسیاری با کوشش پراویکا برای پیوند دادن فرا‌بُعدی‌بودن به آگاهی مخالف‌اند. این رویکرد حتی ممکن است در جامعه علمی بدعت‌گونه تلقی شود.

استیون هالر، استاد فیزیک دانشگاه فوردهم در نیویورک، می‌گوید دیدگاه پراویکا به الهیاتی از نوع «خدای رخنه‌ها» منتهی می‌شود؛ حالتی که در آن «شکاف‌های دانش علمی به مداخله الهی نسبت داده می‌شود، به‌جای آنکه فرصتی برای پرسشگری و فهم بیشتر باشد.»

او در گفتگوی سال ۲۰۲۴ ادامه می‌دهد: «این یک سازوکار توضیحی ضعیف است که روح پرسشگری لازم برای علم را خفه می‌کند و می‌آموزد که گفتن “نمی‌دانم” پذیرفتنی نیست.»

به باور هالر، نادانی آغاز راه است، نه پایان آن. همچنین باید بهای نادیده گرفتن واقعیت را نیز در نظر گرفت.

او توضیح می‌دهد که نحوه پر شدن شکاف‌های دانشی را می‌توان در چگونگی فهم انسان‌ها از سازوکار منظومه شمسی مشاهده کرد. زمانی، مردم بر مدل بطلمیوسی (باور به مرکزی‌بودن زمین در جهان) تکیه می‌کردند. برای توجیه حرکت پس‌رونده سیارات، اخترشناسان به «افلاک تدویر» روی آوردند؛ یعنی افزودن مدارهای دایره‌ای کوچک بر مدارهای بزرگ‌تر سیارات. اما این مدل بیش از حد پیچیده شد و پذیرش مدل خورشیدمرکزی را به تأخیر انداخت.

هالر می‌گوید: «بهای این کار، انحراف پیچیده‌ای از واقعیت بود. تصور فضای فرا‌بُعدی جذاب است و ریاضیات پیشرفته از تعامل میان ابعاد بسیار بهره برده، اما آیا این ابعاد واقعاً وجود دارند یا نسخه‌های مدرن همان افلاک تدویر هستند؟»

این تردید درباره این ادعا نیز وجود دارد که توانایی ما برای تفکر نوآورانه ناشی از فرا‌بُعدی‌بودن باشد. هالر می‌گوید: «من هیچ‌کس را نمی‌شناسم که بتواند شیئی با بیش از سه بُعد فضایی را تصور کند.» همه عملیات ریاضی مربوط به ابعاد بالاتر، الگوریتمی‌اند؛ یعنی عملیات بر بُعد چهارم، دقیقاً به همان شکل انجام می‌شود که بر ابعاد یک، دو یا سه انجام می‌دهیم.

او می‌گوید: «قواعد همان‌اند. آنچه ما از چنین اشیائی در ذهن رسم می‌کنیم، صرفاً تصویری فرافکنی‌شده در سه بُعد است؛ همان‌طور که فرافکنی یک مکعب در دو بُعد به صورت مربع دیده می‌شود.»

هالر اذعان می‌کند که باورهای معنویِ سازگار با اصول علمی می‌توانند هم ایمان و هم علم را تقویت کنند. با این حال، او می‌گوید «فرا‌بُعدی‌بودن به مرزهای داستان علمی‌تخیلی نزدیک می‌شود.»

بررسی تجربی این قلمروها فراتر از توان کنونی علم است. حتی سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای (سرن) نیز نتوانسته تصویری روشن از ابعاد بالاتر ارائه دهد. برخورددهنده بزرگ هادرونی، ذرات را با سرعت‌های بسیار بالا به یکدیگر می‌کوبد تا سازه‌های بنیادی جهان را بررسی کند. پژوهشگران با این ابزار به ابعادی بسیار کوچک‌تر از یک پروتون دسترسی پیدا می‌کنند. اگر یک تار موی انسان را تا پهنای یک زمین فوتبال بزرگ کنید، یک پروتون همچنان کوچک‌تر از دانه‌ای شن بر روی آن زمین خواهد بود. اما برای مشاهده ریسمان‌های فرا‌بُعدی پیش‌بینی‌شده در فیزیک کوانتومی، باید به مقیاس‌هایی بسیار ریزتر دست یافت؛ چیزی که شاید تنها با ساخت یک ابرشتاب‌دهنده یا سازه کیهانی عظیمی مانند «دایسون اسفر» ممکن شود.

پراویکا باور دارد که در طول عمر فرزندانش، ما راهی برای تولید انرژی‌های خارق‌العاده لازم برای بررسی ابعاد دیگر پیدا خواهیم کرد. او همچنان مدافع پرشور مفهوم فرا‌بُعدی‌بودن است.

او می‌گوید: «در غیر این صورت چه معنایی دارد؟ چرا باید مطالعه کرد؟ چرا باید زیست؟» فرا‌بُعدی‌بودن به او هدفی می‌دهد؛ نوعی شادی که «ورای این جهان» است.

آب قدرت زیادی دارد؛ تا جایی که برداشت آب‌های زیرزمینی زمین می‌تواند شیب و چرخش سیاره را تغییر دهد، باعث افزایش سطح دریا شود و دیگر پیامدهای تغییر اقلیمی به همراه داشته باشد.

بر اساس یافته‌های جدید، تأثیر استخراج آب‌های زیرزمینی بیش از آن چیزی است که پیش‌تر تصور می‌شد. اکنون، طبق مطالعه‌ای منتشرشده در مجله Geophysical Research Letters، مشخص شده است که زمین طی کمتر از دو دهه، در نتیجه استخراج آب‌های زیرزمینی ۳۱.۵ اینچ (حدود ۸۰ سانتی‌متر) دچار انحراف شده؛ رقمی که معادل ۰.۲۴ اینچ (۰.۶۱ سانتی‌متر) افزایش سطح دریا است.

کی-وئون سو (Ki-Weon Seo)، زمین‌فیزیک‌دان دانشگاه ملی سئول و نویسنده اصلی پژوهش، اعلام کرد:

محور چرخش زمین در واقع تغییرات زیادی دارد، مطالعه ما نشان می‌دهد که در میان عوامل مربوط به اقلیم، بازتوزیع آب‌های زیرزمینی بیشترین نقش را در رانش محور چرخش زمین دارد.

با جابه‌جا شدن محور چرخشی زمین، توزیع جرم نیز تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. پژوهشگران در توضیح این پدیده می‌گویند:

این تغییر مانند آن است که مقدار بسیار اندکی وزن روی فرفره‌ای در حال چرخش اضافه کنید؛ آب وقتی جابه‌جا می‌شود، زمین نیز کمی متفاوت می‌چرخد.

در سال ۲۰۱۶ نیز ناسا نشان داده بود که تغییر توزیع آب در سیاره می‌تواند بر چرخش زمین تأثیر بگذارد. مطالعه جدید تلاش می‌کند این پدیده را با داده‌های ملموس‌تر توضیح دهد. سو می‌گوید:

خوشحالم که توانستیم دلیل ناشناخته کج شدن محور چرخش زمین را پیدا کنیم؛ اما از سوی دیگر، به‌عنوان ساکن زمین و همچنین یک پدر، نگران‌کننده است که استخراج آب‌های زیرزمینی به‌عنوان عامل دیگری برای افزایش سطح دریا شناخته می‌شود.

این مطالعه شامل داده‌های سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۰ بود و نشان داد استخراج حدود ۲۱۵۰ گیگاتن آب زیرزمینی باعث انحراف ۳۱.۵ اینچی در محور زمین شده است. بخش عمده این برداشت برای کشاورزی و مصرف انسانی انجام می‌شود و در نهایت آب استخراج‌شده وارد اقیانوس‌ها می‌شود.

پژوهشگران در این پروژه مدل‌های مختلفی از تغییرات محور چرخش زمین و حرکت آب‌ها را شبیه‌سازی کردند. تنها مدلی که با داده‌های واقعی هم‌خوانی داشت، مدلی بود که شامل جابه‌جایی ۲۱۵۰ گیگاتن آب زیرزمینی بود.

سورناندرا آدیکاری (Surendra Adhikari)، دانشمند آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا (JPL) که در مطالعه سال ۲۰۱۶ مشارکت داشت، اهمیت این یافته‌ها را تأیید می‌کند. او توضیح می‌دهد:

پژوهشگران این مطالعه نقش برداشت آب‌های زیرزمینی در حرکت قطبی زمین را به‌طور کمی مشخص کرده‌اند، و این نقش کاملاً قابل‌توجه است.

محل استخراج و انتقال آب اهمیت زیادی دارد. جابه‌جایی آب از عرض‌های میانی بیشترین تأثیر را بر انحراف محور زمین می‌گذارد؛ از همین رو برداشت شدید آب در غرب آمریکای شمالی و شمال‌غرب هند نقش قابل‌توجهی در تغییرات اخیر داشته است.

اکنون مشخص شده است که تأثیر حرکت آب حتی در همین مدت کوتاه تا چه اندازه قابل توجه است، و بررسی داده‌های تاریخی می‌تواند روندها را روشن کرده و درک عمیق‌تری از اثرات حرکت آب‌های زیرزمینی فراهم آورد.

سو در پایان گفت:

مشاهده تغییرات محور چرخش زمین ابزاری ارزشمند برای درک تغییرات ذخایر آب در مقیاس قاره‌ای است.

این داده‌ها همچنین می‌تواند به متخصصان محیط‌زیست کمک کند تا راهکارهایی برای مهار افزایش سطح دریا و کاهش دیگر پیامدهای اقلیمی ارائه دهند.

وان‌پلاس ۱۵ در یک تست دوام باتری توانست عملکرد بهتری نسبت به آیفون ۱۷ پرو مکس و شیائومی ۱۷ پرو مکس ارائه دهد. با این حال، اوپو دستگاهی دارد که با اختلاف قابل توجهی از وان‌پلاس ۱۵ پیشی گرفته است. در تازه‌ترین تست دوام باتری که توسط یوتیوبر Lover of Tech انجام شد، گوشی اوپو Find X9 پرو توانست در مقایسه مستقیم با جدیدترین مدل‌های اپل و وان‌پلاس پیروز شود.

این آزمایش شامل فعالیت‌های پیچیده یا غیرمعمول نبود، بلکه مجموعه‌ای طولانی از وظایف سنگین پشت سر هم اجرا شد تا گوشی‌ها خاموش شوند. کارهایی مانند فیلم‌برداری 4K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه به مدت یک ساعت، اسکرول بی‌پایان در ریلز تیک‌تاک و اینستاگرام، پخش ویدئو در یوتیوب، اجرای بازی Subway Surfers و Asphalt و در پایان یک تماس تصویری واتس‌اپ انجام شد (پس از پایان، این چرخه دوباره از ابتدا تکرار شد).

تمام این مراحل روی اینترنت موبایل انجام شد، روشی که واقع‌بینانه‌تر از اجرای همه فعالیت‌ها روی وای‌فای است؛ زیرا اینترنت موبایل به‌طور قابل توجهی منابع بیشتری مصرف می‌کند. همچنین تراشه‌های مختلف شامل A19 پرو، دیمن‌سیتی ۹۵۰۰ و اسنپدراگون ۸ الیت نسل ۵ هرکدام با مودم‌های متفاوتی همراه هستند که از نظر بهره‌وری تفاوت دارند.

در نتایج، وان‌پلاس ۱۵ عملکرد قابل قبولی داشت و پس از ۹ ساعت و ۳۹ دقیقه و ۲۸ ثانیه خاموش شد. این میزان برای یک روز کامل کافی است و حتی می‌تواند برای بیشتر کاربران حدود یک روز و نیم دوام بیاورد. در مقابل، اوپو Find X9 پرو توانست زمان استفاده را تا حدود ۱۱ ساعت افزایش دهد. همچنین آیفون ۱۷ پرو مکس نیز پس از ۷ ساعت و ۳۷ دقیقه و ۴۲ ثانیه از کار افتاد و خاموش شد.

نکته قابل توجه این است که وان‌پلاس بر حفظ ظرفیت کامل باتری ۷,۳۰۰ میلی‌آمپر ساعت در سطح جهانی تأکید کرده و هیچ‌گونه کاهش منطقه‌ای برای این مدل در نظر نگرفته است. شرکت اوپو نیز در گوشی Find X9 پرو همین سیاست را دنبال کرده است؛ بنابراین کاربران در هر منطقه‌ای که این دستگاه‌ها را خریداری کنند، باید عملکرد باتری مشابهی را تجربه کنند.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده از سوی زمین‌شناسان چینی، آنان اعلام کرده‌اند که در رشته‌کوه‌های کونلون واقع در منطقه خودمختار سین‌کیانگ اویغور، به یک ذخیره بالقوه بزرگ طلا دست یافته‌اند. مطابق این گزارش‌ها، این ذخیره جدید، در صورتی که صحت آن در مراحل بعدی اثبات شود، می‌تواند بازدهی بیش از ۱۰۰۰ تن طلا داشته باشد.

این ذخیره، نه به‌صورت یک توده واحد، بلکه به شکل یک کمربند شامل رگه‌های پراکنده توصیف شده است. این کشف هنوز در مرحله‌ای بسیار ابتدایی قرار دارد و در حال حاضر بیشتر به‌عنوان یک پتانسیل تلقی می‌شود تا یک ذخیره قطعی. این امر نشان می‌دهد که تنها بخشی از آن در نهایت ممکن است به سنگ معدن قابل استخراج تبدیل شود. بر این اساس، تخمین‌ها همچنان نظری باقی می‌مانند تا زمانی که دهه‌ها عملیات حفاری، پیوستگی، عیار و امکان استخراج در عمق را اثبات کنند.

در مقاله‌ای که در نشریه Acta Geoscientica Sinica منتشر شد، هه فوباو، مهندس ارشد تیم زمین‌شناسی، به همراه همکاران خود توضیح داد که «طرح کلی یک کمربند طلای با مقیاس هزار تن در غرب کونلون سین‌کیانگ اکنون در حال شکل‌گیری است.»

طبق گزارش South China Morning Post، این کشف سومین ذخیره طلای بالای ۱۰۰۰ تن بوده که طی یک سال گذشته در چین اعلام شده است. دو مورد دیگر در استان لیائونینگ در شمال‌شرق و استان هونان در مرکز چین گزارش شده‌اند.

ذخیره لیائونینگ دارای پتانسیل ۱۴۴۴ تن طلا گزارش شده است. مطابق گزارش‌ها، این ذخیره ممکن است میانگین عیار حدود ۰.56g/t داشته باشد که آن را به یک ذخیره کم‌عیار تبدیل می‌کند. این بدان معنی است که برای تولید هر ۱ گرم طلا باید نزدیک به ۲ تن سنگ استخراج شود. بنابراین، استخراج ۱۴۰۰ تن طلا نیازمند جابه‌جایی حدود ۲.۵ میلیون تن سنگ معدن است.

اگرچه حجم این ذخیره زیاد بوده، اما سودآوری آن به انرژی، نیروی کار و عملیات لجستیکی وابسته است. سومین ذخیره کشف‌شده، میدان وانگو، ظاهراً از نظر زمین‌شناسی اهمیت چشمگیری دارد. طبق گزارش‌ها، این ذخیره شامل چندین رگه عمیق است که در عمق ۲۰۰۰ متر تا ۳۰۰۰ متر قرار گرفته‌اند. برخی از نمونه‌ها دارای عیارهای بسیار بالا، برای نمونه 138g/t، هستند،پ؛ اما این موارد نقاط محدود و اصطلاحاً «نقاط شیرین» محسوب می‌شوند. مدل‌سازی‌های اولیه بیان می‌کند که ممکن است بیش از ۱۰۰۰ تن طلا در ساختار گسترده‌تر این سامانه وجود داشته باشد. با این حال، استخراج در چنین عمق‌هایی هزینه‌ای بسیار سنگین دارد. بنابراین، این ذخیره از نظر زمین‌شناسی امیدبخش‌ترین، اما از نظر اقتصادی پرهزینه‌ترین است.

پیش از این کشفیات، بزرگ‌ترین ذخایر شناخته‌شده طلا در جهان معمولاً تنها چند صد تن طلا داشتند. علاوه بر این، برآوردها نشان می‌داد که در سراسر چین تنها حدود ۳۰۰۰ تن طلا باقی‌ مانده که هنوز استخراج نشده است؛ رقمی که تقریباً معادل یک‌چهارم ذخایر باقی‌ مانده در روسیه و استرالیا محسوب می‌شود.

این موج سریع از کشفیات بالقوه طلا در چین بسیار مهم ارزیابی می‌شود، زیرا چین در چند سال اخیر به‌شدت دامنه اکتشافات زمین‌شناسی خود را گسترش داده است. پکن متعهد شده است که برای کاهش وابستگی خارجی و تأمین آنچه «ذخایر راهبردی ملی» توصیف می‌کند، به خودکفایی در حوزه فلزات برسد. بر این اساس، چین اکنون مناطق کمتر اکتشاف‌ شده را به‌شکلی تهاجمی مورد بررسی قرار می‌دهد.

گزارش‌ها نشان می‌دهد که پتانسیل زمین‌شناسی چین در حوزه طلا بیش از آن چیزی است که مدل‌های قدیمی غربی فرض کرده بودند. بسیاری از کمربندهای معدنی در مرکز و غرب چین تاکنون هیچ‌گاه حفاری‌های عمیق تجربه نکرده بودند.

پژوهشی تازه که در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۵ (۲۴ آبان ۱۴۰۴) توسط دانشگاه کمبریج با همکاری Meta Reality Labs منتشر شد، نشان می‌دهد وضوح شبکیه چشم انسان فراتر از برآوردهای پیشین است. این مطالعه به بررسی توانایی چشم در تشخیص جزئیات تصویری و میزان پیکسل‌هایی که انسان قادر به درک آن‌هاست پرداخته و نتایج آن می‌تواند بر طراحی نمایشگرهای آینده تأثیرگذار باشد.

در این تحقیق، پژوهشگران دریافتند که در فاصله معمول بین مبل و تلویزیون، چشم انسان قادر به تشخیص تمام پیکسل‌های ارائه‌شده توسط تلویزیون‌های 4K یا 8K نیست، بنابراین این نمایشگرها مزیت محسوسی نسبت به تلویزیون‌های 2K با اندازه مشابه (۴۴ اینچ) ارائه نمی‌دهند.

برای رسیدن به این نتیجه، توانایی بینندگان در مشاهده جزئیات دقیق تصویر مانند خطوط و الگوهای ریز در شرایط مختلف از جمله در رنگ‌ها و سایه‌های خاکستری، در فاصله‌های متفاوت از تلویزیون و هنگام مشاهده مستقیم یا با دید محیطی آزمایش شد. اگر شرکت‌کنندگان (شامل ۱۸ نفر با سنین بین ۱۳ تا ۴۶ سال) قادر به دیدن خطوط تصویر بودند، نشان می‌داد که چشم آن‌ها توانایی تشخیص جزئیات در آن سطح را دارد.

علاوه بر وضوح ساده، پژوهشگران شاخص پیکسل در هر درجه (ppd) را نیز بررسی کردند؛ معیاری که نشان می‌دهد چند پیکسل در هر درجه در اثنای میدان دید انسان قرار می‌گیرد. پیش‌تر تصور می‌شد چشم انسان بر اساس استاندارد بینایی ۲۰/۲۰ که با جدول اسنلن در قرن نوزدهم معرفی شد، توانایی تشخیص جزئیات در سطح ۶۰ ppd دارد.

مالیها اشرف (Maliha Ashraf)، پژوهشگر بینایی در دانشگاه کمبریج، توضیح داد: «این اندازه‌گیری به‌طور گسترده پذیرفته شده بود، اما هیچ‌کس آن را برای نمایشگرهای مدرن بررسی نکرده بود.» در این مطالعه جدید، اشرف و همکارانش نشان دادند که چشم انسان وضوح بالاتری از برآوردهای پیشین دارد، هرچند این میزان بسته به رنگ متفاوت است. در تصاویر خاکستری وضوح به ۹۴ppd رسید، در رنگ‌های سبز و قرمز ۸۹ppd ثبت شد، اما در رنگ‌های زرد و بنفش به ۵۳ppd کاهش یافت.

این نتایج بیانگر آن است که افزایش وضوح تصویر تلویزیون‌ها ممکن است دیگر بازدهی قابل‌توجهی نداشته باشد. با این حال، اندازه بزرگ‌تر نمایشگرها همچنان جذابیت خود را حفظ کرده است. پژوهشگران امیدوارند تولیدکنندگان با توجه به این داده‌های جدید، نمایشگرهایی طراحی کنند که با توانایی دید اکثریت افراد که حدود ۹۵ درصد است، هماهنگ باشد.

علاوه بر چشم، مغز نیز در محدودیت‌های بینایی نقش دارد. حواس انسان به‌صورت هم‌افزا عمل می‌کنند و وضوح دید به تعامل چشم و مغز وابسته است. رافات مانتیوک (Rafat Mantiuk)، دانشمند علوم کامپیوتر در دانشگاه کمبریج و نویسنده ارشد این مطالعه، توضیح داد: «مغز ما توانایی تشخیص جزئیات رنگی را به‌خوبی ندارد، به همین دلیل افت قابل‌توجهی در وضوح رنگ‌ها به‌ویژه در دید محیطی مشاهده شد. چشم‌های ما اساساً حسگرهایی هستند که چندان عالی نیستند، اما مغز داده‌ها را پردازش می‌کند تا تصویری بسازد که فکر می‌کند باید ببینیم.»

این نتایج یادآور آن است که محدودیت‌های ظاهری بینایی انسان نه بخاطر کامل بودن، بلکه به دلیل کارآمد بودن در طول تکامل باقی مانده‌اند. اگر تولیدکنندگان نمایشگر و تلویزیون قصد دارند توجه مخاطبان را جلب و نگاه آن‌ها را حفظ نمایند، بهتر است نمایشگرهایی طراحی کنند که با توانایی دید طیف وسیع‌تری از افراد سازگار باشد.

شرکت شیائومی رسماً به‌روزرسانی مورد انتظار HyperOS 3 (OS3.0.2.0.WOPMIXM) را برای نسخه جهانی گوشی ردمی نوت ۱۴ پرو ۵G منتشر کرده است. این عرضه مطابق پیش‌بینی‌های هفته گذشته انجام شده و اندروید ۱۶ را به همراه تازه‌ترین نوآوری‌های نرم‌افزاری شیائومی ارائه می‌دهد. با این اقدام، این دستگاه به جمع مدل‌هایی مانند شیائومی ۱۵، شیائومی ۱۵ اولترا و پوکو F7 اولترا می‌پیوندد که پیش‌تر نسخه‌های مشابه را دریافت کرده‌اند.

HyperOS 3 با هدف ارتقای هوشمندی کلی سیستم، یکپارچگی و تعامل کاربر طراحی شده است. این نسخه بر بهبود پردازش‌های پس‌زمینه و اصلاحات بصری تازه تمرکز دارد که تجربه روزمره کاربر در وظایف مختلف را روان‌تر می‌سازد.

بهبودهای کلیدی شامل موارد زیر هستند:

قابلیت‌های هوش مصنوعی: پردازش بهینه‌تر روی دستگاه برای عکس‌ها، تشخیص متن و پیشنهادهای پویا.آیکون‌های جدید: مجموعه آیکون تازه با خوانایی بهتر و تعادل بصری بیشتر.تجربه الهام‌گرفته از iOS: چیدمان رابط کاربری و انتقال‌ها بازطراحی شده‌اند تا ناوبری روان‌تر شود.سوپر آیلند (Super Island): بخشی تعاملی که اعلان‌ها و فعالیت‌های زنده را به‌صورت پویا نمایش می‌دهد.

این ویژگی‌ها نشان‌دهنده تلاش مداوم شیائومی برای یکپارچه‌سازی زبان طراحی و افزودن عناصر کاربردی بلادرنگ به رابط کاربری هستند. نسخه اندروید ۱۶ همراه با این بسته نرم‌افزاری در حال گسترش میان دستگاه‌های شیائومی و پوکو است و این به‌روزرسانی مطابق با راهبرد همیشگی شیائومی به‌صورت مرحله‌ای توزیع می‌شود تا پیش از عرضه گسترده، ثبات سیستم تضمین شود.

مدل‌های پشتیبانی‌شده شامل:

شیائومی ۱۵شیائومی ۱۵ اولتراشیائومی ۱۵Tشیائومی ۱۵T پروپوکو F7 اولتراشیائومی پد ۷ پروردمی A3شیائومی ردمی نوت ۱۴ پرو به‌روزرسانی جهانی HyperOS 3 را دریافت کرد - دیجینویشیائومی ردمی نوت ۱۴ پرو به‌روزرسانی جهانی HyperOS 3 را دریافت کرد - دیجینوی

این روند طی هفته‌های آینده به‌طور تدریجی برای مدل‌های بیشتری ادامه خواهد یافت و به منطقه و گواهی نرم‌افزاری وابسته است. بروزرسانی HyperOS 3 در گوشی ردمی نوت ۱۴ پرو پلاس سیستم را به چشم‌انداز یکپارچه شیائومی، موسوم به شیائومی هایپر کانکت Xiaomi) HyperConnect)، نزدیک‌تر می‌کند.

همچنین این تغییر باعث بهبود تعامل میان دستگاه‌ها، افزایش ثبات عملکرد اپلیکیشن‌ها و ارتقای نگهداری نرم‌افزاری بلندمدت خواهد شد. به کاربران توصیه می‌شود از طریق تنظیمات سیستم اقدام به به‌روزرسانی کنند یا در صورت نیاز از وب‌سایت HyperOSUpdates.com و اپلیکیشن MemeOS Enhancer در گوگل پلی برای مدیریت بسته‌های رسمی و به‌روزرسانی اپلیکیشن‌های سیستمی استفاده کنند.

انتشار جهانی HyperOS 3 برای ردمی نوت ۱۴ پرو پلاس گام دیگری در تعهد شیائومی برای ارائه نرم‌افزار پایدار و غنی از قابلیت‌ها در سراسر خانواده محصولاتش محسوب می‌شود. با توجه به حضور اندروید ۱۶ در سیستم پایه و اصلاحات گسترده رابط کاربری، کاربران باید انتظار عملکرد روان‌تر و تجربه‌ای یکپارچه‌تر در اکوسیستم شیائومی داشته باشند.

مقامات بهداشت ایالت واشنگتن روز جمعه تأیید کردند یکی از ساکنان شهر گریس هاربر در ماه جاری به نوعی از ویروس آنفلوانزای پرندگان مبتلا شده که تاکنون در انسان شناسایی نشده بود. این نخستین مورد انسانی ابتلا به آنفلوانزای پرندگان در ایالت واشنگتن در سال جاری و نخستین مورد در ایالات متحده طی دست‌کم هشت ماه گذشته است.

وزارت بهداشت ایالت واشنگتن روز پنجشنبه اعلام کرد که این فرد در ابتدا «به‌طور مقدماتی» مبتلا به آنفلوانزای A نوع H5 تشخیص داده شده بود، اما آزمایش‌های تکمیلی در آزمایشگاه ویروس‌شناسی دانشگاه واشنگتن نشان داد ویروس H5N5 است؛ نوعی از آنفلوانزای پرندگان که پیش‌تر در حیوانات دیده شده اما تاکنون در انسان گزارش نشده بود. این موضوع را دکتر تائو شنگ کوان-گت (Tao Sheng Kwan-Gett)، مسئول بهداشت ایالت، در نشست خبری روز جمعه تأیید کرد.

دکتر کوان-گت اعلام کرد فعلا خطری مردم را تهدید نمی‌کند و همچنین تاکید کرد: «این یک پیشرفت مهم علمی و اپیدمیولوژیک است، اما این اطلاعات جدید روند تحقیقات، اقدامات بهداشت عمومی یا توصیه‌ها به مردم را تغییر نمی‌دهد.»

به گفته مقامات بهداشت، آنفلوانزای پرندگان به ندرت انسان‌ها را آلوده می‌کند و در صورت ابتلا معمولاً علائم خفیف ایجاد می‌شود. بیشتر موارد انسانی پس از تماس مستقیم با حیوانات بیمار یا آلوده رخ داده و تاکنون انتقال فرد به فرد در ایالات متحده ثبت نشده است. این بیمار که فردی سالمند با مشکلات زمینه‌ای است، اوایل نوامبر ۲۰۲۵ (آبان ۱۴۰۴) با تب بالا، گیجی و مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری شد. او اکنون در یکی از بیمارستان‌های شهرستان کینگ تحت درمان قرار دارد و وضعیتش «بسیار وخیم» گزارش شده است. دکتر اسکات لیندکویست (Scott Lindquist)، اپیدمیولوژیست ایالت، از ارائه جزئیات درباره نوع درمان خودداری کرد.

یک شهروند آمریکایی به ویروسی ناشناخته مبتلا شده است - دیجینوی

طبق گزارشات مسئولان بهداشت ایالت، این فرد در خانه خود تعداد زیادی طیور و ماکیان اهلی پرورش می‌داد که در معرض تماس با پرندگان وحشی قرار گرفته بودند و احتمالاً از همین طریق آلوده شده است. همچنین در گزارش آمده چند هفته پیش تعدادی از طیور بیمار شدند و مردند، اما سایر پرندگان همچنان سالم هستند. دکتر بث لیپتون (Beth Lipton)، دامپزشک بهداشت عمومی ایالت، اعلام کرد تحقیقات همچنان ادامه دارد.

پیش از بستری شدن در بیمارستان، این فرد در شهرهای گریس هاربر و ترستون نیز تحت درمان قرار گرفته بود. وزارت بهداشت به دلیل حفظ حریم خصوصی، از ارائه جزئیات بیشتر درباره سن یا جنسیت او خودداری کرد. دکتر تائو شنگ کوان-گت (Tao Sheng Kwan-Gett) اعلام کرد نهادهای بهداشتی و بیمارستان‌ها با تمام افرادی که با بیمار تماس داشته‌اند، ارتباط برقرار و علائم آنفلوانزا را بررسی کرده و کسانی را که علائمی از این بیماری داشتند آزمایش کرده‌اند و خوشبختانه تا روز جمعه هیچ مورد دیگری گزارش نشده بود.

این پانزدهمین مورد تأییدشده یا احتمالی ابتلا به آنفلوانزای پرندگان با شدت بالا در ایالت واشنگتن از زمان آغاز شیوع در سال ۲۰۲۲ (۱۴۰۱) است و ۱۴ مورد قبلی همگی پس از تماس مستقیم با طیور مرده یا بیمار در یک مزرعه صنعتی رخ داده بودند و علائم خفیف داشتند. در پاییز امسال، ویروس در پرندگان وحشی، یک مزرعه صنعتی طیور و در بین تعدادی از پرورش‌دهندگان خانگی در ایالت شناسایی شده است. از زمان آغاز شیوع، بیش از ۴.۱ میلیون پرنده در ۲۱ شهرستان ایالت واشنگتن آلوده شده‌اند.

در ایالات متحده حدود ۷۰ نفر به این ویروس مبتلا شده‌اند که یک نفر در ایالت لوئیزیانا جان خود را از دست داده است (تاکنون هیچ موردی در مراکز پرورش ماکیان در ایالت واشنگتن گزارش نشده است). دکتر تائو شنگ کوان-گت (Tao Sheng Kwan-Gett) توضیح داد که H5N5 و H5N1 بخشی از خانواده ویروس‌های آنفلوانزای پرندگان هستند و H5N1 «بیشترین شیوع را در حیوانات و انسان‌ها» دارد. او همچنین تاکید کرد ویروس H5N1 عمدتاً در سراسر کشور وجود دارد، هرچند H5N5 در برخی پرندگان وحشی در ایالت‌های دیگر و کانادا شناسایی شده است.

یک شهروند آمریکایی به ویروسی ناشناخته مبتلا شده است - دیجینوی

دکتر بث لیپتون (Beth Lipton) نیز اعلام کرد ویروس H5N5 تاکنون در حیات‌وحش واشنگتن تأیید نشده است. او افزود: «این یک سویه کاملاً جدید یا ویروس تازه نیست و اولین بار است که مشاهده می‌کنیم انسانی به آن مبتلا شده است.»

کارشناسان بهداشت عمومی اعلام کرده‌اند افرادی که با پرندگان یا دام‌های آلوده کار می‌کنند یا بطور خانگی به پرورش طیور مشغول هستند، در معرض خطر بیشتری بوده و باید هنگام تعامل با حیوانات از تجهیزات محافظتی شخصی شامل دستکش، ماسک، محافظ چشم و پوشش‌های بیرونی استفاده کنند. همچنین افرادی که پرورش طیور خانگی دارند باید از تماس با پرندگان بیمار یا مرده خودداری کرده و موارد بیماری را به وزارت کشاورزی ایالت واشنگتن گزارش دهند. اگر کسی نیز با حیوانات وحشی بیمار یا مرده روبه‌رو شد، باید موضوع را به اداره حیات‌وحش ایالت واشنگتن اطلاع دهد. مقام‌های بهداشت همچنین توصیه کرده‌اند مردم از مصرف غذاهای خام یا نیم‌پز، از جمله شیر خام، خودداری کنند و این محصولات را به حیوانات خانگی ندهند.

دکتر تائو شنگ کوان-گت (Tao Sheng Kwan-Gett) اعلام کرد افرادی که ممکن است در تماس با پرندگان بیمار قرار گیرند، بهتر است واکسن فصلی آنفلوانزا را دریافت کنند. او توضیح داد که این واکسن مانع ابتلا به آنفلوانزای پرندگان نمی‌شود، اما می‌تواند احتمال ابتلای همزمان به آنفلوانزای انسانی و پرندگان را کاهش دهد؛ شرایطی که هرچند نادر است، اما ممکن است زمینه ایجاد یک سویه جدید از ویروس را فراهم کند.

ریحانا به نخستین زن سیاه‌پوست در تاریخ تبدیل شده که دو برند مستقل با ارزش میلیارد دلاری ایجاد کرده است. مجموع ارزش دو برند مستقل متعلق به او اکنون از مرز ۳ میلیارد دلار عبور کرده است.

فنتی بیوتی (Fenty Beauty) در سال ۲۰۱۷ و با هدف پر کردن خلأ بزرگ در صنعت لوازم آرایشی، به‌ویژه برای افرادی که سال‌ها از سوی برندهای اصلی نادیده گرفته می‌شدند، وارد بازار شد. این برند با همکاری بخش “Kendo” از گروه “LVMH” و با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون دلار راه‌اندازی و هم‌زمان در فروشگاه‌های فیزیکی و آنلاین در بیش از ۱۵۰ کشور عرضه شد.

پاسخ جهانی به فنتی بیوتی فوری و چشمگیر بود؛ این برند تنها در هفته نخست صدها میلیون دلار فروش داشت و در ۳۰ روز اول، ۷۲ میلیون دلار ارزش رسانه‌ای کسب کرد. محتوای یوتیوب مرتبط با فنتی بیوتی نیز بیش از ۱۳۲ میلیون بازدید در ماه نخست به‌دست آورد و به افزایش سرعت دیده‌شدن آن کمک کرد. تنها ۴۰ روز پس از آغاز فعالیت، درآمد برند به ۱۰۰ میلیون دلار رسید و استاندارد جدیدی برای کسب‌وکارهای زیبایی وابسته به سلبریتی‌ها ایجاد کرد.

در سال ۲۰۱۸، برنار آرنو (Bernard Arnault) مدیر LVMH تأیید کرد که درآمد فنتی بیوتی تا پایان سال به حدود ۵۷۳ میلیون دلار رسید. فوربز (Forbes) نیز گزارش داد که این برند طی ۱۵ ماه نخست فعالیت خود به ۵۷۰ میلیون دلار درآمد رسیده است. در سال ۲۰۲۱، ارزش فنتی بیوتی حدود ۲٫۸ میلیارد دلار برآورد شد و سهم ۵۰ درصدی ریحانا از این برند او را در همان سال به جمع میلیاردرها رساند.

بازگشت ریحانا در سال ۲۰۲۳ به صحنه بزرگ «سوپربول» و استفاده زنده از یکی از محصولات فنتی بیوتی مقابل دوربین، تنها در ۱۲ ساعت بیش از ۵.۶ میلیون دلار ارزش رسانه‌ای برای برند ایجاد کرد.

طبق گزارش‌های فعلی، ارزش سهم ریحانا از دو برند میلیارددلاری‌اش حدود ۱.۷ میلیارد دلار برآورد می‌شود. او سالانه بین ۴۰ تا ۸۰ میلیون دلار از امپراتوری زیبایی خود درآمد دارد؛ از ژوئن ۲۰۱۸ تا ژوئن ۲۰۱۹ حدود ۶۵ میلیون دلار و سال بعد، ۴۵ میلیون دلار کسب کرد.

برندهای دیگر این مجموعه از جمله “Fenty Skin” و “Fenty Hair” همچنان درحال گسترش هستند. ریحانا پس از تولد سومین فرزندش با A$AP Rocky دوباره در رویدادهای عمومی ظاهر شده و در ماه گذشته نیز عنوان «پرشنونده‌ترین هنرمند زن سیاه‌پوست در اسپاتیفای» را به‌دست آورده است.