شرکت گوگل به‌عنوان زیرمجموعه اصلی آلفابت، در تازه‌ترین گزارش‌های مالی خود نشان داده که همچنان بخش عمده درآمدش از تبلیغات به‌دست می‌آید، اما در کنار آن، سرویس‌های ابری، اشتراک‌ها، فروش سخت‌افزار و خدمات پلتفرمی نیز سهم قابل توجهی پیدا کرده‌اند. این ترکیب درآمدی تصویری روشن از تلاش گوگل برای کاهش وابستگی به تبلیغات و حرکت به سمت مدل‌های پایدارتر و متنوع‌تر ارائه می‌دهد.

بر اساس داده‌های منتشرشده در گزارش‌های رسمی آلفابت و تحلیل‌های منابع مالی معتبر، درآمد گوگل از چند بخش اصلی تأمین می‌شود و هر یک از این بخش‌ها نقشی کلیدی در شکل‌گیری مدل اقتصادی این شرکت دارند. نخستین و بزرگ‌ترین بخش تبلیغات جست‌وجو است که همچنان بیشترین سهم را در درآمد سالانه دارد و موتور اصلی سودآوری شرکت محسوب می‌شود. این بخش به‌واسطه گستردگی کاربران موتور جست‌وجوی گوگل و حجم بالای درخواست‌های روزانه، توانسته جایگاه خود را به‌عنوان ستون اصلی درآمدی تثبیت کند و به‌طور مداوم جریان نقدی عظیمی را برای شرکت فراهم آورد.

پس از آن، تبلیغات یوتیوب قرار دارد که با توجه به رشد بی‌وقفه مصرف محتوای ویدیویی و افزایش تعداد تولیدکنندگان محتوا، به یکی از منابع پایدار و قابل اتکای درآمدی تبدیل شده است. یوتیوب با جذب مخاطبان جهانی و ارائه انواع فرمت‌های تبلیغاتی، توانسته سهم قابل توجهی در سبد درآمدی گوگل داشته باشد.

گوگل درآمد خود را از کجا می‌آورد و چقدر است؟ - دیجینوی

شبکه تبلیغاتی گوگل نیز بخش دیگری از درآمد را تشکیل می‌دهد؛ این شبکه شامل تبلیغات در وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌های شریک گوگل است و به‌طور مستقیم از طریق سرویس‌هایی مانند AdSense و AdMob مدیریت می‌شود. این بخش با ایجاد ارتباط میان کسب‌وکارها و کاربران، به توسعه اکوسیستم تبلیغاتی گوگل کمک کرده و جریان درآمدی متنوعی را شکل داده است.

در کنار تبلیغات، گوگل بخش قابل توجهی از درآمد خود را از فروش اشتراک‌ها، پلتفرم‌ها و دستگاه‌ها به‌دست می‌آورد. این بخش شامل سرویس‌های اشتراکی مانند گوگل وان، خریدهای کاربران از گوگل‌پلی و همچنین فروش سخت‌افزارهایی نظیر گوشی‌های پیکسل و دستگاه‌های نست (Nest) است. این منابع درآمدی علاوه بر ایجاد جریان مالی پایدار، به تقویت حضور گوگل در بازار سخت‌افزار و خدمات مصرفی کمک کرده‌اند و نشان می‌دهند که شرکت به‌دنبال گسترش دامنه فعالیت‌های خود فراتر از تبلیغات است.

بخش دیگر، گوگل کلود است که با ارائه خدمات ذخیره‌سازی، پردازش داده و ابزارهای هوش مصنوعی به شرکت‌ها و سازمان‌ها، رشد چشمگیری داشته و به یکی از سریع‌ترین منابع درآمدی گوگل تبدیل شده است. این بخش با جذب مشتریان سازمانی و ارائه راهکارهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی، توانسته جایگاه خود را در بازار جهانی تثبیت کند و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حوزه‌های توسعه آینده گوگل مطرح شود.

گوگل درآمد خود را از کجا می‌آورد و چقدر است؟ - دیجینوی

علاوه بر این، درآمدهای پراکنده و کوچک‌تری نیز از سایر بخش‌ها به‌دست می‌آید که در مجموع سهم اندکی دارند اما همچنان در ترکیب کلی درآمدی شرکت ثبت می‌شوند و نشان‌دهنده تلاش گوگل برای ایجاد تنوع در منابع مالی است.

در پایان باید گفت مجموع درآمد گوگل در آخرین گزارش‌های مالی منتشرشده، بیش از ۳۸۵ میلیارد دلار برآورد شده است. این رقم حاصل ترکیب همه منابع درآمدی از تبلیغات جست‌وجو، یوتیوب، شبکه تبلیغاتی، اشتراک‌ها و دستگاه‌ها، گوگل کلود و سایر بخش‌هاست. داده‌های رسمی آلفابت و تحلیل‌های منتشرشده در منابع معتبر مالی مانند FourWeekMBA و گزارش‌های تحلیلی نشان می‌دهند که اگرچه تبلیغات همچنان ستون اصلی درآمدی گوگل است، اما سهم بخش‌های غیرتبلیغاتی در حال افزایش بوده و آینده‌ای متنوع‌تر برای این شرکت ترسیم می‌کند. این روند نشان می‌دهد گوگل در مسیر تبدیل شدن به شرکتی با مدل درآمدی چندوجهی قرار گرفته است؛ مدلی که می‌تواند در برابر تغییرات بازار و تحولات فناوری مقاومت بیشتری داشته باشد و پایداری بلندمدت را برای این غول فناوری تضمین کند.

در چند هفته اخیر، شرکت شیائومی روند انتشار تدریجی به‌روزرسانی عمده HyperOS 3 را برای گوشی‌های هوشمند در سراسر جهان آغاز کرده است. این فرآیند ابتدا از چین شروع شد و اکنون در بازارهای گوناگون ادامه دارد. این شرکت پیش‌تر نسخه مبتنی بر اندروید ۱۶ رابط کاربری HyperOS 3 را برای مدل‌های مختلف منتشر کرده بود، اما اکنون نسخه‌ای ویژه از HyperOS 3 را ارائه می‌کند که همچنان بر پایه اندروید ۱۵ توسعه یافته است. در ادامه، جزئیات مهم مربوط به این نسخه و فهرست دستگاه‌های واجد شرایط ارائه می‌شود.

به‌روزرسانی HyperOS 3 مبتنی بر اندروید ۱۵

پس از انتشار نسخه مبتنی بر اندروید ۱۶ در بازارهای جهانی، غول فناوری چینی اکنون HyperOS 3 مبتنی بر اندروید ۱۵ را برای مجموعه‌ای از دستگاه‌های برندهای شیائومی، ردمی و پوکو عرضه می‌کند. به‌تازگی گوشی‌های شیائومی ۱۵ و شیائومی ۱۵ اولترا این ارتقای نرم‌افزاری مهم را در هند دریافت کرده‌اند، در حالی که برند پوکو نیز پیش‌تر جدول زمانی انتشار HyperOS 3 را تأیید کرده بود.

طبق گزارش منتشرشده توسط پایگاه XiaomiTime، بیلدهای آزمایشی داخلی نشان می‌دهند که نسخه پایدار داخلی HyperOS 3 برای حدود ۱۶ مدل در دست توسعه است. مشابه نسخه مبتنی بر اندروید ۱۶، به‌روزرسانی HyperOS 3 مبتنی بر اندروید ۱۵ نیز همان تغییرات جدید در رابط کاربری، قابلیت‌های تازه، بهبود در یکپارچگی میان دستگاه‌ها و یک ظاهر کاملاً تازه را به همراه دارد.

دستگاه‌های واجد شرایط دریافت HyperOS 3 (اندروید ۱۵)

تبلت شیائومی پد ۶ مکس: نسخه OS3.0.0.2شیائومی میکس فولد ۲: نسخه OS3.0.0.1شیائومی ۱۳ لایت: نسخه اروپا EEA OS3.0.0.2، سایر مناطق OS3.0.0.1شیائومی ۱۲ پرو: نسخه OS3.0.0.2شیائومی ۱۲ پرو: نسخه OS3.0.0.1شیائومی 12S: نسخه آزمایشی داخلی Alphaردمی K60 پرو: نسخه OS3.0.0.3ردمی نوت ۱۳ 5G: آزمایش داخلی پایدار در تمام مناطق، نسخه جهانی Global OS3.0.0.5ردمی نوت 12T پرو: نسخه OS3.0.0.2پوکو F5: نسخه OS3.0.0.1پوکو F5 پرو: نسخه OS3.0.0.1

خبر تازه و غافلگیرکننده‌ای از POCO منتشر شده که تمام انتظارات درباره POCO F8 را زیرورو می‌کند. دستگاهی که میلیون‌ها کاربر چشم‌انتظارش بودند، حالا با یک چرخش ناگهانی وارد مسیر جدیدی شده است. طبق افشای اخیر در پایگاه داده IMEI و اطلاعات ثبت‌شده توسط GSMA، مدل 2602BPC18G که همه آن را همان POCO F8 می‌دانستند اکنون با نام جدید و غیرمنتظره POCO X8 Pro Max ظاهر شده است.

این موضوع نشان می‌دهد پوکو نه‌تنها استراتژی نام‌گذاری خود را تغییر داده، بلکه برای اولین بار در تاریخ برند، از پسوند «Pro Max» استفاده می‌کند تا رقابت را وارد سطح جدیدی کند.

پایان POCO F8

اخیراً از وجود POCO X8 Pro و حتی نسخه Iron Man آن صحبت شده بود؛ اما خبر بزرگ‌تر اکنون تایید شده است. دستگاهی که مدت‌ها در میان فعالان فناوری به نام POCO F8 شناخته می‌شد، در پایگاه رسمی IMEI با نام POCO X8 Pro Max فهرست شده است.

POCO X8 Pro Max؛ اولین گوشی Pro Max پوکو در راه است - دیجینوی

این تغییر نشان می‌دهد پوکو نام‌گذاری سری F را کنار گذاشته و قصد دارد دستگاه‌های رده‌بالای خود را در قالب سری X عرضه کند. علاوه بر نسخه جهانی، قرار است POCO X8 Pro Max در بازار هند نیز معرفی شود.

شماره مدل‌ها:

POCO X8 Pro Max (Global) :2602BPC18GPOCO X8 Pro Max (India) :2602BPC18I

طبق اطلاعات موجود، این دستگاه که پیش‌تر همان POCO F8 به شمار می‌رفت، در کدهای HyperOS با نام رمز “dash” و شماره مدل داخلی “P10U” دیده شده و انتظار می‌رود به‌عنوان قدرتمندترین عضو سری X عرضه شود.

POCO X8 Pro Max؛ اولین گوشی Pro Max پوکو در راه است - دیجینوی

آغاز یک دوره جدید

مهم‌ترین نکته در این افشاگری، ورود پوکو به عصر «Pro Max» است؛ نامی که برای نخستین‌بار در تاریخ این برند به‌کار می‌رود و نشان می‌دهد پوکو در تلاش است با تغییر رویکرد، تصویری پرچم‌دارگونه و سطح بالاتر از محصولات خود در ذهن کاربران بسازد.

این استراتژی برای شیائومی و ردمی بیگانه نیست. نمونه‌های مشابه:

Xiaomi 17 Pro Max در سری ۱۷Redmi K90 Pro Maxو حتی Redmi Note 9 Pro Max که در سال ۲۰۲۰ معرفی شد

اکنون این روند به POCO رسیده و هدف آن واضح است: رساندن این پیام به کاربران که X8 Pro Max بزرگ‌ترین و قدرتمندترین عضو سری X خواهد بود.

بحث نام‌گذاری: رقابت اپل و پوکو

با شنیدن عبارت Pro Max، اولین برندی که به ذهن می‌رسد اپل است؛ بنابراین بحث‌هایی درباره کپی‌برداری پوکو از اپل در انجمن‌های فناوری قابل پیش‌بینی است.

با شنیدن نام Pro Max، اولین برندی که معمولاً به ذهن می‌رسد اپل است؛ به همین دلیل، بحث‌هایی درباره کپی‌برداری پوکو از اپل در انجمن‌های فناوری کاملاً قابل انتظار خواهد بود. اما ماجرا پیچیده‌تر از این نگاه سطحی است. سال‌هاست شرکت‌های اندرویدی از قابلیت‌ها و رویکردهای iOS الهام می‌گیرند و از سوی دیگر، اپل نیز بارها ویژگی‌ها و حتی الگوهای طراحی دنیای اندروید را در محصولات خود به‌کار گرفته است.

حتی در مقطعی، شباهت طراحی برخی مدل‌های آیفون به POCO X5 Pro، انتقادهایی را متوجه اپل کرد. بنابراین، آنچه میان برندها جریان دارد نه تقلید یک‌طرفه، بلکه نوعی تعامل و رقابت طبیعی است که در نهایت به سود کاربران تمام می‌شود؛ چون نتیجه این فشار متقابل، تولید دستگاه‌های قدرتمندتر و ارائه انتخاب‌های بهتر است.

آینده سری POCO

POCO X8 Pro Max؛ اولین گوشی Pro Max پوکو در راه است - دیجینوی

کاربرانی که منتظر عرضه POCO F8 بودند نباید ناامید شوند؛ این مدل لغو نشده و تنها نام آن تغییر کرده است. پوکو در ادامه مسیر خود قصد دارد سه دستگاه مهم را معرفی کند: POCO X8 Pro، نسخه ویژه POCO X8 Pro Iron Man Edition و مدل قدرتمند و تازه‌وارد سری X یعنی POCO X8 Pro Max. مجموعه این محصولات نشان می‌دهد که پوکو با سری X8 تصمیم گرفته حضور جدی‌تری در بازار گوشی‌های میان‌رده قدرتمند و قاتل پرچمدار داشته باشد و مخاطبان این بازه قیمتی را هدف قرار دهد.

گوگل، آمازون و xAI در حال رقابت برای ایجاد سامانه‌های هوش مصنوعی مبتنی بر فضا هستند. شبکه‌های مداری می‌توانند تأخیر و فشار وارد بر مصرف انرژی روی زمین را کاهش دهند. قرارگیری هوش مصنوعی در مدار می‌تواند اتصال شبکه را در حوزه‌هایی همچون اینترنت مناطق دورافتاده و واکنش اضطراری در بحران‌ها بهبود دهد.

در فاصله‌ای کوتاه و طی چند ماه، تلاش برای انتقال هوش مصنوعی به فضا از یک رؤیای دور به اولویتی استراتژیک و فوری تبدیل شده است. پروژه Suncatcher گوگل، پروژه Leo متعلق به آمازون برای توسعه اینترنت ماهواره‌ای، و اقدامات xAI متعلق به ایلان ماسک برای ایجاد محیط‌های پردازشی مداری، همگی به یک جهت اشاره دارند: جهش بزرگ بعدی در مسیر هوش مصنوعی ممکن است نه روی زمین، بلکه در مدار نزدیک زمین رخ دهد.

با آن‌که این چشم‌انداز در نگاه نخست غیرواقعی به نظر می‌رسد، در پس این بیانیه‌های تبلیغاتی و دیدگاه‌های بلندپروازانه، حجم قابل‌توجهی از مهندسی واقعی و قابل اتکا قرار دارد. این تلاش‌ها ناشی از فشار بی‌سابقه‌ای است که زیرساخت‌های فعلی در برابر گسترش مدل‌های هوش مصنوعی و افزایش تقاضا تجربه می‌کنند. مراکز داده، شبکه‌های فیبر نوری و شبکه‌های تأمین انرژی که ستون فقرات دیجیتال جهان را تشکیل می‌دهند، نشانه‌های ملموسی از فشار و محدودیت بروز داده‌اند. منابع انرژی جدید نیز به سختی توان پاسخ‌گویی دارند. افزون بر این، مسائلی مانند تأخیر ارتباط، خطرهای اقلیمی و موانع سیاسی نیز به عنوان عوامل تشدیدکننده مطرح‌ هستند.

پروژه گوگل با نام Suncatcher به دنبال ایجاد گره‌های پردازشی مداری است؛ گره‌هایی که با برخورداری از تابش تقریباً پیوسته خورشید و خنک‌سازی مبتنی بر خلأ فضا فعالیت می‌کنند. ایده اصلی این است که ماهواره‌هایی مجهز به واحدهای پردازشی Tensor گوگل بتوانند برای اجرای مدل‌های یادگیری ماشینی، کارآمدتر از مراکز داده زمینی عمل کنند؛ به‌ویژه در وظایفی که نیازی به تعامل لحظه‌ای با انسان ندارند. در مدار زمین، پنل‌های خورشیدی بازده بیشتری دارند، خنک‌سازی ساده‌تر است و هیچ توفان یا خاموشی زمینی فعالیت آن‌ها را مختل نمی‌کند.

در پروژه Amazon Leo، این شرکت در حال ایجاد شبکه پهن‌باند جهانی متشکل از هزاران ماهواره مدار نزدیک زمین است که در نهایت با زیرساخت ابری و هوش مصنوعی مرتبط خواهند شد. بخشی از این ماهواره‌ها ممکن است در آینده قادر باشند محاسبات لبه‌ای را برای وظایف هوش مصنوعی در مناطقی که به خدمات ابری دسترسی محدود یا بدون دسترسی دارند، پشتیبانی کنند.

در همین حال، ایلان ماسک در حال ترسیم طرح‌هایی برای ایجاد مزارع پردازشی مداری برای xAI و SpaceX است؛ مزارعی که نه‌تنها مدل‌ها را اجرا، بلکه آن‌ها را آموزش نیز خواهند داد. این امر از نظر فنی بسیار دشوارتر است، اما برای وظایف فوق‌سنگینی که به انرژی پیوسته و محیطی ایزوله نیاز دارند، شاید توجیه‌پذیر باشد. اگر هدف، آموزش مدلی با چند تریلیون پارامتر بدون محدودیت‌های پهنای‌باند زمینی یا گلوگاه‌های زیرساختی باشد، فضا گزینه‌ای جذاب می‌شود.

این پروژه‌ها می‌توانند برای تعداد زیادی از مردم تغییرات بزرگی ایجاد کنند. مدارس مناطق دورافتاده قادر خواهند بود به ابزارهای ابری پرسرعت دسترسی پیدا کنند، و سامانه‌های پایش آب‌وهوا می‌توانند با استفاده از قابلیت تحلیل بلادرنگ هوش مصنوعی مداری، وقوع سیل ناگهانی را پیش‌بینی کرده و مسیر انتقال کمک‌رسانی را اصلاح نمایند.

همچنین با استفاده از گره‌های خورشیدی فعال در فضا، شرکت‌ها می‌توانند وابستگی کمتری به شبکه‌های زمینی با مصرف کربن بالا داشته باشند. ایده بهره‌گیری از انرژی فضایی مدت‌ها پیش از آغاز برنامه‌های فضایی مطرح شده بود. اکنون ممکن است تقاضای عظیم هوش مصنوعی همان نقطه تحول باشد که سرمایه‌گذاری در چنین پروژه‌هایی را قابل‌توجیه می‌کند.

این پرسش که استفاده از تراشه اگزینوس برای سری گلکسی S26 مناسب است یا نه، همچنان موضوع بحث‌برانگیز برنامه‌های آینده سامسونگ به شمار می‌رود. همچنین این مسئله مطرح است که مدل‌های مجهز به تراشه اگزینوس دقیقاً در کدام بازارها عرضه خواهند شد. تاکنون گزارش‌های بی‌شماری منتشر شده‌اند که هر یک روایت متفاوتی ارائه داده‌اند؛ از جمله این‌که تنها مدل‌های S26 و S26 پلاس تراشه اگزینوس ۲۶۰۰ را دریافت می‌کنند، یا این‌که مدل اولترا نیز آن را دریافت خواهد کرد، اما فقط در برخی مناطق.

امروز شایعه تازه‌ای این وضعیت مبهم را پیچیده‌تر کرده و ادعا می‌کند که هر سه مدل S26 از اگزینوس ۲۶۰۰ استفاده خواهند کرد، اما تنها در کره جنوبی. با این حال، نسبت به چنین ادعایی می‌توان تردید داشت، چراکه سامسونگ در گذشته نیز گوشی‌های سری S مجهز به تراشه اگزینوس را در اروپا عرضه کرده است.

با این حال، به نظر می‌رسد سامسونگ واکنش‌های منفی کاربران در سراسر جهان نسبت به تراشه‌های اگزینوس را شنیده است. علاوه بر این، گفته می‌شود قرارداد سامسونگ با کوالکام شامل بندی است که مقرر می‌کند دست‌کم ۷۵ درصد از مجموع دستگاه‌های گلکسی S26، S26 پلاس و S26 اولترا که در سطح جهانی فروخته می‌شوند باید مجهز به تراشه اسنپدراگون ۸ الیت نسل ۵ باشند، در غیر این صورت سامسونگ ملزم به پرداخت جریمه‌ای بسیار سنگین خواهد بود.

طبق برخی گزارش‌ها، بازده تولید اگزینوس ۲۶۰۰ هنوز در سطح مطلوبی قرار ندارد، هرچند بازده فرآیند ۲ نانومتری GAA نسبت به فناوری ۳ نانومتری با سرعت بیشتری در حال بهبود است. بنابراین، حتی اگر سامسونگ مایل باشد، شاید هنوز امکان تجهیز تعداد بیشتری از مدل‌های S26 به این تراشه اختصاصی وجود نداشته نباشد. البته نباید هیچ‌یک از این ادعاها را قطعی تلقی کرد، زیرا احتمالاً فردا شایعه‌ای تازه منتشر خواهد شد که دست‌کم بخشی از این اطلاعات را نقض می‌کند.

باستان‌شناسان اکنون دریافته‌اند که موزاییک کتون (Ketton mosaic)، نسخه‌ای نادر از اوج داستان جنگ تروا (Trojan War) را نشان می‌دهد که برگرفته از نمایشنامه فریگی‌ها (Phrygians) اثر آیسخولوس (Aeschylus)، نمایشنامه‌نویس مشهور یونانی است و مدت‌ها پیش گم شده بود.

باستان‌شناسان معتقدند که موزاییک مشهور روم، که در سال ۲۰۲۰ در روتلند انگلستان کشف شد. روایت گمشده‌ای از افسانه جنگ تروا را به تصویر می‌کشد.

این اثر خیره‌کننده، که به موزاییک کتون مشهور است، یکی از شگفت‌انگیزترین یافته‌های باستان‌شناسی انگلستان در صد سال گذشته به شمار می‌آید. با این حال، باستان‌شناسان هنگام کشف آن تصور می‌کردند صحنه‌های جنگ تروا از ایلیاد هومر الهام گرفته باشد؛ همان شعر حماسی یونانی مربوط به قرن هشتم پیش از میلاد که تا امروز شناخته‌شده‌ترین روایت جنگ تروا است.

با این حال، پژوهشگران اخیرا کشف کرده‌اند که موزاییک کتون روایتی فراموش‌شده و متفاوت از این حماسه براساس نمایشنامه آیسخولوس بازگو می‌کند؛ روایتی که در دوران باستان رواج داشته اما بعدها از میان رفته است. این کشف همچنین آشکار می‌سازد که بریتانیای روم با جهان گسترده مدیترانه باستان بسیار بیشتر از آنچه پیش‌تر تصور می‌شد در ارتباط بوده است.

کشف روایت جایگزین جنگ تروا در موزاییک کتون

کشف تاریخی در انگلستان: موزاییک کتون روایتی گمشده جنگ تروا را نشان می‌دهد - دیجینوی

موزاییک کتون نخستین بار در سال ۲۰۲۰ و در دوران قرنطینه کووید-۱۹ توسط جیم ارواین (Jim Irvine)، کشاورزی محلی، هنگام قدم‌زدن در یکی از مزارع خود کشف شد. این کشف زمینه‌ساز کاوش‌های گسترده توسط خدمات باستان‌شناسی دانشگاه لستر (University of Leicester Archaeological Services) شد.

باستان‌شناسان قدمت موزاییک را حدود ۱۸۰۰ سال تخمین زدند. این موزاییک شامل سه پنل است که بخشی از داستان جنگ تروا را روایت می‌کند. پنل نخست، نبرد آشیل، قهرمان یونانی، با هکتور، شاهزاده تروا را نشان می‌دهد.

در پنل دوم، پیروزی آشیل در نبرد به تصویر کشیده شده است؛ او بدن هکتور را پشت ارابه خود می‌کشد در حالی که پدر هکتور، پادشاه پریام، برای بخشش التماس می‌کند. نهایتاً پنل سوم، وزن‌کردن بدن هکتور در کنار توده‌ای از طلا را نشان می‌دهد؛ همان باجی که پریام در ازای بازگرداندن جسد هکتور به آشیل می‌پردازد.

در ابتدا، باستان‌شناسان تصور می‌کردند این پنل‌ها از ایلیاد هومر الهام گرفته‌اند، اما پژوهشی تازه که در مجله Brittania منتشر شده، نشان داد که موزاییک در واقع صحنه‌هایی از نمایشنامه فریگی‌ها را روایت می‌کند؛ روایتی متفاوت و جایگزین از افسانه جنگ تروا.

کشف تاریخی در انگلستان: موزاییک کتون روایتی گمشده جنگ تروا را نشان می‌دهد - دیجینوی

اگرچه متن این نمایشنامه امروز از میان رفته، اما رومیان باستان با این نمایشنامه غریبه نبودند. صاحب ثروتمند ویلای روتلند هم بی‌تردید از داشتن تصویری نسبتاً کمیاب از ماجرای جنگ تروا در خانه‌اش لذت می‌برد.

در این روایت، وقتی پریام برای بازگرداندن پیکر هکتور به سراغ آشیل می‌رود، با ترازو مقدار طلایی هم‌وزن فرزندش به او می‌دهد تا جسد آزاد شود. در نسخهٔ هومر هم باج رد و بدل می‌شود، اما مقدار طلا برابر وزن جسد نیست.

علاوه بر این، نمایشنامه فریگی‌ها احتمالاً تنها منبع موزاییک کتون نبوده است. کارشناسان معتقدند پنل نخست ممکن است از طراحی یک کوزه یونانی مربوط به دوران آیسخولوس الهام گرفته باشد.

جین ماسگلیا (Jane Masséglia)، نویسندهٔ اصلی پژوهش، این موضوع را در بیانیه‌ای از طرف دانشگاه لستر توضیح داد:

وقتی الگوهای استاندارد یکی از پنل‌ها را تشخیص دادم، فهمیدم که بخش‌های دیگر موزاییک هم از طرح‌هایی الهام گرفته‌اند که در نقره‌جات، سکه‌ها و سفال‌های بسیار کهن یونان، ترکیه و گل دیده می‌شود.

پیوند بریتانیای روم با مدیترانه باستان

کشف تاریخی در انگلستان: موزاییک کتون روایتی گمشده جنگ تروا را نشان می‌دهد - دیجینوی

نمایشنامهٔ آیسخولوس باعث شد این روایت جایگزین از جنگ تروا در سراسر جهان یونانی شهرت پیدا کند. علاوه بر این، استفاده از تصاویر این نمایشنامه و طرح‌هایی از دیگر کشورهای مدیترانه‌ای نشان می‌دهد که ترکیبی متنوع از فرهنگ کلاسیک حتی به دورافتاده‌ترین نقاط بریتانیای روم نیز راه یافته بود.

جین ماسگلیا توضیح داد:

هنرمندان رومی-بریتانیایی از دیگر نقاط جهان باستان جدا نبودند و بخشی از شبکه گسترده‌ای بودند که الگوهای طراحی خود را نسل به نسل منتقل می‌کردند.

او افزود:

در کتون با صنایع دستی بریتانیای روم روبه‌رو هستیم، اما هم‌زمان میراث طراحی مدیترانه‌ای را نیز می‌بینیم.

پنل‌های موزاییک که زمانی کف سالن غذاخوری ویلای روتلند را می‌پوشاندند، از هنر و افسانه‌های سراسر مدیترانه الهام گرفته بودند. همان‌طور که جیم ارواین بیان کرد:

پژوهش تازه سطحی از یکپارچگی فرهنگی در جهان روم را نشان می‌دهد که تازه در حال درک آن هستیم.

در حال حاضر، کاوش‌ها در محل موزاییک کتون ادامه دارد. ریچل کوبیت (Rachel Cubitt)، هماهنگ‌کننده پس از کاوش گفت:

این پژوهش جدید بعدی تازه به پروژه‌های دیگر در سایت می‌افزاید و تصویر دقیق‌تری از علایق و تأثیرات افرادی که در آن زمان در بریتانیای روم زندگی می‌کردند ارائه می‌دهد.

اپل سال‌ها در لپ‌تاپ‌ها و رایانه‌های رومیزی خود از تراشه‌های اینتل استفاده می‌کرد، اما با ورود تراشه‌های سری M که در داخل شرکت طراحی شدند، مسیرش را از اینتل جدا کرد. اکنون به نظر می‌رسد اپل در آستانه توافقی تازه با اینتل است؛ توافقی که البته ماهیتی متفاوت خواهد داشت.

در این همکاری، اینتل فقط نقش تولیدکننده تراشه‌های اپل را برعهده دارد و هیچ دخالتی در مرحله طراحی نخواهد داشت. درواقع اپل می‌خواهد وابستگی کامل خود به شرکت TSMC را در بخش ساخت تراشه کاهش دهد و اینتل گزینه‌ای برای گسترش این زنجیره تامین است.

جف پو، تحلیلگر شرکت GF Securities، می‌گوید او و همکارانش اکنون انتظار دارند توافق میان اینتل و اپل برای تامین بخشی از تراشه‌های سری A مدل‌های غیر پروی آیفون از سال ۲۰۲۸ آغاز شود. در این سناریو، اینتل در ابتدا تنها درصد اندکی از تراشه‌های اپل را می‌سازد و TSMC همچنان تامین‌کننده اصلی باقی می‌ماند.

ماه گذشته نیز مینگ چی کو اعلام کرده بود که اینتل ممکن است از اواسط سال ۲۰۲۷ تولید پایین‌ترین مدل‌های تراشه‌های سری M اپل برای مک و آیپد را آغاز کند. برای این تراشه‌ها، اپل از فرایند 18A اینتل استفاده خواهد کرد؛ فرایندی که گفته میشود نخستین فناوری زیر ۲ نانومتر پیشرفته است که در آمریکای شمالی تولید می‌شود.

فناوری پزشکی جدیدی به نام OrganEX در یک وادی بسیار حساس قدم گذاشته است. این دستگاه می‌تواند تا حد قابل توجه‌ای به احیای موجودی که از دنیا رفته کمک کند و شاید روزی آنقدر پیشرفت کند که مرگ را به چالش بکشد.

در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۳، جانى مک‌مث ۱۳ ساله در بیمارستان کودکان اوکلند در کالیفرنیا برای یک عمل روتین برداشت لوزه بستری شد. او دچار وقفه تنفسی در خواب بود و والدینش باور داشتند که با برداشتن لوزه‌ها، کیفیت زندگی، خواب و حتی روابط او با همکلاسی‌هایش بهتر خواهد شد. هر سال بیش از نیم میلیون نفر در ایالات متحده این عمل را انجام می‌دهند و در اکثریت قاطع موارد هیچ عارضه‌ای رخ نمی‌دهد. اما مک‌مث چنین بختی نداشت. حدود یک ساعت پس از به‌ هوش آمدن از جراحی، شروع به باز پس‌ زدن خون کرد. نیمه‌شب، سطح اکسیژن خون او به‌شدت سقوط کرد. کارکنان پزشکی با شتاب تلاش کردند تا او را لوله‌گذاری کنند، اما قلب مک‌مث از کار ایستاد. همان‌طور که راشل آویو در گزارش تکان‌دهنده سال ۲۰۱۸ در مجله The New Yorker شرح داد، چندین ساعت طول کشید تا ضربان قلب و تنفس او دوباره برقرار شود.

دو روز بعد، پزشکان اعلام کردند که مک‌مث دچار مرگ مغزی شده است. اما چون بدنش هنوز گرما داشت و پوستش لطافت خود را حفظ کرده بود، خانواده این تشخیص را نپذیرفتند. آنان برای نگه داشتن او بر روی دستگاه تنفس مصنوعی وارد دعوای حقوقی شدند و در نهایت با کمک یک کارزار جمع‌آوری کمک مالی در GoFundMe توانستند او را به ایالت نیوجرسی انتقال دهند؛ یکی از معدود ایالت‌هایی که به خانواده‌ها اجازه می‌دهد بر مبنای باورهای دینی با اعلام مرگ مخالفت کنند. مک‌مث با تغذیه از طریق لوله و دریافت هورمون‌های کمکی، همچنان رشد می‌کرد و توسعه بدنی نشان می‌داد و حتی چرخه قاعدگی او آغاز شد.

در سال ۲۰۱۸، وکیل خانواده جانى اعلام کرد که او بر اثر عوارض نارسایی کبدی درگذشته است. تنها در آن زمان، یعنی پنج سال پس از جراحی لوزه، همه طرف‌ها پذیرفتند که جانى واقعاً مرده است. میشل گودوین، استاد برجسته و مدیر مرکز زیست‌فناوری و سیاست سلامت جهانی در دانشکده حقوق دانشگاه کالیفرنیا در ایرواین، این پرونده را بسیار جنجالی توصیف می‌کند.

و این تنها یک نمونه نیست. در حدود ۷۰ سال گذشته، اعلام زمان مرگ به مسئله‌ای هرچه پیچیده‌تر تبدیل شده است. پیشرفت‌هایی مانند دستگاه‌های تنفس مصنوعی و سیستم‌های حفظ حیات، مرز میان انسان و بدن را هرچه مبهم‌تر کرده‌اند. اکنون، آزمایش‌های حیرت‌انگیز روی خوک‌ها و توسعه سیستم پیشرفته‌ای به نام OrganEx، دوباره بحث قدیمی پایان حیات را زنده کرده است. OrganEx هنوز برای انسان قابل استفاده نیست، اما توانسته برخی از تغییرات سلولی مرتبط با مرگ را در بدن خوک‌ها معکوس کند. معنای این موضوع چیست؟ در مطالعات، وقتی خوک‌ها یک ساعت پس از مرگ به این سیستم متصل شدند، ظاهرشان دوباره شبیه موجود زنده گردید، قلبشان شروع به تپیدن کرد و حتی حرکت‌هایی از خود نشان دادند. اما آیا آنان هنوز مرده محسوب می‌شدند؟ و اگر روزی چنین درمانی به انسان برسد، چه بر سر مورد بعدی شبیه جانى مک‌مث خواهد آمد؟

یک کشف اتفاقی

نناد سستان، عصب‌زیست‌شناس دانشگاه ییل، ژن‌هایی را مطالعه می‌کند که نحوه رشد نورون‌ها و اتصال آن‌ها را در مغز کنترل می‌نمایند. برای این پژوهش‌ها، او تکه‌های بافت مغز را از بانک‌های بافت در سراسر جهان سفارش می‌دهد. حدود ۸ یا ۹ سال پیش، نمونه‌ای که از لندن ارسال شده بود، پرواز را از دست داد. یک روز تأخیر، معمولاً فاجعه‌بار تلقی می‌شد، چون سلول‌ها پس از چند دقیقه بی‌اکسیژنی می‌میرند. این چیزی است که سستان از نخستین درس‌های دوران پزشکی به یاد داشت.

اما او دیده بود که همیشه چنین نیست. چند بار پیش آمده بود که قطعه‌ای از مغز برای چند ساعت بیشتر بیرون مانده و با این حال، او هنوز توانسته سلول‌های زنده از آن بازیابی کند. بنابراین، هنگام رسیدن نمونه تأخیری از لندن، از یکی از پژوهشگرانش خواست که بخش کوچکی از آن را جدا کند و در پتری‌دیش دارای مواد مغذی سلولی قرار دهد. او گفت شاید چیزی زنده مانده باشد.

و این اتفاق افتاد؛ برخی سلول‌ها رشد کردند. سپس همین نتیجه در نمونه دوم نیز تکرار شد. سستان به این فکر افتاد که اگر سلول‌های زنده از مغزی مرده قابل حفظ هستند، چرا نتوان کل عضو را احیا کرد؟

او به کمک پمپ‌ها، گرم‌کن‌ها و فیلترها، سیستمی برای گردش یک مایع جایگزین خون ساخت. این دستگاه که اکنون ثبت اختراع شده و BrainEx نام گرفته، در سال ۲۰۱۹ نتایج شگفت‌آور خود را نشان داد: BrainEx توانست ویژگی‌های بنیادی مغز خوک را که چهار ساعت از مرگش گذشته بود، بازیابی کند؛ نورون‌ها فعال شدند، رگ‌ها عملکرد نشان دادند و سلول‌های ایمنی مغز فعالیت خود را حفظ کردند.

پس از انتشار مقاله، سیلی از پیشنهادها به سوی سستان روانه شد. دیوید آندریه‌ویچ، پژوهشگر پزشکی که اندکی پیش از انتشار مقاله به تیم پیوسته بود، می‌گوید که سستان تصمیم گرفت پاسخ پرسش‌های بنیادین را با ساخت نسخه‌ای برای کل بدن پیگیری کند. این پروژه OrganEx نام گرفت.

قلب‌ها دوباره فعال شدند

کشف علمی شگفت‌انگیز: بازگرداندن مردگان دیگر ناممکن نیست! - دیجینوی

OrganEx کارکردهایی شبیه ECMO (حفظ حیات خارج‌بدنی) دارد، اما بسیار پیشرفته‌تر است. این دستگاه شامل پمپ‌هایی برای شبیه‌سازی قلب و ریه، فیلتر خون، حسگرهای لحظه‌ای و محلول‌هایی شامل هموگلوبین مشتق از گاو و ترکیبی از حدود ده دارو است. هدف، جلوگیری از صدمات ناشی از اکسیژن‌رسانی ناگهانی و ایجاد حالتی از احیا به‌تدریج است.

وقتی زمان آزمایش OrganEx فرا رسید، تیم ییل ۱۰ خوک را مورد آزمایش قرار داد. خوک‌ها بی‌هوش بودند و سپس پژوهشگران با وارد کردن الکترود، ایست قلبی ایجاد نمودند. دستگاه‌ها توقف کامل قلب و مغز را ثبت کردند. خوک‌ها مرده بودند.

پس از گذشت یک ساعت، آن‌ها خوک‌های بی‌حرکت را به OrganExمتصل کردند. تنها نیم ساعت کافی بود تا نشانه‌ها ظاهر شوند: در چهار خوکِ تحت درمان با OrganEx، مانیتورهای قلب دوباره فعالیت الکتریکی را نشان دادند. قلب‌ها بدون ماساژ قلبی، خودبه‌خود شروع به فعالیت کردند.

در پایان مرحله شش‌ساعته، پژوهشگران نمونه‌های بافتی را بررسی کردند. نتایج حیرت‌آور بود: سلول‌های اندام‌های مختلف در گروه OrganEx ساختار بهتری داشتند، ژن‌های ترمیمی دوباره فعال شده بودند و حتی علائم ظاهری مرگ مانند سفتی و تغییر رنگ دیده نمی‌شد.

سستان می‌گوید حیوانات عملاً ظاهر متفاوتی داشتند و این تغییر با چشم غیرمسلح هم قابل تشخیص بود. وقتی از آندریه‌ویچ پرسیدند که چه رخدادهای دیگری در جریان آزمایش اتفاق افتاد، او مکثی نمود و سپس با دشواری کلمات را پیدا کرد. او گفت که آنچه موجب شگفتی فراوان شده، موضوع حرکات است.

هنگام عبور ماده حاجب از لوله، رخدادی تکان‌دهنده مشاهده شد: توده ۳۰ کیلوگرمی گوشت، به نظر رسید که سر خود را چرخاند. آندریه‌ویچ می‌گوید این اتفاق تنها چند ثانیه طول کشید و حیوان رفتاری شبیه تلاش برای برخاستن از خود نشان نداد، با این حال نمی‌شد آن را یک تکان ساده تلقی کرد. به‌گفته او، این یک حرکت پیچیده بود و نشان می‌دهد که پرفیوژن OrganEx می‌تواند محل اتصال عصب و عضله، یعنی محل تلاقی تارهای عصبی و الیاف عضلانی، را بازیابی کند.

او می‌پرسد که معنای این حرکت چیست و خودش پاسخ می‌دهد که هنوز مشخص نیست.

گسترش زندگی

کشف علمی شگفت‌انگیز: بازگرداندن مردگان دیگر ناممکن نیست! - دیجینوی

دانشمندان همچنان درباره معنای نتایج OrganEx در حال بررسی‌‌ هستند. آزمایش‌ها روی حیوانات انجام شده و سال‌ها تا رسیدن به نقطه‌ای که در پزشکی انسانی تأثیرگذار شوند فاصله دارند. با این حال، در سطح سلولی، این آزمایش‌ها ممکن است نشان دهند که مرگ، نه‌تنها به‌سرعت و قطعیت گذشته پیش نمی‌رود، بلکه شاید قابل بازنگری باشد. برای فردی که بر اثر ایست قلبی زمین می‌افتد و ۱۰ دقیقه بر زمین می‌ماند، این یافته‌ها یک پرسش کلیدی مطرح می‌کنند: واقعاً او تا چه اندازه مرده است؟

در حال حاضر، وقتی قلب فردی بر اثر بیماری یا حمله قلبی از کار می‌افتد، شانس او برای زنده خارج شدن از بیمارستان تنها حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد است. رابرت مونتگومری، جراح پیوند و مدیر مؤسسه پیوند دانشگاه NYU Langone، که خود بارها با چنین وضعیتی مواجه شده، این موضوع را مطرح می‌کند. او پیش از آنکه در سال ۲۰۱۸ در همان بیمارستان قلب پیوندی بگیرد، به دلیل یک عارضه ارثی تضعیف‌کننده عضله قلب، هفت بار دچار ایست قلبی شد و هر بار احیا گردید.

مونتگومری اکنون می‌پرسد که آیا ممکن است مرگ در چنین موقعیت‌هایی قابل بازگشت باشد. او تصور می‌کند که شاید بتوان به جای ECMO از OrganEx برای مداخله پس از ایست قلبی استفاده کرد؛ پیش از آنکه قلب دوباره راه‌اندازی شود و مغز با خون گرم مواجه گردد. مونتگومری می‌گوید بدون آسیب‌های ناشی از پرفیوژن ناگهانی که ECMO می‌تواند به‌وجود آورد، شاید نرخ بقا افزایش یابد.

اطلاعات موجود درباره پیامدهای بلندمدت خالکوبی بر سلامت انسان همچنان اندک است، اما نتایج چند پژوهش تازه نشان می‌دهد که این شیوه هنری می‌تواند موجب التهاب طولانی‌مدت در بدن شود.

مطابق پژوهشی که بر روی موش‌ها انجام شده است، جوهر خالکوبی در گره‌های لنفاوی تجمع پیدا می‌کند و با ایجاد اختلال در عملکرد سیستم ایمنی، موجب تغییرات ماندگار در سازوکارهای دفاعی بدن می‌شود. در این مطالعه، موش‌هایی که خالکوبی شده بودند، التهاب مزمن در گره‌های لنفاوی خود نشان دادند. این گره‌ها، با ذرات جوهر رنگین شده بودند و واکنش پادتن آن‌ها به واکسن‌ها نیز دستخوش تغییر شد. گره‌های لنفاوی کسانی نیز که از افراد دارای خالکوبی نمونه‌برداری شده بود، حتی سال‌ها پس از انجام خالکوبی، نشانه‌های مشابهی از التهاب و تغییر رنگ را نشان می‌داد.

این نتایج، احتمال ارتباط میان خالکوبی و افزایش خطر ابتلا به بیماری‌ها را مطرح می‌کند و بیانگر نیاز به انجام تحقیقات بیشتر است. این نکته را سانتیاگو گونزالس از دانشگاه لوگانو در سوئیس مطرح می‌کند.

او با اشاره به این موضوع می‌گوید که طی فرآیند خالکوبی، جوهر مستقیما وارد بدن می‌شود و موضوع صرفا یک تغییر ظاهری در سطح پوست نیست، بلکه پیامدهایی در دستگاه ایمنی ایجاد می‌گردد. گونزالس توضیح می‌دهد که التهاب مزمن در درازمدت می‌تواند موجب فرسودگی سیستم ایمنی شود و این امر احتمال بروز عفونت‌ها یا برخی سرطان‌ها را افزایش می‌دهد. از این رو، پرسش‌های بسیاری وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر هستند.

خالکوبی در سال‌های اخیر در سراسر جهان به یک روند گسترده تبدیل شده است. اکنون میان ۳۰ تا ۴۰ درصد افراد در اروپا و ایالات متحده دست‌کم یک خالکوبی دارند. اگرچه گونزالس خود خالکوبی ندارد، اما ارزش هنری آن را درک می‌کند و آن را از نظر زیبایی‌شناختی جذاب می‌داند. با این حال، اطلاعات علمی درباره اثرات بلندمدت خالکوبی، به‌ویژه پیامدهای آن بر سیستم ایمنی، همچنان محدود است.

گونزالس می‌گوید او و همکارانش زمانی متوجه موضوع شدند که در جریان یک پروژه جداگانه درباره التهاب در موش‌ها، مشاهده کردند حیواناتی که برای شناسایی دارای خالکوبی کوچک شده بودند، واکنش‌های التهابی شدید و غیرمنتظره نشان دادند. همین موضوع سبب شد که آنها بررسی‌های دقیق‌تری انجام دهند.

پژوهشگران با استفاده از جوهرهای تجاری استاندارد در رنگ‌های مشکی، قرمز و سبز، بخشی به مساحت ۲۵ میلی‌متر مربع از پوست پای عقب چندین موش را خالکوبی کردند. آنها با کمک تجهیزات تصویربرداری پیشرفته مشاهده کردند که جوهر از طریق عروق لنفاوی به سرعت، و در بسیاری موارد طی چند دقیقه، به سوی گره‌های لنفاوی نزدیک حرکت می‌کند.

در آنجا، ماکروفاژها که از مهم‌ترین سلول‌های ایمنی برای پاک‌سازی بقایا، عوامل بیماری‌زا و سلول‌های مرده هستند، ذرات جوهر را جذب کرده و باعث رنگ‌ گرفتن گره‌ها و ایجاد التهاب حاد می‌شوند. حدود ۲۴ ساعت بعد، این ماکروفاژها می‌میرند و جوهر را آزاد می‌کنند؛ سپس ماکروفاژهای دیگر آن را جذب کرده و همین چرخه مرگ و جذب جوهر بارها تکرار می‌شود. این روند سبب ایجاد التهابی مزمن و چشمگیر می‌شود که مدت‌ها پس از بهبود محل خالکوبی ادامه می‌یابد.

گونزالس می‌گوید که پس از پایان آزمایش و با گذشت دو ماه از زمان خالکوبی، میزان شاخص‌های التهابی در گره‌های لنفاوی موش‌های خالکوبی‌شده همچنان تا پنج برابر بیش از حد طبیعی بود.

برای بررسی تأثیر این التهاب بر عملکرد سیستم ایمنی، پژوهشگران واکسن‌ها را به طور مستقیم در محل پوست خالکوبی‌شده تزریق کردند. واکنش پادتنی موش‌های خالکوبی‌شده به واکسن mRNA کووید-۱۹ ضعیف‌تر از موش‌های گروه کنترل بود، اما واکنش آنها به واکسن آنفلوآنزا قوی‌تر شد.

بررسی‌های بیشتر نشان داد که ماکروفاژهای گره لنفاوی در موش‌های خالکوبی‌شده چنان از جوهر پر شده‌اند که مقدار کمتری از واکسن کووید-۱۹ را جذب می‌کنند؛ واکسنی که برای فعال‌شدن نیازمند پردازش توسط ماکروفاژهاست. در مقابل، واکسن پروتئین‌محور آنفلوآنزا با افزایش التهاب، واکنش پادتنی بیشتری ایجاد کرده که شاید دلیل آن افزایش سلول‌های ایمنی فراخوانده‌شده به محل خالکوبی باشد. گونزالس می‌گوید که پاسخ ایمنی ممکن است به نوع واکسن بستگی داشته باشد.

در گام بعد، پژوهشگران مجموعه‌ای محدود از نمونه‌برداری‌های گره لنفاوی در انسان‌هایی را بررسی کردند که در نواحی نزدیک به گره‌ها خالکوبی داشته‌اند. حتی دو سال پس از خالکوبی، این گره‌ها همچنان حاوی ذرات رنگ بودند و ماکروفاژهای موجود در آنها همان الگوی مشاهده‌شده در موش‌ها را نشان می‌دادند. به گفته گونزالس، گره‌های لنفاوی این افراد کاملا از جوهر پر شده بود.

او اضافه کرد که این جوهر احتمالا تا پایان عمر در گره‌های لنفاوی باقی خواهد ماند، حتی اگر فرد اقدام به پاک‌کردن خالکوبی خود روی پوست کند؛ زیرا حذف جوهر از پوست ممکن است، اما حذف آن از گره‌های لنفاوی امکان‌پذیر نیست.

کریستل نیلسن از دانشگاه لوند در سوئد می‌گوید این یافته‌ها دیدگاه مهمی درباره ارتباط احتمالی میان خالکوبی و دستگاه ایمنی ارائه می‌دهد. او و همکارانش در ماه گذشته تحقیقی منتشر کردند که افزایش خطر ملانوم را در افراد دارای خالکوبی گزارش می‌داد. نیلسن توضیح می‌دهد که یکی از فرضیه‌های آنها نقش التهاب در گره‌های لنفاوی بود و نتایج این پژوهش جدید شواهد قانع‌کننده‌ای در تأیید این فرضیه ارائه می‌کند. او این مطالعه را گامی مهم در فهم ارتباط میان خالکوبی و بیماری‌ها می‌داند.

مایکل جیولبوداگیان از موسسه فدرال ارزیابی خطر آلمان در برلین نیز معتقد است این پژوهش تصویری دقیق‌تر از نحوه تعامل رنگ‌دانه‌های خالکوبی با سیستم ایمنی ارائه می‌دهد. با این حال تأکید می‌کند که نتایج حاصل از موش‌ها لزوما قابل تعمیم کامل به انسان نیست؛ به‌ویژه با در نظر گرفتن تفاوت‌های قابل توجه میان پوست انسان و موش. او می‌گوید اهمیت این موضوع برای سلامت انسان، به‌خصوص پس از بهبودی کامل زخم، نیازمند بررسی‌های گسترده‌تر است.

در ماه‌های آینده قیمت تمامی کامپیوترها، چه دستگاه‌های شخصی (PC) و چه لپ‌تاپ‌ها، افزایش چشمگیری خواهد داشت. کاربرانی که قصد داشتند کامپیوتر خود را با قطعات دلخواه شخصی‌سازی کنند، به دلیل رشد شدید قیمت حافظه RAM دیگر امکان تهیه سیستم مقرون‌به‌صرفه را نخواهند داشت. در همین حال، کسانی که به فکر خرید لپ‌تاپ آماده هستند بهتر است زودتر اقدام کنند، زیرا نشانه‌های زیادی وجود دارد که بزرگ‌ترین تولیدکنندگان لپ‌تاپ در جهان به‌زودی قیمت‌ها را افزایش خواهند داد.

بر اساس گزارش تازه شرکت تحلیل بازار TrendForce که روز جمعه منتشر شد، اکثر تولیدکنندگان بزرگ لپ‌تاپ در حال بررسی یا حتی برنامه‌ریزی برای اعمال افزایش قیمت هستند. شرکت لنووو که همچنان بیشترین سهم بازار کامپیوترهای شخصی را در اختیار دارد، طبق اطلاعیه‌ای که منابع صنعتی مشاهده کرده‌اند، به مشتریان خود یعنی خرده‌فروشان هشدار داده است که قیمت‌های فعلی تنها تا تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۲۶ (۱۱ دی ۱۴۰۴) معتبر خواهند بود. این موضوع نشان می‌دهد که خرده‌فروشان باید انتظار تغییر در قیمت‌های پیشنهادی داشته باشند و در نهایت مصرف‌کنندگان ناچار خواهند شد هزینه بیشتری برای خرید لپ‌تاپ‌ها و کامپیوترهای شخصی پرداخت کنند.

قیمت لپ تاپ به‌زودی سر به فلک می‌کشد - دیجینوی

شرکت اچ‌ پی (HP) که دومین تأمین‌کننده بزرگ کامپیوترهای شخصی از نظر سهم بازار است نیز شرایط مشابهی را تجربه می‌کند. روزنامه کره‌ای Chosun Ibo گزارش داد که شرکت‌های اچ‌ پی (HP) و دل (DELL) تنها چند هفته پیش از معرفی محصولات جدیدشان، در حال بازنگری نقشه راه محصولات خود هستند. مدیرعامل اچ‌ پی، انریکه لورس (Enrique Lores)، اعلام کرده است که حافظه حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از هزینه یک کامپیوتر را تشکیل می‌دهد. این موضوع با تمرکز جدید بر هوش مصنوعی در کامپیوترها، مانند سیستم کوپایلوت (Copilot+) مایکروسافت، شدت بیشتری پیدا کرده است. این کامپیوترها برای اجرای پردازش‌های هوش مصنوعی روی دستگاه به حافظه RAM بیشتری نیاز دارند که معمولاً حداقل ۱۶ گیگابایت یا بیشتر است. اگر برایتان سؤال بود که چرا اپل اکنون در تمامی مدل‌های پایه مک‌بوک حداقل ۱۶ گیگابایت حافظه RAM ارائه می‌دهد، دلیل آن همین نیاز به هوش مصنوعی است.

منابع ناشناس صنعتی در TrendForce اعلام کرده‌اند که شرکت دل قصد دارد قیمت محصولات خود را از اواسط دسامبر حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش دهد. برند دل شامل لپ‌تاپ‌های مصرفی و تجاری و همچنین محصولات گیمینگ از جمله سری Alienware است. این شرکت افزایش قیمت را رد نکرده، اما هنوز میزان دقیق آن مشخص نیست.

شرکت دل در بیانیه‌ای به یک خبرگزاری توضیح داد: «مانند سایر شرکت‌های فعال در صنعت، دل در مواقع ضروری اقدام به تغییرات هدفمند در قیمت‌گذاری می‌کند، در حالی که تداوم عرضه و تعهد به ارزش مشتری را حفظ می‌نماید. زنجیره تأمین ما کامل و جهانی است و برای ایجاد انعطاف‌پذیری لازم در مواجهه با شرایط کلان اقتصادی، مقرراتی و تجاری طراحی شده است.»

این مجموعه اطلاعات نشان می‌دهد که بازار جهانی لپ‌تاپ و کامپیوترهای شخصی در آستانه تغییرات جدی قرار دارد؛ تغییراتی که نه‌تنها برندهای بزرگ بلکه شرکت‌های کوچک‌تر را نیز تحت فشار قرار خواهد داد و در نهایت مصرف‌کنندگان باید خود را برای پرداخت هزینه‌های بالاتر آماده کنند.