سرانجام محققان دریافتند که گربه‌های خانگی ریشه در چه مکانی از کره خاکی دارند.

تا مدت‌ها این باور وجود داشت که گربه‌ها در دوران نوسنگی و در منطقه شامات اهلی شده‌اند. این فرضیه بر پایه کشف یک مراسم تدفین ۷۵۰۰ ساله در قبرس شکل گرفته بود؛ تدفینی که در آن یک انسان و یک گربه در کنار هم دفن شده بودند. همچنین بررسی دی‌ان‌ای میتوکندری گربه‌های ۶۰۰۰ ساله در ترکیه نشان می‌داد که شاید گربه‌های اولیه همراه با نخستین کشاورزان از آناتولی به اروپا منتقل شده باشند.

با این حال، از آنجا که اسکلت گربه‌های اهلی و گربه‌های وحشی تفاوتی ندارد، تشخیص اینکه نمونه‌های باستانی دقیقاً به کدام تبار تعلق دارند دشوار بود. برای روشن شدن این موضوع، گروهی از پژوهشگران ژنوم ۷۰ گربه باستانی و ۱۷ گربه وحشی را مورد بررسی قرار دادند. مارکو د مارتینو (Marco de Martino)، نویسنده این مطالعه، درباره نمونه‌های نوسنگی ترکیه به خبرگزاری IFLScience گفت: «مطمئن بودم که قرار است قدیمی‌ترین ژنوم‌های اهلی را بررسی کنم، اما کاملاً اشتباه می‌کردم.» او توضیح داد: «وقتی این ژنوم‌ها را تحلیل کردیم، مشخص شد که آن‌ها گربه‌های اهلی نبودند، بلکه گربه‌های وحشی اروپایی بودند؛ گونه‌ای کاملاً متفاوت.» در واقع، همه گربه‌های قدیمی‌تر از ۲ هزار سال، گربه‌های وحشی اروپایی بودند و نه گربه‌های خانگی امروزی. این یافته نشان می‌دهد که فرایند اهلی‌سازی در دوران نوسنگی مناطق شامات اتفاق نیفتاده است.

کلودیو اوتونی (Claudio Ottoni)، دیگر نویسنده این پژوهش، نیز تأکید کرد: «شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد نخستین برخورد میان انسان و گربه در شامات رخ داده است و ما این رابطه را رد نمی‌کنیم. قطعاً نوعی همزیستی وجود داشته، اما این ارتباط به اهلی‌سازی و پراکندگی گربه‌ها منجر نشد.»

منشاء گربه‌های خانگی کجاست؟ - دیجینوی

به زبان ساده، هرچند انسان‌ها در دوران نوسنگی در کنار گربه‌های وحشی زندگی می‌کردند، اما آن‌ها را اهلی نکردند. مارتینو توضیح داد: «ما باید هزاران سال صبر می‌کردیم تا حدود ۲ هزار سال پیش بتوانیم ژنوم‌هایی را ببینیم که دیگر مربوط به گربه‌های وحشی اروپایی نبودند. این‌ها در حقیقت نخستین گربه‌های اهلی بودند که توانستیم شناسایی کنیم.»

برخلاف نمونه‌های نوسنگی، نخستین گربه‌های اهلی از گربه‌های وحشی شمال آفریقا سرچشمه داشتند و همین تبار امروزه در خانه‌های انسان‌ها در سراسر جهان و حتی در فضای اینترنت دیده می‌شود. قدیمی‌ترین عضو این نژاد اهلی حدود ۲۲۰۰ سال قدمت دارد و تا قرن اول پیش از میلاد، این گربه‌ها به مرزهای شرقی و شمالی امپراتوری روم و حتی جزایر بریتانیا رسیده بودند.

مارکو د مارتینو (Marco de Martino) توضیح می‌دهد: «آن‌ها بسیار سریع گسترش یافتند و تنها در چند دهه در سراسر قلمرو امپراتوری روم دیده شدند.» نکته مهم این است که اهلی‌سازی گربه‌ها بسیار دیرتر از آنچه پیش‌تر تصور می‌شد رخ داده و در واقع فرایندی نسبتاً جدید است. او اضافه می‌کند: «ما زمان ورود گربه‌های خانگی را از هشت یا نه هزار سال قبل به تنها ۲ هزار سال پیش منتقل کرده‌ایم و این داستانی بسیار متفاوت است.»

برند لوکس سوارووسکی (Swarovski) در آوریل ۲۰۲۵ (فروردین ۱۴۰۴) کمپین جدید خود با عنوان «Metamorphosis» را معرفی کرد. این کمپین با حضور خواننده مشهور آریانا گرانده (Ariana Grande) به‌عنوان سفیر جهانی برند، نگاه تازه‌ای به تبلیغات فشن ارائه داد. مخاطبان با دیدن حیوانات در نقش مدل‌های اصلی کمپین شگفت‌زده شدند، اما شرکت اعلام کرد که این تصاویر و ویدیوها به‌طور کامل با هوش مصنوعی ساخته شده‌اند.

به نقل از وب‌سایت رسمی سوارووسکی و گزارش‌های منتشرشده در Remix Magazine و Goldbook Magazine، برند سوارووسکی (Swarovski) با کمپین «Metamorphosis» مسیر تازه‌ای در تبلیغات لوکس را به نمایش گذاشت. حضور آریانا گرانده (Ariana Grande) به‌عنوان سفیر جهانی برند، جلوه‌ای پررنگ به این پروژه بخشید، اما آنچه بیش از همه نگاه‌ها را جلب کرد، استفاده از حیوانات نمادین و موجودات افسانه‌ای دیجیتال به‌جای مدل‌های انسانی بود. همین انتخاب غیرمنتظره باعث شد مخاطبان با شگفتی و کنجکاوی به این کمپین واکنش نشان دهند و آن را نمونه‌ای از تغییرات آینده‌نگر در صنعت مد بدانند.

در ادامه ویدیوی مربوط به این کمپین را می‌توانید مشاهده نمایید:

کمپین «Metamorphosis» با الهام از فضای پاپ آرت دهه ۶۰ میلادی ساخته شد و جهانی پر از رنگ، انرژی و جلوه‌های هنری را به نمایش گذاشت. کریستال‌های سوارووسکی در این تصاویر نه‌تنها به‌عنوان زیورآلات، بلکه به‌عنوان نماد قدرت و زیبایی معرفی شدند. در این پروژه، حیواناتی مثل طاووس با تزئینات کریستالی و سایر حیوانات با پوشش جواهرآلات این برند جایگزین مدل‌های انسانی شدند. تصاویر توسط مرت آلاس (Mert Alas) و مارکوس پیگوت (Marcus Piggott)، دو عکاس شناخته‌شده صنعت مد، ثبت شد و کارگردانی هنری آن را جیووانا انگلبرت (Giovanna Engelbert)، مدیر خلاق سوارووسکی، بر عهده داشت.

انتشار این تصاویر موجی از شگفتی در میان مخاطبان ایجاد کرد. بسیاری تصور کردند حیوانات واقعی در تبلیغات حضور دارند، اما سوارووسکی در بیانیه رسمی خود توضیح داد که تمام ویدیوها و تصاویر با استفاده از فناوری هوش مصنوعی ساخته شده‌اند و هیچ حیوان واقعی در این پروژه به کار گرفته نشده است. این توضیح نشان داد برند قصد دارد با ابزارهای دیجیتال تجربه‌ای تازه و متفاوت خلق کند، تجربه‌ای که هم آینده‌نگری را در دستور کار قرارداده و هم با ترندهای جدید دنیای مد و فشن هماهنگ است.

کارشناسان مد و فشن معتقدند این کمپین می‌تواند نشانه‌ای از آینده مدلینگ باشد؛ آینده‌ای که در آن تبلیغات لوکس به سمت استفاده از موجودات غیرانسانی، حیوانات نمادین و مدل‌های دیجیتال حرکت می‌کند. حضور آریانا گرانده (Ariana Grande) در کنار این نمادهای غیرانسانی، ترکیبی جذاب از چهره انسانی و تجربه‌های دیجیتال را به نمایش گذاشت و نشان داد صنعت مد در حال فاصله گرفتن از الگوهای سنتی و ورود به دوره‌ای تازه است.

مشاهدات تازه نشان داده‌اند که پانداهای بزرگ قادرند شاخه‌ها و تکه‌های بامبو را بشکنند و از آن‌ها به‌عنوان ابزار برای خاراندن بخش‌هایی از بدن که دسترسی به آن‌ها دشوار است استفاده کنند. این رفتار به کمک انگشت شست به طور ابتدایی و متفاوت انجام می‌شود؛ ویژگی تکاملی خاصی که دیگر گونه‌های خرس‌ها ندارند و همین توانایی، دیدگاه پژوهشگران درباره توانایی‌های شناختی پانداها را تغییر داده است.

پانداهای بزرگ برای من نخستین بار به‌طور رسمی در حال استفاده از ابزار دیده شده‌اند. پیش‌تر تنها یک گزارش قدیمی وجود داشت که نشان می‌داد این حیوانات خاک را به بدن خود می‌مالند، اما اکنون پژوهشگران در چین توانسته‌اند رفتار استفاده از ابزار را ثبت کنند. بین یانگ (Bin Yang) از مؤسسه جانورشناسی شانشی در چین می‌گوید: «از آنجا که پانداها بیشتر وقت خود را صرف خوردن و استراحت می‌کنند، معمولاً به‌عنوان حیواناتی تنبل، خوش‌خوراک و بامزه شناخته می‌شوند. اما کشف توانایی استفاده از ابزار دیدگاه ما را نسبت به آن‌ها تغییر داد.»

یانگ و همکارانش هنگام انجام پژوهش‌، متوجه این رفتار شدند و تصمیم گرفتند آن را دقیق‌تر بررسی کنند. آن‌ها طی ۵۰ روز مشاهده، ۳۵۳ مورد استفاده از ابزار را در میان ۱۸ پاندا بزرگ در یک باغ‌وحش طبیعی در چین ثبت کردند. این پانداها شامل نر و ماده بودند و تقریباً همیشه شاخه‌ها یا تکه‌های بامبو را برای خاراندن بدن خود به کار می‌بردند. این ابزارها به آن‌ها امکان می‌داد بخش‌هایی از بدن را که بدون ابزار دسترسی به آن سخت بود، راحت‌تر بخارانند.

از آنجا که پانداهای این باغ‌وحش در محیطی طبیعی زندگی می‌کنند، یانگ معتقد است احتمالاً پانداهای وحشی نیز چنین رفتاری دارند، هرچند تاکنون هیچ مشاهده مستقیمی از پانداهای وحشی در این زمینه گزارش نشده است.

برخلاف دیگر گونه‌های خرس، پانداها دارای یک «شست کاذب» هستند؛ انگشتی کوتاه و متفاوت که شباهتی به شست انسان دارد و به آن‌ها امکان می‌دهد اشیاء را بگیرند و کنترل کنند. پژوهشگران توضیح می‌دهند که شکستن شاخه‌ها و استفاده از آن‌ها به‌عنوان ابزار نشانه‌ای از نوعی برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت است؛ رفتاری که معمولاً در حیواناتی با مغز بزرگ‌تر مانند انسان‌ها دیده می‌شود.

بین یانگ (Bin Yang) می‌گوید: «پانداها ممکن است توانایی‌های شناختی و رفتاری پیچیده‌تری داشته باشند، فراتر از آنچه پیش‌تر تصور می‌کردیم.» او همچنین تأکید می‌کند که برای شناخت دقیق‌تر این رفتار به مطالعات بیشتری نیاز است؛ از جمله بررسی اینکه آیا می‌توان پانداها را به استفاده هدایت‌شده از ابزار آموزش داد یا خیر.

گاهی پیش می‌آید که هر بچه‌ گربه در یک زایمان، رنگ و ظاهر متفاوتی داشته باشد. دلیل این پدیده چیست؟

اگر تاکنون یک گروه از بچه‌ گربه‌ها را دیده باشید، احتمالاً متوجه شده‌اید که بسیاری از آن‌ها تقریباً هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. بچه‌گربه‌هایی که در یک زایمان به دنیا آمده‌اند ممکن است ظاهری کاملاً متفاوت داشته باشند.

اما چرا بچه‌گربه‌ها اغلب شبیه خویشاوندان نزدیک خود نیستند، در حالی که بیشتر خواهر و برادرهای انسانی شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند؟ پاسخ این پرسش به پیچیدگی ژنتیک پوشش بدن گربه و یک ویژگی زیستی خاص در فرآیند تخمک‌گذاری گربه‌ها بازمی‌گردد.

انجمن Cat Fanciers طیف گسترده‌ای از رنگ‌ها و الگوهای پوشش گربه را به رسمیت می‌شناسد؛ از رنگ‌های ساده و یکنواخت گرفته تا طرح‌های متمایزتر مانند نقش خال‌دار گربه بنگال یا پوشش خال‌خالی گربه آبیسینی. تمامی این تنوع‌ها نتیجه‌ی یک نظام پیچیده از ژن‌های متعدد است که با یکدیگر تعامل دارند.

جاناتان لوسوس، استاد زیست‌شناسی در دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوئیس و نویسنده کتاب The Cat’s Meow: How Cats Evolved from the Savanna to Your Sofa (انتشارات Viking، ۲۰۲۳)، توضیح می‌دهد که مجموعه‌ای از ژن‌های گوناگون در ایجاد رنگ و الگوی پوشش گربه دخیل‌اند و برخی از این ژن‌ها تأثیری غالب دارند و می‌توانند اثر ژن‌های دیگر را کاملاً بپوشانند.

چرا برخی از گربه‌های همزاد تا این حد با یکدیگر متفاوت به نظر می‌رسند؟ - دیجینوی

ژن‌های مختلفی رنگ یکدست، وجود لکه‌ها، نوع الگو و حتی طول مو را کنترل می‌کنند. به گفته لوسوس، این ژن‌ها حالتی سلسله‌مراتبی دارند؛ برای مثال، جهش ژنی مربوط به پوشش سفید غالب می‌تواند هر رنگ دیگری را حذف کند. ژن‌های دیگری الگوهایی مانند طرح راه‌راه را شکل می‌دهند و این ژن‌ها نیز در ترکیب با ژن‌های رنگ، ظاهر نهایی پوشش را تعیین می‌کنند. برخی از رنگ‌های پوشش گربه وابسته به جنسیت هستند، زیرا ژن مربوطه روی کروموزوم X قرار دارد. بنابراین، دامنه رنگ‌ها و الگوها برای گربه‌های نر و ماده متفاوت است. در حالت کلی، تنها گربه‌های ماده می‌توانند طرح‌های کالیکو یا لاک‌پشت‌گونه داشته باشند.

پیگیری این حجم از تنوع ژنتیکی دشوار بوده و همین نکته دلیل اصلی تفاوت زیاد میان هم‌زادهای یک زایمان است؛ زیرا ترکیب تنها چند ژن می‌تواند ظاهر پوشش را کاملاً دگرگون کند. اما عامل دیگری نیز وجود دارد که موضوع را حتی پیچیده‌تر می‌کند.

گربه‌های ماده، تخمک‌گذاری القایی دارند، به این معنا که دستگاه تولیدمثل آن‌ها تنها پس از جفت‌گیری با نر، تخمک آزاد می‌کند. این سازوکار احتمال بارور شدن را افزایش می‌دهد، اما پیامدی مهم نیز دارد: گربه ماده می‌تواند در این دوره چندین تخمک آزاد کند و اگر طی چند روز بعد با نر دیگری نیز جفت‌گیری کند، امکان باروری توسط چند نر به‌طور همزمان وجود دارد.

این پدیده باعث می‌شود بچه‌گربه‌های یک زایمان پدران متفاوتی داشته باشند و در نتیجه برخی از آن‌ها تنها ۲۵ درصد اشتراک ژنتیکی با یکدیگر داشته باشند. این تفاوت ژنتیکی فضای زیادی برای ایجاد تنوع ظاهری فراهم می‌کند. این رخداد که چندپدری ناهمزاد یا heteropaternal superfecundation نامیده می‌شود، در میان جانوران چندان نادر نیست؛ سگ‌ها، گوسفندان و گاوها نیز می‌توانند در یک زایمان فرزندانی با بیش از یک پدر داشته باشند. حتی در مواردی بسیار نادر، چنین وضعیتی در انسان نیز مشاهده شده است.

لوسوس می‌گوید که این رفتار در گربه‌ها چیز غیرمعمولی نیست. دانشمندان هنوز دقیقاً نمی‌دانند چرا چندپدری ناهمزاد در گربه‌ها رایج است، اما چند نظریه وجود دارد.

یکی از احتمال‌ها این است که تخمک‌گذاری القایی روشی کارآمدتر برای فرایند جفت‌گیری باشد و چندپدری ناهمزاد در واقع پیامد طبیعی این سازوکار است. بروس کورنرایخ، مدیر مرکز سلامت گربه‌های کورنل، توضیح می‌دهد که آزاد شدن تخمک تنها پس از جفت‌گیری مانع از هدر رفتن تخمک‌ها و مصرف بیهوده انرژی توسط دستگاه تولیدمثل ماده می‌شود.

از سوی دیگر، چندپدری در یک زایمان می‌تواند مزایای تکاملی نیز داشته باشد. لوسوس اشاره می‌کند که زمانی که بچه‌گربه‌ها پدران متفاوتی دارند، تنوع ژنتیکی خانواده افزایش می‌یابد و این موضوع به‌طور کلی باعث بهبود بقا می‌شود.

رخداد چندپدری ناهمزاد در مناطق شهری بسیار محتمل‌تر است؛ جایی که تراکم جمعیت گربه‌ها بالاست و محدوده‌های قلمرو گربه‌های نر بیشتر با یکدیگر همپوشانی دارد. یک پژوهش در سال ۱۹۹۹ نشان داد که در شهرها میان ۷۰ تا ۸۳ درصد زایمان‌ها بیش از یک پدر داشته‌اند، در حالی که این رقم در مناطق روستایی میان صفر تا ۲۲ درصد بوده است. بنابراین، تنوع بالا در زایمان‌های شهری بیشتر قاعده است تا استثنا.

هیچ تردیدی وجود ندارد که میمون‌های بند انگشتی به‌طرز شگفت‌انگیزی بامزه هستند. این نخستی‌های بسیار ریز، کوچک‌ترین میمون‌های جهان به شمار می‌روند و با نام «مارموست‌های کوتوله» نیز شناخته می‌شوند.

کجا زندگی می‌کنند؟

دو گونه از میمون‌های بند انگشتی وجود دارد: مارموست کوتوله شمالی (Cebuella pygmaea) و مارموست کوتوله شرقی (Cebuella niveiventris). زیستگاه آن‌ها در حوضه آمازون در کشور برزیل است و تا اکوادور، کلمبیا، بولیوی و پرو امتداد دارد. این میمون‌ها ترجیح می‌دهند در جنگل‌هایی نزدیک به کناره رودخانه‌ها زندگی کنند و در پوشش گیاهی متراکم زیر‌درختی جابه‌جا می‌شوند. مارموست‌ها بسیار پر‌صدا هستند و از انواع گوناگون آواها برای برقراری ارتباط در جنگل‌های انبوه استفاده می‌کنند.

اندازه آن‌ها چقدر است؟

این میمون‌های ریز تنها حدود ۱۲ تا ۱۶ سانتی‌متر طول دارند و وزنشان بین ۸۵ تا ۱۴۰ گرم است. پوشش بدن آن‌ها از موهایی به رنگ قهوه‌ای نارنجی با الگوی راه‌راه تشکیل شده که به آن «رنگ‌آمیزی آگوتی» گفته می‌شود. دم آن‌ها بلندتر از بدنشان است و به حفظ تعادلشان در جنگل کمک می‌کند.

چه می‌خورند؟

سرده Cebuella در میان نخستی‌ها به عنوان متخصص تغذیه از صمغ درختان شناخته می‌شود. این میمون‌ها سازگاری‌هایی دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد در تنه درختان سوراخ‌هایی ایجاد کنند تا به صمغ یا شیره گیاه دسترسی یابند. آن‌ها همچنین از حشرات کوچک و میوه‌ها نیز تغذیه می‌کنند.

میمون‌های بند انگشتی: کوچک‌ترین میمون‌های جهان که پر‌سر‌و‌صدا و دوست‌داشتنی‌ هستند - دیجینوی

به دلیل جثه بسیار کوچک، مارموست‌ها طعمه شکارچیانی مانند عقاب‌ها، شاهین‌ها و مارها هستند. آن‌ها در گروه‌های خانوادگی حداکثر ۹ عضوی زندگی می‌کنند که معمولاً شامل یک جفت مولد می‌شود. این زندگی گروهی به آن‌ها کمک می‌کند تا در جنگل امنیت بیشتری داشته باشند و در صورت بروز خطر، اعضای دیگر خانواده زودتر هشدار دهند.

نوزادان مارموست‌ها در حدود ۳ ماهگی از شیر گرفته می‌شوند، اما معمولاً تا حدود ۲ سال نزد والدین خود باقی می‌مانند.

دوره بارداری در این گونه‌ها حدود ۴.۵ ماه است و معمولاً ماده‌ها دوقلو به دنیا می‌آورند. مراقبت از نوزادان نه‌تنها بر عهده مادر است، بلکه پدر و خواهر‌ و برادرهای بزرگ‌تر نیز در نگهداری آن‌ها نقش دارند. نوزادان اغلب بر پشت بزرگسالان حمل می‌شوند.

آیا میمون‌های بند انگشتی در معرض خطر انقراض هستند؟

بر اساس گزارش اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، هر دو گونه در فهرست آسیب‌پذیر قرار دارند. در واقع، جمعیت مارموست کوتوله شمالی در سه نسل اخیر حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است. علت اصلی این کاهش، افت کیفیت زیستگاه‌ها به دلیل جنگل‌زدایی و شکار مستقیم است. بزرگ‌ترین تهدید برای بقای این گونه‌ها، نابودی جنگل‌ها برای استخراج معادن، استخراج نفت و ایجاد مزارع نخل روغنی است. علاوه بر این، برخی از آن‌ها به خاطر تجارت غیرقانونی حیوانات خانگی، از طبیعت گرفته می‌شوند.

پژوهشگران در جنوب برزیل گونه‌ای تازه از خزندگان باستانی را کشف کرده‌اند؛ شکارچی زره‌پوشی که ظاهرش از دور به دایناسورها شباهت دارد و ۲۴۰ میلیون سال پیش در دوره تریاس (Triassic) بر زیست‌بوم خود فرمانروایی می‌کرده، اما در واقع از نیاکان کروکودیل‌های امروزی است.

بدن این جانور که “Tainrakuasuchus bellator” نام دارد با صفحات استخوانی زره‌مانند پوشیده شده بود و اندام‌های تهاجمی‌اش امکان حملات سریع را فراهم می‌کرد؛ ترکیبی که تصویر تازه‌ای از تنوع شکارچیان اولیه زمین ترسیم می‌کند.

بدنی تکامل‌یافته برای شکار

بر اساس بررسی‌ها، این گونه حدود ۲.۴ متر طول و نزدیک به ۶۰ کیلوگرم وزن داشته است. گردن بلند، پوزه باریک و دندان‌های تیز و خمیده نشان‌دهنده مهارت آن در حمله ناگهانی، حرکت‌های سریع سر و قفل‌کردن فک روی طعمه است.

پوسته استخوانی پشت بدن این جانور، پیوند تکاملی آن با خزندگان امروزی را آشکار می‌سازد. هرچند شباهت ظاهری به دایناسورها دارد، اما ساختار لگن و مفصل ران، جایگاه این گونه را در گروه سوسمارنماها نشان می‌دهد.

به گفته رودریگو تمپ مولر (Rodrigo Temp Müller)، نویسنده اصلی پژوهش، “Tainrakuasuchus bellator” شکارچی فعالی بوده، اما بزرگ‌ترین شکارچی زیست‌بوم خود محسوب نمی‌شده است.

ساختار بدنی این خزنده نشان می‌دهد که بدنش برای سرعت و کنترل طراحی شده و قدرت خردکنندگی در آن نقش کمی دارد. گردن کشیده، آرواره سبک و دندان‌های رو به‌عقب توانایی به دام انداختن طعمه‌های چابک را فراهم می‌کنند.

اگرچه اندام‌های حرکتی فسیل نشده‌اند، اما پژوهشگران بر اساس اسکلت، راه‌رفتن چهارپایی را برای این جاندار محتمل می‌دانند؛ وضعیتی که به جانور امکان می‌داد تعادل و چابکی لازم برای کمین و حمله سریع را حفظ کند.

در زیست‌بوم تریاس، این گونه همراه با شکارچیان بزرگ‌تر زندگی می‌کرد که اندازه و شیوه شکارشان با هم متفاوت بود؛ اما هرکدام روش خاص خود را برای پیدا کردن و گرفتن طعمه داشتند. این تنوع نشان می‌دهد که اکوسیستم آن دوران بسیار پیچیده و متنوع بوده و هر جانور جایگاه مشخصی در زنجیره غذایی داشته است.

پیش از دایناسورها این خزنده نیرومند بر زمین فرمانروایی می‌کرد - دیجینوی

شناسایی این گونه

بقایای این جانور که شامل قطعات آرواره پایین، بخش‌هایی از مهره‌ها و تکه‌هایی از کمربند لگنی می‌شود در مه ۲۰۲۵، نزدیک شهر دونا فرانسیسکا در ایالت ریوگرانده جنوبی کشف شد. پس از پاک‌سازی دقیق سنگ‌ها در آزمایشگاه، ویژگی‌های کالبدی جانور آشکار شد و نشان داد که این فسیل به گونه‌ای ناشناخته تعلق دارد.

مولر توضیح می‌دهد که تعداد زیادی از شاخه‌های سوسمارنماها هنوز به خوبی شناخته نشده‌اند، زیرا فسیل آن‌ها بسیار کمیاب و نادر است.

پیوند بین قاره‌ها

نام این جانور از ترکیب واژه‌های دو زبان گوارانی و یونانی گرفته شده است: tain به‌معنای دندان، rakua به‌معنای نوک‌تیز و suchus به‌معنای کروکودیل.
نام گونه bellator به‌معنای جنگجو انتخاب شده تا یاد و مقاومت مردم ایالت ریوگرانده جنوبی را در برابر سیلاب‌های اخیر گرامی بدارد.

بر اساس مقایسه‌ها، این گونه شباهت‌هایی با “Mandasuchus tanyauchen” از تانزانیا دارد. این ارتباط قاره‌ای قابل توجیه است، زیرا در دوره تریاس خشکی‌های امروزی آمریکا و آفریقا بخشی از ابرقاره پانگه‌آ بودند و حیوانات می‌توانستند آزادانه بین آن‌ها جابه‌جا شوند.

اهمیت این کشف

این جانور در منطقه‌ای نزدیک مرز یک بیابان وسیع زندگی می‌کرد؛ همان محیطی که نخستین دایناسورها در آن ظاهر شدند. یافته‌ها نشان می‌دهد که در جنوب برزیل آن زمان، خزندگان پیش از ظهور دایناسورها در مجموعه‌ای گسترده از نقش‌های زیستی جای داشتند.

کشف Tainrakuasuchus bellator بخش دیگری از تاریخ فرگشتی سوسمارنماها را روشن می‌کند و تصویری دقیق‌تر از شبکه شکارچیان زمین پیش از سلطه دایناسورها ارائه می‌دهد. این جانور نشان می‌دهد که اکوسیستم‌های دوره تریاس بسیار پیچیده‌تر از تصور اولیه بوده‌اند و این جنگجوی نیرومند، برخلاف ظاهرش، عضوی از خانواده کروکودیل‌ها بوده و نه دایناسورها.