تصور کنید یک سیاه‌چاله‌ی بسیار کوچک مانند گلوله از میان بدن شما عبور کند؛ در نگاه نخست شاید چنین رویدادی به معنای نابودی کامل و فروپاشی بدن باشد، اما نتایج یک پژوهش علمی نشان می‌دهد میزان آسیب بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود. در واقع، اصلی‌ترین صدمه، ناشی از موج ضربه‌ای خواهد بود؛ موجی که همانند اثر یک گلوله‌ی پرسرعت در بافت بدن ایجاد می‌شود و آن را می‌شکافد. این موج ضربه‌ای به دلیل سرعت فوق‌العاده زیاد حرکت سیاه‌چاله شکل می‌گیرد و می‌تواند بافت‌ها را مانند برخورد یک جسم پرانرژی دچار پارگی کند، هرچند خود سیاه‌چاله به‌طور مستقیم تعامل زیادی با سلول‌ها و مولکول‌های بدن ندارد.

بر اساس تحلیل تازه‌ی رابرت شرر (Robert Scherrer)، فیزیکدان دانشگاه وندربیلت در ایالات متحده، حتی یک سیاه‌چاله با جرم ۱۰۰ میلیارد تُن می‌تواند آسیبی کمتر از شلیک یک گلوله‌ی کالیبر ۰.۲۲ وارد کند. او توضیح می‌دهد: «مشاهدات اخیر از امواج گرانشی ناشی از ادغام سیاه‌چاله‌ها و همچنین تصاویر جدید این اجرام، دوباره توجه‌ها را به موضوع سیاه‌چاله‌ها جلب کرده است. علاوه بر این، من داستانی علمی‌تخیلی از دهه ۱۹۷۰ (دهه ۱۳۵۰ شمسی) به یاد آوردم که در آن فردی با عبور یک سیاه‌چاله از بدنش جان می‌بازد و خواستم ببینم آیا چنین چیزی واقعاً امکان‌پذیر است یا خیر.»

سیاه‌چاله‌های بسیار کوچک با جرمی کمتر از جرم ستاره‌ای، یکی از فرضیه‌های مطرح برای توضیح ماده‌ی تاریک به شمار می‌روند؛ همان نیروی ناشناخته‌ای که باعث افزایش گرانش در سراسر جهان می‌شود و هنوز ماهیت آن به‌طور کامل شناخته نشده است. این سیاه‌چاله‌های موسوم به «سیاه‌چاله‌های اولیه» تنها در شرایطی خاص می‌توانستند از تراکم‌های شدید در نخستین لحظات پس از بیگ‌بنگ شکل بگیرند. هرچند دانشمندان بر این باورند که احتمال شکل‌گیری آن‌ها بسیار کم بوده است، اما وجودشان غیرممکن نیست و همین احتمال پرسش‌های تازه‌ای را مطرح می‌کند.

یکی از پرسش‌های اصلی این است که احتمال برخورد چنین سیاه‌چاله‌ای با یک انسان چقدر است، چه اندازه‌ای باید داشته باشد تا بتواند آسیب وارد کند و شکل این آسیب چگونه خواهد بود. شرر برای پاسخ به این پرسش‌ها محاسبات دقیقی انجام داد و نتایج به دست آمده بسیار شگفت‌انگیز بود.

اگر یک سیاه‌چاله اندازه گلوله از بدن شما عبور کند چه می‌شود؟ - دیجینوی

طبق یافته‌های او، حداقل جرم لازم برای اینکه یک سیاه‌چاله‌ی اولیه بتواند هنگام عبور از بدن آسیب جدی ایجاد کند، حدود ۱۴۰ کوادریلیون گرم (۱۴۰ میلیارد تُن متریک) است؛ جرمی که تقریباً هفت برابر سنگین‌تر از سیارک «توتاتیس» محسوب می‌شود. با وجود این جرم عظیم، سیاه‌چاله همچنان بسیار کوچک خواهد بود (قطر شوارتزشیلد آن تنها ۰.۴ پیکومتر است)، در حالی که قطر یک اتم هیدروژن حدود ۱۰۶ پیکومتر اندازه دارد. این مقایسه نشان می‌دهد که حتی اجرام فوق‌العاده سنگین می‌توانند ابعادی بسیار کوچک داشته باشند و همین ویژگی سیاه‌چاله‌ها آن‌ها را به یکی از اسرارآمیزترین پدیده‌های کیهان تبدیل کرده است.

توضیح: به زبان ساده، شوارتزشیلد نشان می‌دهد که یک جرم چقدر باید فشرده شود تا تبدیل به سیاه‌چاله شود. برای مثال، اگر خورشید به اندازه‌ی حدود ۳ کیلومتر فشرده شود، افق رویداد آن همین قطر خواهد داشت و به سیاه‌چاله تبدیل می‌شود. در سیاه‌چاله‌های کوچک‌تر، این قطر می‌تواند بسیار ناچیز باشد؛ حتی کمتر از اندازه‌ی یک اتم.

اگر یک سیاه‌چاله‌ی بسیار کوچک با سرعتی نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر در ثانیه (۱۲۴ مایل در ثانیه) از بدن عبور کند، تماس مستقیمی با بافت‌ها نخواهد داشت، زیرا اندازه‌ی آن به‌قدری ناچیز است که نمی‌تواند به‌طور مستقیم با سلول‌ها تعامل کند. با این حال، همین سرعت بسیار بیشتر از سرعت صوت در هواست و موج ضربه‌ای ناشی از حرکت آن می‌تواند همانند اثر یک گلوله‌ی کالیبر ۰.۲۲ بافت بدن را شکافته و آسیب جدی ایجاد کند.

راه دیگری که چنین سیاه‌چاله‌ای می‌تواند خطرساز شود، نیروی کشش گرانشی یا همان «نیروی کشندی» است. این نیرو باعث می‌شود بخش نزدیک‌تر به سیاه‌چاله بیشتر کشیده شود و جسم وارد فرایند اسپاگتی‌فیکیشن (Spaghettification) یا کشیده و متلاشی شدن گردد (اسپاگتی‌فیکیشن پدیده‌ای است که وقتی جسمی وارد میدان گرانشی بسیار شدید سیاه‌چاله می‌شود رخ می‌دهد.

اگر یک سیاه‌چاله اندازه گلوله از بدن شما عبور کند چه می‌شود؟ - دیجینوی

در این حالت، بخش نزدیک‌تر جسم به سیاه‌چاله نیروی گرانشی بیشتری دریافت می‌کند و بخش دورتر نیروی کمتری، همین اختلاف باعث می‌شود جسم به‌طور عمودی کشیده و به شکل رشته‌های باریک و بلند شبیه اسپاگتی درآید). با این حال، در مقیاس بدن انسان، نیروهای مولکولی و اتمی بسیار قوی‌تر از گرانش هستند و همین موضوع مانع فروپاشی سلول‌ها می‌شود؛ بنابراین بدن تا حد زیادی در برابر چنین نیروهایی مقاوم باقی می‌ماند.

برای اینکه نیروی کشندی یک سیاه‌چاله بتواند واقعاً به بدن آسیب وارد کند، جرم آن باید دست‌کم ۷ کوینتیلیون گرم (۷ تریلیون تُن متریک) باشد؛ جرمی که با سیارک «ایریس» قابل مقایسه است. تنها در این شرایط، گرانش سیاه‌چاله می‌تواند بافت‌های حساس بدن مانند مغز را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار دهد؛ هرچند تا آن زمان موج ضربه‌ای ناشی از عبور، خود آسیب کافی وارد می‌کند.

به هر حال، چنین برخوردی تجربه‌ای ناخوشایند خواهد بود، اما برخلاف تصور عمومی، سیاه‌چاله بدن را از درون فرو نمی‌پاشد (همان‌طور که ستاره‌ها را نابود می‌کند). از سوی دیگر، جای نگرانی چندانی وجود ندارد؛ زیرا رابرت شرر برآورد کرده است احتمال برخورد یک سیاه‌چاله‌ی اولیه با انسان تنها یک بار در هر کوینتیلیون سال است؛ عددی بسیار بزرگ‌تر از عمر کنونی جهان که حدود ۱۳.۸ میلیارد سال برآورد می‌شود.

بنابراین، بشریت تقریباً هرگز شاهد چنین رویدادی نخواهد بود و حتی ممکن است جهان پیش از آن پایان یابد. شرر در پایان توضیح می‌دهد: «سیاه‌چاله‌های اولیه از لحاظ نظری امکان‌پذیر هستند، اما شاید اصلاً وجود نداشته باشند. یک سیاه‌چاله‌ی بزرگ به اندازه‌ی یک سیارک یا بیشتر می‌تواند مانند شلیک گلوله باعث آسیب یا مرگ شود، اما یک سیاه‌چاله‌ی کوچک‌تر ممکن است از بدن عبور کند بدون اینکه حتی متوجه آن شوید. با این حال، تراکم این اجرام آن‌قدر پایین است که چنین برخوردی عملاً غیرممکن است.»

زندان هالدن در نروژ با تمرکز بر بازپروری و نه مجازات، توانسته نگاه جهانیان را به مفهوم زندان تغییر دهد. این مرکز با ظرفیت حدود ۲۵۰ زندانی، امکاناتی چون سلول‌های مستقل، کلاس‌های یوگا و کارگاه‌های نجاری در اختیار افراد قرار می‌دهد. پنجره‌های بدون میله با چشم‌انداز جنگل، فضایی متفاوت از تصور رایج از زندان‌ها ایجاد کرده است. اگرچه در فرهنگ عمومی و آثار سینمایی مانند سریال «The Wire» زندان‌ها اغلب به عنوان محیطی خشن و مملو از آسیب‌های جسمی و روانی شناخته می‌شوند، هالدن توانسته این تصویر را دگرگون کند.

زندان هالدن از زمان افتتاح در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ شمسی) به عنوان «انسانی‌ترین زندان جهان» شناخته می‌شود و بحث‌های تازه‌ای درباره اصلاح نظام زندان‌ها و بازپروری زندانیان به راه انداخته است. برخلاف بسیاری از زندان‌های آمریکا و بریتانیا، مأموران هالدن سلاح حمل نمی‌کنند و هر زندانی سلول شخصی با حمام، سرویس بهداشتی و تلویزیون دارد. این رویکرد باعث شده نرخ بازگشت به جرم در نروژ تنها حدود ۲۰ درصد باشد، در حالی که این رقم در ایالات متحده و بریتانیا بین ۵۰ تا ۶۰ درصد گزارش شده است.

ساختار متفاوت هالدن نیز توجه جهانیان را جلب کرده است. این زندان پس از ۱۰ سال طراحی و ساخت، با هزینه‌ای معادل ۱.۵ میلیارد کرون نروژ (۲۵۲ میلیون دلار) در بهار ۲۰۱۰ میلادی (بهار ۱۳۸۹ شمسی) افتتاح شد. مساحت آن ۳۰ هکتار جنگل در منطقه کستفولد نروژ را در بر می‌گیرد و به جای سیم‌های خاردار یا حصارهای الکتریکی، تنها یک دیوار بتنی ۲۰ فوتی دارد که با درختان اطراف پوشانده شده است. هانس هنریک هویلوند (Hans Henrik Hoilund)، یکی از معماران پروژه، در گفت‌وگویی با مجله تایم در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ شمسی) توضیح داد که هدف اصلی طراحی، ایجاد محیطی شبیه دنیای بیرون بوده است. حتی دیوار امنیتی با لبه‌های گرد ساخته شد تا حس تهدید کمتری ایجاد کند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

در داخل زندان نیز همین فلسفه دنبال شد و این موضوع در جزئیات طراحی کاملاً مشهود است. سلول‌ها به صورت عمودی و بلند ساخته شدند تا نور طبیعی بیشتری وارد شود و فضای بسته، کمتر احساس شود. پنجره‌ها بدون میله طراحی شده‌اند و چشم‌انداز مستقیم به جنگل اطراف دارند؛ همین ویژگی باعث می‌شود زندانیان ارتباطی هرچند محدود با طبیعت بیرون داشته باشند و حس انزوا کمتر شود.

هر زندانی در سلول خود به سرویس بهداشتی، حمام و تلویزیون دسترسی دارد، که این امکانات در مقایسه با بسیاری از زندان‌های جهان بی‌سابقه است. آره هوی‌دال (Are Høidal)، رئیس زندان، در مصاحبه‌ای با روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۹۱ شمسی) تأکید کرد که هدف اصلی ایجاد فضایی روشن، مثبت و انسانی بوده است. او البته یادآور شد که این سلول‌ها همچنان زندان محسوب می‌شوند و نباید آن‌ها را لوکس دانست: «۱۰ متر مربع، یک سرویس بهداشتی و یک حمام، همین.» این جمله نشان می‌دهد که فلسفه هالدن بر تعادل میان امنیت و انسانیت استوار است.

زندگی روزانه در هالدن نیز با الگوی متفاوتی پیش می‌رود. طبق گزارش گاردین، روز زندانیان از ساعت ۷:۳۰ آغاز می‌شود و تا ساعت ۲۰:۳۰ ادامه دارد؛ این بازه زمانی طولانی به آن‌ها فرصت می‌دهد تا در فعالیت‌های متنوع شرکت کنند. کلاس‌های موسیقی، یوگا و نجاری تنها بخشی از برنامه‌های روزانه هستند. علاوه بر این، زندانیان می‌توانند از استودیوی ضبط صدا، ایستگاه رادیویی، کتابخانه و سالن ورزشی استفاده کنند.

همچنین کتاب‌های آشپزی در کتابخانه محبوبیت زیادی دارند و همین موضوع نشان می‌دهد زندانیان به دنبال یادگیری مهارت‌های عملی برای زندگی آینده هستند. امکان ادامه تحصیل و دریافت مدرک دانشگاهی نیز فراهم شده تا افراد پس از آزادی بتوانند با اعتماد به نفس بیشتری وارد جامعه شوند. هوی‌دال در گفت‌وگویی با مجله تایم توضیح داد: «ما می‌خواهیم آن‌ها را بسازیم، اعتماد به نفس بدهیم و کاری کنیم که به عنوان انسان‌های بهتری آزاد شوند.» این جمله نشان‌دهنده نگاه بلندمدت مسئولان زندان به بازپروری است.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

ارتباط میان زندانیان و مأموران نیز بر پایه احترام و تعامل انسانی شکل گرفته است. مأموران که ترجیح می‌دهند «افسر زندان» نامیده شوند، بدون سلاح در محیط حضور دارند و با زندانیان غذا می‌خورند یا حتی در مسابقات ورزشی مانند والیبال شرکت می‌کنند. این رفتار باعث می‌شود فاصله میان زندانی و مأمور کمتر شود و حس اعتماد و احترام متقابل شکل بگیرد. یکی از زندانیان در گفت‌وگو با گاردین تفاوت هالدن با زندان ایدسبرگ نروژ را «مثل بهشت و جهنم» توصیف کرد؛ مقایسه‌ای که نشان می‌دهد تغییر رویکرد در هالدن تأثیر عمیقی بر تجربه زندانیان داشته است.

هدف اصلی هالدن بازپروری است. هرچند بسیاری از زندانیان مرتکب جرایم سنگین مانند قتل یا قاچاق مواد مخدر شده‌اند، اما مسئولان امیدوارند با این شیوه، افراد پس از آزادی بتوانند زندگی سالم و مفیدی داشته باشند. هوی‌دال در مصاحبه‌ای با گاردین گفت: «اگر کسی چند سال در یک جعبه بسته بماند، وقتی بیرون می‌آید انسان خوبی نخواهد بود. ما باور نداریم سخت‌گیری و انتقام، انسان بهتری می‌سازد. در نظام زندان نروژ تمرکز بر بازپروری است، نه انتقام.» این نگاه نشان می‌دهد که فلسفه زندان هالدن بر پایه اصلاح و بازسازی شخصیت افراد بنا شده است، نه صرفاً مجازات.

با وجود همه این ویژگی‌ها، هالدن همچنان یک زندان است؛ اما زندانی که تعریف سنتی از مجازات را به چالش کشیده و الگویی تازه برای اصلاح و بازپروری ارائه داده است. این مرکز نشان می‌دهد که حتی در محیط‌های بسته و محدود نیز می‌توان شرایطی فراهم کرد که انسان‌ها فرصت بازسازی و تغییر داشته باشند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

یکی از زندانیان در گفت‌وگو با روزنامه گاردین تأکید کرده است: «زندان هالدن را با بهترین هتل‌ها مقایسه کرده‌اند، اما این درست نیست. مسئله اصلی آزادی است که از شما گرفته می‌شود. این بدترین چیزی است که می‌تواند رخ دهد. وقتی شب در سلول قرار می‌گیرید، در اتاقی کوچک تنها می‌نشینید و آن لحظه همیشه سخت‌ترین زمان است.» این سخن نشان می‌دهد که هرچند امکانات زندان هالدن نسبت به سایر زندان‌ها بهتر است، اما فقدان آزادی همچنان سنگین‌ترین فشار روانی بر زندانیان محسوب می‌شود.

با این حال، فلسفه زندان هالدن به نظر می‌رسد نتیجه‌بخش بوده است. تنها ۲۰ درصد از زندانیان در نروژ دوباره به زندان بازمی‌گردند، در حالی که این رقم در ایالات متحده و بریتانیا حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد است. این تفاوت چشمگیر نشان می‌دهد که نگاه نروژ به زندان‌ها در بیست سال گذشته تغییر اساسی داشته و تمرکز بر بازپروری توانسته نتایج ملموسی به همراه داشته باشد.

آره هوی‌دال (Are Høidal) در مصاحبه‌ای با شبکه BBC در سال ۲۰۱۹ میلادی (۱۳۹۸ شمسی) توضیح داد که این تحول را از نزدیک تجربه کرده است. او یادآور شد که نروژ پیش‌تر رویکردی مشابه ایالات متحده داشت و زندان‌ها بیشتر بر «حبس و نگهداری» متمرکز بودند. اما در چند دهه اخیر، تمرکز از مجازات سخت به بازپروری تغییر کرده است. این تغییر مسیر نشان می‌دهد که اصلاحات گسترده در نظام زندان‌ها می‌تواند نه تنها شرایط زندانیان را بهبود بخشد، بلکه امنیت و سلامت جامعه را نیز تضمین کند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

هوی‌دال که از دهه ۱۹۸۰ میلادی (دهه ۱۳۶۰ شمسی) در زندان‌ها مشغول به کار بوده، شرایط آن زمان را چنین توصیف کرد: «کاملاً سخت بود. فرهنگ زندان‌ها مردانه و خشن بود و تمرکز بر نگهبانی و امنیت قرار داشت. نرخ بازگشت به جرم نیز حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد بود، درست مانند آمریکا.»

در دهه ۱۹۹۰ میلادی (دهه ۱۳۷۰ شمسی)، نروژ اصلاحات بزرگی را آغاز کرد. به جای سیاست «انتقام» که مبتنی بر آن زندانیان را بیشتر روز در سلول‌ها محبوس می‌کرد، تمرکز بر «بازپروری» قرار گرفت. زندان‌ها موظف شدند به زندانیان مهارت‌هایی بیاموزند که در زندگی بیرون به کارشان بیاید و با فعالیت‌ها و فرصت‌های آموزشی، زمان آن‌ها را پر کنند.

هوی‌دال با اشاره به نتایج این تغییرات گفت: «از زمان اجرای اصلاحات بزرگ، نرخ بازگشت به جرم در نروژ تنها ۲۰ درصد پس از دو سال و حدود ۲۵ درصد پس از پنج سال است. بنابراین این روش جواب می‌دهد!»

زندان هالدن از طرف بعضی منتقدان به خاطر رفتار آرام و ملایم با زندانیان مورد انتقاد قرار گرفته است. اما آره هوی‌دال (Are Høidal) باور دارد که اگر زندان‌ها با انسانیت اداره شوند، نتیجه آن انسان‌های بهتر و مفیدتر برای جامعه خواهد بود. او در گفت‌وگو با BBC توضیح داد: «در نهایت این زندانیان آزاد می‌شوند و دوباره در کنار شما زندگی می‌کنند. اگر در زندان با آن‌ها مثل حیوان رفتار کنیم، وقتی آزاد شوند همان رفتار حیوانی را به جامعه می‌آورند.»

سری میت ۸۰ هواوی اخیرا در چین رونمایی شده که علاوه‌بر مدل معمولی و پرو، شامل دو پرچمدار دیگر نیز است. این پرچمداران قدرتمند که میت ۸۰ پرو مکس و RS آلتیمیت نام دارند، از دوربین تله‌فوتو دوگانه و باتری ۶۰۰۰ میلی‌آمپر ساعتی بهره می‌برند.

هواوی میت ۸۰ پرو مکس

گوشی میت ۸۰ پرو مکس هواوی از نظر ظاهری شبیه به مدل ضعیف‌تر خود، یعنی ۸۰ پرو است، اما با نمایشگر بزرگ‌تر، تراشه بهتر، سیستم دوربین چهارگانه در پنل پشتی و باتری حجیم‌تر عرضه می‌شود. این دستگاه به یک صفحه‌نمایش ۶.۹ اینچی با پنل OLED LTPO، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتزی و حداکثر روشنایی ۸۰۰۰ نیت مجهز شده است. قلب تپنده پرچمدار هواوی، تراشه کایرین ۹۰۳۰ پرو است که در کنار حداکثر ۱۶ گیگابایت رم و یک ترابایت حافظه ذخیره‌سازی قرار دارد. این گوشی از سیستم‌عامل HarmonyOS 6 بهره می‌برد که دارای تغییرات رابط کاربری و قابلیت‌های هوش مصنوعی است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

پنل پشتی میت ۸۰ پرو مکس یک سیستم دوربین چهارگانه را در خود جای داده است که شامل یک سنسور اصلی ۵۰ مگاپیکسلی با دیافراگم متغیر و لرزشگیر اپتیکال، لنز اولتراواید ۴۰ مگاپیکسلی، دوربین تله‌فوتو ۵۰ مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.1 و لرزشگیر اپتیکال و یک سنسور تله‌فوتو است. آخرین سنسور این گوشی دارای وضوح ۵۰ مگاپیکسلی با لرزشگیر و زوم اپتیکال ۶.۲ برابری است. همه این دوربین‌ها در کنار نسل دوم تراشه تصویری برداری هواوی با نام Red Maple قرار گرفته‌اند. پرچمدار قدرتمند این شرکت به یک دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی و فناوری سنجش عمق سه‌بعدی نیز مجهز شده است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

انرژی مورد نیاز میت ۸۰ پرو مکس توسط یک باتری ۶۰۰۰ میلی‌آمپر ساعتی تامین می‌شود که از شارژ سیمی ۱۰۰ واتی و بی‌سیم ۸۰ واتی پشتیبانی می‌کند. از ویژگی‌های دیگر این دستگاه می‌توان به گواهی IP68 و IP69، وای‌فای ۶ دوبانده، بلوتوث ۶، پشتیبانی از ارتباط ماهواره‌ای، NFC، پورت USB-C 3.1 نسل یک، بلندگوهای استریو و حسگر مادون قرمز اشاره کرد. ناگفته نماند که گوشی مذکور در رنگ‌های آبی، طلایی، نقره‌ای و مشکی به فروش می‌رسد و ضخامت و وزون آن به ترتیب برابر با ۸.۲۵ میلی‌متر و ۲۳۹ گرم است.

هواوی میت ۸۰ RS آلتیمیت

پرچمداران قدرتمند هواوی

دومین پرچمدار قدرتمند چینی‌ها، میت ۸۰ RS آلتیمیت نام دارد که از طراحی خاص با ماژول دوربین و پنل پشتی متفاوتی برخوردار است. با این حال، بیشتر مشخصات این گوشی شبیه به میت ۸۰ پرو مکس است. برای مثال، هواوی از تراشه، نمایشگر، سیستم دوربین، باتری و مشخصات یکسان دیگر در پرچمدار متفاوتش استفاده گرده است. تنها تفاوت این دستگاه، میزان رم آن محسوب می‌شود که در نسخه پایه برابر با ۲۰ گیگابایت است. میت ۸۰ آر اِس آلتیمیت به قاب تیتانیومی و نمایشگری با نسل سوم شیشه حرارت‌دیده کنلون از جنس بازالت مجهز شده است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

ضخامت و وزن این محصول نیز به ترتیب برابر با ۸.۲۵ میلی‌متر و ۲۴۹ گرم است. هواوی پرچمدار خاص خود را در رنگ‌های بنفش، مشکی و سفید عرضه کرده است. قیمت نسخه‌های ۱۶/512GB و 16GB/1TB آن نیز به ترتیب با قیمت ۷,۹۹۹ یوان (۱,۱۲۵ دلار) و ۸,۹۹۹ یوان (۱,۲۶۵ دلار) به فروش می‌رسند. افزون‌بر این، گوشی میت ۸۰ RS آلتیمیت در دو نسخه ۲۰/512GB و 20GB/1TB نیز موجود است که به ترتیب ۱۱,۹۹۹ یوان (۱,۶۹۰ دلار) و ۱۲,۹۹۹ یوان (۱,۸۳۰ دلار) قیمت‌گذاری شده‌اند.

شرکت مادر گوگل، یعنی آلفابت، بسیار نزدیک است که چهارمین شرکتی شود که به باشگاه ۴ تریلیون دلاری می‌پیوندد؛ باشگاهی که پیش از این شرکت‌های اپل، مایکروسافت و انویدیا وارد آن شده‌اند. این موقعیت تازه، حاصل هفته‌ای است که سرشار از خبرهای مهم درباره‌ی فعالیت‌های هوش مصنوعی گوگل بود.

براساس گزارشی که دوشنبه منتشر شد، شرکت متا که از بزرگ‌ترین مشتریان انویدیا به شمار می‌رود، در حال بررسی این موضوع است که برخی از مراکز داده‌ی خود را به تراشه‌های ساخت گوگل مجهز کند. این توافق احتمالی که ارزش آن ممکن است به میلیاردها دلار برسد، از سال ۲۰۲۷ آغاز می‌شود و متا ممکن است حتی از سال آینده میلادی تراشه‌هایی را از بخش گوگل کلاد اجاره کند.

گوگل همچنین یک رونمایی پر سر و صدا داشت. این شرکت هفته‌ی گذشته تازه‌ترین مدل هوش مصنوعی خود به نام جمینای ۳ را معرفی کرد و همچنین چند به‌روزرسانی برای ابزار تولید تصویر نانو بنانا پرو ارائه داد که هر دو با استقبال گسترده روبه‌رو شدند.

براساس گزارش وب‌سایت ورج، وی-لین چیانگ، مدیر ارشد فناوری و هم‌بنیان‌گذار شرکت ارزیابی هوش مصنوعی LMArena، گفته است که عرضه‌ی جمینای ۳ صرفاً یک جابه‌جایی در رتبه‌بندی‌ها نیست و معنایی فراتر از آن دارد.

اکنون دو شرکت به عنوان پیشتازان صنعت هوش مصنوعی شناخته می‌شوند. OpenAI در حوزه‌ی محصولات مصرفی قرار دارد. در سوی دیگر، انویدیا قرار دارد که بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌ی واحدهای گرافیکی برای پردازش‌های هوش مصنوعی در جهان است.

اما گوگل، که سابقه‌ی طولانی، منابع مالی گسترده و دانش انباشته‌ی زیادی در سیلیکون‌ولی دارد، به نظر می‌رسد که این بار در هر دو جبهه برای رقابتی جدی آماده است. بسیاری از کاربران اینترنت و حتی مارک بنیوف، مدیرعامل شرکت سلزفورس، مدعی شده‌اند که مدل جمینای ۳ گوگل به طرز محسوسی بهتر از چت‌جی‌پی‌تی است.

با وجود این، از دید ناظران بیرونی، OpenAI هنوز در زمینه‌ی چت‌بات‌ها نام اول به شمار می‌رود. اما طبق گزارشی از نیویورک تایمز، مدیر بخش چت‌جی‌پی‌تی در ماه اکتبر به کارکنان گفته بود که این شرکت با شدیدترین فشار رقابتی تاریخ خود مواجه است.

در جبهه‌ی تراشه‌های هوش مصنوعی نیز انویدیا همچنان صدرنشین مطمئن بازار است، اما اگر گزارش وب‌سایت اینفورمیشن درست باشد، گوگل احتمالاً در مسیر جبران فاصله خود می‌تواند به یک موفقیت بزرگ دست یابد.

تراشه‌های گرافیکی انویدیا همچنان گزینه‌ی اصلی صنعت برای پردازش‌های هوش مصنوعی هستند، اما TPUهای گوگل نیز اکنون حداقل به رقیبی قابل اعتنا تبدیل شده‌اند. برخلاف GPUها که مانند یک چاقوی چندکاره‌ی سوئیسی برای طیف بسیار گسترده‌ای از وظایف مناسب هستند، TPUهای گوگل تخصصی‌اند و برای برخی بارهای کاری خاص در هوش مصنوعی کارایی بالاتری دارند. TPUها نوعی مدار مجتمع با کاربرد خاص (ASIC) محسوب می‌شوند. یکی از کارشناسان صنعت هفته‌ی گذشته به CNBC گفته است که انتظار دارد بازار ASICهای سفارشی در چند سال آینده سریع‌تر از بازار GPUها رشد کند.

گوگل در کنار GPUهایی که از انویدیا خریداری می‌کند، سال‌هاست که از TPUهای اختصاصی خود برای پشتیبانی از کسب‌وکار رایانش ابری‌اش بهره می‌برد. همچنین این شرکت تراشه‌های خود را به شرکت‌هایی مانند آنتروپیک اجاره می‌دهد؛ شرکتی که از این تراشه‌ها برای چت‌بات کلود، در کنار GPUهای انویدیا و همچنین تراشه‌های Trainium آمازون استفاده می‌کند.

اضافه شدن نام متا به فهرست مشتریان، برای گوگل بسیار مهم خواهد بود و حتی ممکن است به بخش تراشه‌های سفارشی این شرکت قدرت رقابتی بیشتری در بازاری بدهد که اکنون تحت سلطه‌ی غولی به نام انویدیا قرار دارد.

بسیاری از فسیل‌های شناخته‌شده هومینین‌ها (انسان‌ریخت‌ها) با طبقه‌بندی‌های گونه‌ای سازگار نیستند و نمونه مشهور این سردرگمی علمی، گروه معماگونه دنیسووَن‌ها (Denisovans) است. پژوهشی جدید از آکادمی علوم چین و دانشگاه هاوایی نشان می‌دهد که احتمال دارد شمار قابل‌توجهی از این ابهام‌های انسان‌شناختی در حقیقت به گونه‌ای تازه به نام Homo juluensis تعلق داشته باشند. این کشف می‌تواند به عنوان نقطه عطفی در پژوهش‌های انسان‌شناسی شناخته شود.

در حالی که امروزه تنها یک گونه از هومینین‌ها بر سطح سیاره وجود دارد، یعنی گونه Homo sapiens، خانواده انسانی در دوره‌های نسبتاً اخیر تاریخ زمین‌شناختی شامل مجموعه‌ای پیچیده و گسترده از اعضا بوده است. دانشمندان طی سالیان، برای روشن‌تر کردن این روایت پیشاتاریخی، به کاوش محوطه‌های باستانی در سراسر جهان پرداخته‌اند.

اکنون دانشمندان آکادمی علوم چین و دانشگاه هاوایی با معرفی یک گونه انسانی ناشناخته یا بهتر بگوییم طبقه‌بندی‌نشده به نام H. juluensis، بخشی جدید از این روایت را آشکار می‌کنند. جزئیات مربوط به این گونه تازه در مجلات Nature Communications و PaleoAnthropology منتشر شده است.

گونه H. juluensis که نام آن به معنای سر بزرگ است، در نواحی آسیای شرقی از حدود ۳۰۰۰۰۰ سال پیش تا نزدیک به ۵۰۰۰۰ سال پیش زیست می‌کرد. بر پایه یافته داشمندان، این گروه احتمالاً به شکار اسب‌های وحشی می‌پرداخت، ابزارهای سنگی می‌ساخت و برای گذران زمستان‌های بسیار سرد، پوست جانوران را فرآوری می‌کرد. کریستوفر جی. بی از دانشگاه هاوایی گفت که سرنخ اساسی برای شناسایی این گونه‌ی احتمالاً جدید، زمانی آشکار شد که او و همکارانش در حال تدوین نظامی تازه برای سازمان‌دهی شواهد فسیلی بودند.

او توضیح داد که اگرچه آغاز این پروژه به چند سال پیش بازمی‌گردد، انتظار نداشتند بتوانند گونه‌ای تازه از نیا‌ی انسان‌ها را کشف کنند. او افزود که این پژوهش، تاریخچه فسیلی هومینین‌ها را از ابهامی که در آن هر نمونه‌ به سادگی قابل انتساب به Homo erectus، Homo neanderthalensis یا Homo sapiens نبود، پاکسازی می‌کند.

دانشمندان گونه تازه‌ای از انسان کشف کردند که با باورهای رایج ناسازگار است - دیجینوی

البته یکی از اعضای احتمالی گونه جدید H. juluensis، برای محققان بیگانه نیست. دنیسوون‌ها که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۰ از طریق DNA استخراج‌شده از استخوان انگشت دختر خردسالی در سیبری شناسایی شدند، تاکنون در هیچ گونه‌ای دسته‌بندی نشده‌ بودند، اما حالا دانشمندان باور دارند که ممکن است آنان به این گونه‌ی تازه تعلق داشته باشند.

H. juluensis همچنین معمای دیگری را که به فسیل‌های انسان هوجیایائو مربوط می‌شود، توضیح می‌دهد. این فسیل‌ها که سال‌ها پژوهشگران را سردرگم کرده‌اند، ویژگی‌هایی ترکیبی از H. erectus و H. sapiens را نشان می‌دهند. در مطالعه چاپ‌شده در مجله PaleoAnthropology اشاره شده است که این بقایا در گذر زمان با طبقه‌بندی‌های گوناگون اشتباه گرفته شده‌اند، اما تفاوت‌های آن‌ها در جمجمه، دندان‌ها، فک‌ها و چند ویژگی دیگر، نشانه‌هایی از گونه‌ای جدید به شمار می‌روند. این گونه در فسیل‌هایی همچون Penghu 1 شامل استخوان فک، Xiahe شامل فک پایین، Xuchang شامل بخش‌هایی از جمجمه، و نیز انواع فسیل‌های دنیسووا نمایان است.

اگرچه این استدلال که نمونه‌های یادشده به گونه‌ای ناشناخته از انسان تعلق دارند، بسیار قانع‌کننده به نظر می‌رسد، اما پژوهش‌های بیشتر برای رسیدن به قطعیت ضروری است. با توجه به اینکه فسیل‌های مذکور همچنان در طبقه‌بندی گونه‌ای جای نمی‌گیرند، احتمالاً شاخه هومینین با یک یا چند عضو تازه گسترش خواهد یافت.

جنجال زمانی بالا گرفت که مشخص شد حساب رسمی سامسونگ سنگاپور در شبکه اجتماعی X از آیفون استفاده می‌کند؛ این موضوع دوباره اعتماد به محصولات داخلی شرکت سامسونگ را زیر سؤال برد.

طبق گزارش LeakerApple@ در شبکه اجتماعی X، بخش «About» حساب سامسونگ سنگاپور نشان می‌دهد اپلیکیشن X از اپ استور اپل دانلود شده است.

رسوایی تازه: حساب رسمی سامسونگ سنگاپور در X از آیفون استفاده می‌کند - دیجینوی

این نخستین بار نیست که سامسونگ با چنین وضعیتی مواجه می‌شود. در سال‌های گذشته هم چند مورد مشابه رخ داده است:

در سال ۲۰۱۸، هنگام تبلیغ گلکسی نوت ۹، حساب‌های رسمی سامسونگ در نیجریه و عربستان از آیفون استفاده کردند.در سال ۲۰۲۱، یک پست تبلیغاتی برای گلکسی S21 با استفاده از آیفون منتشر شد.در سال ۲۰۲۲، یک بنر رسمی مربوط به Samsung Members به جای نمایش طراحی گوشی گلکسی، شکل آیفون را نشان می‌داد.در سال ۲۰۲۴، ویدیوی صفحه رسمی سامسونگ آمریکا کارمندی با قاب MagSafe اپل روی Galaxy Z Flip را نشان داد.

سامسونگ بارها به تقلید از اپل متهم شده است؛ از حذف شارژر از جعبه گوشی و جک میکروفون گرفته تا ورود به بازار عینک‌های هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی.

جدیدترین گزارش‌ها حاکی از آن است که سامسونگ قصد دارد برای ارتقای دستیار صوتی Bixby از مدل‌های هوش مصنوعی Perplexity استفاده کند؛ اقدامی که گفته می‌شود مشابه استراتژی اخیر اپل در حوزه هوش مصنوعی است.

گاهی پیش می‌آید که هر بچه‌ گربه در یک زایمان، رنگ و ظاهر متفاوتی داشته باشد. دلیل این پدیده چیست؟

اگر تاکنون یک گروه از بچه‌ گربه‌ها را دیده باشید، احتمالاً متوجه شده‌اید که بسیاری از آن‌ها تقریباً هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. بچه‌گربه‌هایی که در یک زایمان به دنیا آمده‌اند ممکن است ظاهری کاملاً متفاوت داشته باشند.

اما چرا بچه‌گربه‌ها اغلب شبیه خویشاوندان نزدیک خود نیستند، در حالی که بیشتر خواهر و برادرهای انسانی شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند؟ پاسخ این پرسش به پیچیدگی ژنتیک پوشش بدن گربه و یک ویژگی زیستی خاص در فرآیند تخمک‌گذاری گربه‌ها بازمی‌گردد.

انجمن Cat Fanciers طیف گسترده‌ای از رنگ‌ها و الگوهای پوشش گربه را به رسمیت می‌شناسد؛ از رنگ‌های ساده و یکنواخت گرفته تا طرح‌های متمایزتر مانند نقش خال‌دار گربه بنگال یا پوشش خال‌خالی گربه آبیسینی. تمامی این تنوع‌ها نتیجه‌ی یک نظام پیچیده از ژن‌های متعدد است که با یکدیگر تعامل دارند.

جاناتان لوسوس، استاد زیست‌شناسی در دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوئیس و نویسنده کتاب The Cat’s Meow: How Cats Evolved from the Savanna to Your Sofa (انتشارات Viking، ۲۰۲۳)، توضیح می‌دهد که مجموعه‌ای از ژن‌های گوناگون در ایجاد رنگ و الگوی پوشش گربه دخیل‌اند و برخی از این ژن‌ها تأثیری غالب دارند و می‌توانند اثر ژن‌های دیگر را کاملاً بپوشانند.

چرا برخی از گربه‌های همزاد تا این حد با یکدیگر متفاوت به نظر می‌رسند؟ - دیجینوی

ژن‌های مختلفی رنگ یکدست، وجود لکه‌ها، نوع الگو و حتی طول مو را کنترل می‌کنند. به گفته لوسوس، این ژن‌ها حالتی سلسله‌مراتبی دارند؛ برای مثال، جهش ژنی مربوط به پوشش سفید غالب می‌تواند هر رنگ دیگری را حذف کند. ژن‌های دیگری الگوهایی مانند طرح راه‌راه را شکل می‌دهند و این ژن‌ها نیز در ترکیب با ژن‌های رنگ، ظاهر نهایی پوشش را تعیین می‌کنند. برخی از رنگ‌های پوشش گربه وابسته به جنسیت هستند، زیرا ژن مربوطه روی کروموزوم X قرار دارد. بنابراین، دامنه رنگ‌ها و الگوها برای گربه‌های نر و ماده متفاوت است. در حالت کلی، تنها گربه‌های ماده می‌توانند طرح‌های کالیکو یا لاک‌پشت‌گونه داشته باشند.

پیگیری این حجم از تنوع ژنتیکی دشوار بوده و همین نکته دلیل اصلی تفاوت زیاد میان هم‌زادهای یک زایمان است؛ زیرا ترکیب تنها چند ژن می‌تواند ظاهر پوشش را کاملاً دگرگون کند. اما عامل دیگری نیز وجود دارد که موضوع را حتی پیچیده‌تر می‌کند.

گربه‌های ماده، تخمک‌گذاری القایی دارند، به این معنا که دستگاه تولیدمثل آن‌ها تنها پس از جفت‌گیری با نر، تخمک آزاد می‌کند. این سازوکار احتمال بارور شدن را افزایش می‌دهد، اما پیامدی مهم نیز دارد: گربه ماده می‌تواند در این دوره چندین تخمک آزاد کند و اگر طی چند روز بعد با نر دیگری نیز جفت‌گیری کند، امکان باروری توسط چند نر به‌طور همزمان وجود دارد.

این پدیده باعث می‌شود بچه‌گربه‌های یک زایمان پدران متفاوتی داشته باشند و در نتیجه برخی از آن‌ها تنها ۲۵ درصد اشتراک ژنتیکی با یکدیگر داشته باشند. این تفاوت ژنتیکی فضای زیادی برای ایجاد تنوع ظاهری فراهم می‌کند. این رخداد که چندپدری ناهمزاد یا heteropaternal superfecundation نامیده می‌شود، در میان جانوران چندان نادر نیست؛ سگ‌ها، گوسفندان و گاوها نیز می‌توانند در یک زایمان فرزندانی با بیش از یک پدر داشته باشند. حتی در مواردی بسیار نادر، چنین وضعیتی در انسان نیز مشاهده شده است.

لوسوس می‌گوید که این رفتار در گربه‌ها چیز غیرمعمولی نیست. دانشمندان هنوز دقیقاً نمی‌دانند چرا چندپدری ناهمزاد در گربه‌ها رایج است، اما چند نظریه وجود دارد.

یکی از احتمال‌ها این است که تخمک‌گذاری القایی روشی کارآمدتر برای فرایند جفت‌گیری باشد و چندپدری ناهمزاد در واقع پیامد طبیعی این سازوکار است. بروس کورنرایخ، مدیر مرکز سلامت گربه‌های کورنل، توضیح می‌دهد که آزاد شدن تخمک تنها پس از جفت‌گیری مانع از هدر رفتن تخمک‌ها و مصرف بیهوده انرژی توسط دستگاه تولیدمثل ماده می‌شود.

از سوی دیگر، چندپدری در یک زایمان می‌تواند مزایای تکاملی نیز داشته باشد. لوسوس اشاره می‌کند که زمانی که بچه‌گربه‌ها پدران متفاوتی دارند، تنوع ژنتیکی خانواده افزایش می‌یابد و این موضوع به‌طور کلی باعث بهبود بقا می‌شود.

رخداد چندپدری ناهمزاد در مناطق شهری بسیار محتمل‌تر است؛ جایی که تراکم جمعیت گربه‌ها بالاست و محدوده‌های قلمرو گربه‌های نر بیشتر با یکدیگر همپوشانی دارد. یک پژوهش در سال ۱۹۹۹ نشان داد که در شهرها میان ۷۰ تا ۸۳ درصد زایمان‌ها بیش از یک پدر داشته‌اند، در حالی که این رقم در مناطق روستایی میان صفر تا ۲۲ درصد بوده است. بنابراین، تنوع بالا در زایمان‌های شهری بیشتر قاعده است تا استثنا.

اگر شما یک کلکسیونر خودروهای اگزوتیک باشید و بخواهید یک مک‌لارن F1 سوپراسپرت بخرید، چه می‌کنید؟ همان‌طور که احتمالاً می‌دانید، عرضه این مدل بسیار محدود است، به همین دلیل خرید و فروش آن به ندرت اتفاق می‌افتد.

طبق گزارش Classic.com، آخرین فروش مستند مک‌لارن F1 در سال ۲۰۲۱ با قیمت سرسام‌آور ۲۰,۴۶۵,۰۰۰ دلار انجام شد. اکنون یک خودروی بسیار مشابه با قیمتی تقریبا برابر (بدون احتساب تورم) معامله شده و نکته شگفت‌انگیز این‌که این خودرو کاملاً جدید است.

سوپراسپرت گوردون موری S1 LM، ساخته شده توسط نابغه مهندسی که پشت مک‌لارن F1 نیز بود، به گران‌ترین خودروی جدید فروخته‌شده در حراج تبدیل شد و با قیمت پیشنهادی ۲۰,۶۳۰,۰۰۰ دلار به فروش رفت. شاسی شماره ۱ از تنها ۵ دستگاه S1 LM که شرکت Gordon Murray Special Vehicles (GMSV) تولید خواهد کرد، در حراج لاس‌وگاس در طول هفته مسابقات فرمول ۱ به فروش رسید.

گوردون موری S1 LM رکورد جهانی گران‌ترین خودروی جدید را شکست - دیجینوی

حراج این خودرو بسیار پرهیجان بود و به یک نبرد پیشنهادها از سوی کلکسیونرهای حاضر در رویداد و افرادی از سراسر جهان تبدیل شد، که در نهایت به قیمت رکوردشکن برای یک خودروی جدید منجر گردید. جالب اینکه، زمانی که S1 LM در اوت ۲۰۲۵ در جریان هفته خودرو مونتری رونمایی شد، شرکت Gordon Murray Special Vehicles اعلام کرد که هر پنج سوپراسپرت توسط یک فرد خریداری شده‌اند. پس چرا اولین دستگاه به حراج رفت؟

به نظر می‌رسد آن مشتری مرموز، یکی از پنج دستگاه S1 LM خود را برای فروش گذاشته است. جزئیات مالکیت چهار شاسی باقی‌مانده منتشر نشده است. پروفسور گوردون موری اظهار داشت:
«این رکورد جهانی، لحظه‌ای تعیین‌کننده برای کل تیم ما و دنیای خودروسازی است. S1 LM نماد تمام چیزی است که در شش دهه طراحی آموخته‌ام؛ تجلی خالص کمال رانندگی، هنر مهندسی و بازگشت واقعی به زیبایی. دیدن این میزان تحسین واقعاً متواضعانه است.»

گوردون موری S1 LM رکورد جهانی گران‌ترین خودروی جدید را شکست - دیجینوی

اما چه چیزی S1 LM را تا این حد خاص می‌کند، جز اینکه بسیار کمیاب است؟ همان‌طور که نام آن نشان می‌دهد، این خودرو در واقع جانشین مدرن مک‌لارن F1 LM است، که یک سری پنج خودروی ویژه بود که به افتخار پنج خودروی مسابقه‌ای F1 GTR که در مسابقه ۲۴ ساعته لمانز ۱۹۹۵ شرکت کردند ساخته شد.

این خودرو طراحی مک‌لارن F1 LM را با مهندسی مدرن ترکیب می‌کند. شاید موتور ۶.۱ لیتری V12 طبیعی BMW F1 LM که از مسابقه گرفته شده بود را نداشته باشد، اما مجهز به یک موتور سفارشی ۴.۳ لیتری V12 کازورث بوده که قدرت ۷۱۰ اسب‌بخار در دور موتور شگفت‌آور ۱۲,۱۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۵۰۲ نیوتن‌متر تولید می‌کند که ۸۱ درصد آن از ۲,۵۰۰ دور بر دقیقه در دسترس است.

این موتور با گیربکس شش سرعته دستی بهینه‌شده و سیستم تعلیق الهام‌گرفته از مسابقه که برای جاده بهینه گردیده، ترکیب شده است. هرچند زمان رسمی شتاب ۰ تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت و حداکثر سرعت هنوز اعلام نشده، S1 LM بدون شک با توجه به وزن هدفمند ۹۵۷ کیلوگرمی‌اش بسیار سریع است. وزن کم S1 LM، که بر اساس خودروی گوردون موری T.50 طراحی شده، تا حدی به دلیل بدنه کاملاً جدید ساخته‌شده از پنل‌های فیبر کربن فوق‌سبک Naked Polish Carbon Fiber با جزئیات هنری منحصر به فرد است.

گوردون موری S1 LM رکورد جهانی گران‌ترین خودروی جدید را شکست - دیجینوی

پروفسور گوردون موری، برنده حراج را دعوت خواهد کرد تا هر جزئیات از سوپراسپرت سفارشی خود را در جلسات شخصی توضیح دهد. مالک خوش‌شانس همچنین امکان رانندگی کنار داریو فرانچیتی، قهرمان چهار دوره ایندی‌کار و برنده سه دوره ایندی ۵۰۰، و دسترسی انحصاری به تیم GMSV، از جمله شرکت در توسعه نهایی خودرو را خواهد داشت. این موضوع باعث می‌شود مالک احساس کند بخشی از تیم سازنده خودرو است.

در نهایت، مشتری یک مونوگراف ۵۰۰ صفحه‌ای منحصر به فرد دریافت خواهد کرد که روند خلق S1 LM را مستند می‌کند و شامل طرح‌های اولیه و یادداشت‌های دفتر طراحی شخصی گوردون موری می‌شود.

بیل گیتس (Bill Gates)، بنیان‌گذار شرکت مایکروسافت، بار دیگر درباره آینده هوش مصنوعی و رباتیک شدن فرایندها صحبت کرد. او معتقد است اگر هوش مصنوعی و ربات‌ها جایگزین انسان‌ها در محیط کار شوند، باید همانند نیروی انسانی مالیات پرداخت کنند تا اقتصاد پایدار بماند. گیتس پیش‌تر نیز گفته بود که هوش مصنوعی در بیشتر زمینه‌ها انسان‌ها را کنار خواهد زد و تنها برخی فعالیت‌ها مانند ورزش بیسبال همچنان مختص انسان باقی خواهند ماند.

او توضیح داد که یک کارگر با درآمد سالانه ۵۰ هزار دلار، مالیات بر درآمد و مالیات تأمین اجتماعی پرداخت می‌کند، بنابراین منطقی است اگر رباتی همان کار را انجام دهد، مالیات مشابهی برای آن در نظر گرفته شود تا توازن اقتصادی حفظ شود.

او اضافه کرد که باید آماده باشیم سطح مالیات را افزایش دهیم و حتی سرعت جایگزینی انسان‌ها با ماشین‌ها را کاهش دهیم، زیرا روند خودکارسازی بسیار سریع پیش می‌رود و نیاز فوری به سیاست‌های دقیق برای مدیریت حذف مشاغل انسانی وجود دارد. گیتس هشدار داد که مشاغلی مانند رانندگی و کار در انبارها نخستین حوزه‌هایی هستند که در معرض حذف توسط هوش مصنوعی قرار خواهند گرفت.

این دیدگاه‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که امنیت شغلی به یکی از نگرانی‌های اصلی مردم تبدیل شده. در سال‌های اخیر، هوش مصنوعی مولد به سرعت در شرکت‌ها گسترش یافته و برخی سازمان‌ها از آن برای افزایش بهره‌وری استفاده کرده‌اند. مدیرعامل شرکت آنتروپیک، داریو آمودی (Dario Amodei)، نیز هشدار داده که این فناوری ممکن است تا ۵۰ درصد از مشاغل سطح ابتدایی کارمندان اداری را از بین ببرد.

سری جدید گوشی‌های Mate 80 در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵ (۴ آذر ۱۴۰۴) رونمایی خواهند شد. انتظار می‌رود این سری به‌عنوان نسل تازه‌ای از پرچمداران هواوی، با طراحی مدرن، قابلیت‌های پیشرفته دوربین و نوآوری‌های خاص در باتری، جایگاه این شرکت را در رقابت جهانی گوشی‌های هوشمند تقویت کند. انتشار جزئیات اولیه درباره مدل Mate 80 پرو مکس نشان می‌دهد هواوی قصد دارد پیش از مراسم رونمایی، ویژگی‌های کلیدی این دستگاه را برجسته کند و کاربران را برای معرفی بزرگ آماده سازد.

طبق توضیحات، این دستگاه مقاومت بالایی در برابر گرد و غبار و آب دارد و حتی در برابر فشار مستقیم آب نیز مقاوم خواهد بود؛ قابلیتی که نشان می‌دهد هواوی استانداردهای بالایی برای دوام و مقاومت این مدل در نظر گرفته است.

هواوی همچنین به توانایی‌های دوربین Mate 80 پرو مکس پرداخته و اعلام کرده که کیفیت تصاویر با استفاده از فناوری پردازش اختصاصی نسل دوم Red Maple Imaging ارتقا یافته است. این فناوری جدید به بهبود رنگ‌ها، وضوح تصویر و جزئیات کمک می‌کند و پیش‌تر نیز نمونه‌هایی از عکس‌های ثبت‌شده با این دوربین‌ها منتشر شده بود تا توانایی‌های تصویربرداری دستگاه مشخص شود.

علاوه بر این، طبق اطلاعات قبلی، گوشی‌های سری Mate 80 دارای قابلیتی به نام حالت فضای باز (Outdoor Mode) خواهند بود. این ویژگی می‌تواند شارژدهی باتری را تا ۱۴ روز افزایش دهد؛ عددی که توجه بسیاری از کاربران و رسانه‌ها را به خود جلب کرده و نشان‌دهنده تمرکز هواوی بر افزایش بهره‌وری انرژی و استفاده طولانی‌مدت از دستگاه است.