مدت‌هاست شایعاتی مبنی بر تصمیم اپل برای ارتقای کوچک‌ترین تبلت خود به فناوری OLED شنیده می‌شود. اکنون گزارش‌های جدید از کره جنوبی، جزئیات دقیق‌تری از این پروژه را فاش کرده‌اند. به نظر می‌رسد سامسونگ دیسپلی برنده بزرگ این بازی شده و قرار است به عنوان تنها تأمین‌کننده نمایشگر آیپد مینی OLED، نقشی کلیدی در نسل بعدی این تبلت ایفا کند.

خلاصه و نکات کلیدی

🔹تأمین‌کننده انحصاری: سامسونگ دیسپلی احتمالاً تنها تأمین‌کننده پنل‌های OLED برای نسل بعدی آیپد مینی خواهد بود.🔹زمان تولید: تولید انبوه این پنل‌ها قرار است از ژوئیه ۲۰۲۶ (تیر/مرداد ۱۴۰۵) آغاز شود.🔹مشخصات نمایشگر: این تبلت به یک پنل ۸.۴ اینچی OLED مجهز خواهد شد (اندکی بزرگتر از مدل فعلی).🔹حجم سفارش: گزارش‌ها حاکی از سفارش اولیه تا ۳ میلیون پنل توسط اپل است.🔹گسترش OLED: علاوه بر آیپد، اپل برنامه دارد اولین مک‌بوک پرو OLED را نیز در سال ۲۰۲۶ عرضه کند.

سامسونگ دیسپلی؛ برنده رقابت تأمین قطعات اپل

گزارش‌های منتشر شده از کره جنوبی حاکی از آن است که سامسونگ تا سه میلیون پنل برای نمایشگر آیپد مینی OLED تأمین خواهد کرد. طبق این گزارش‌ها، این شرکت تولید انبوه پنل ۸.۴ اینچی OLED را برای این تبلت از ژوئیه ۲۰۲۶ (تیر ۱۴۰۵) آغاز خواهد کرد.

اولین بار در سال ۲۰۲۳ گزارش شد که آیپد مینی در سال ۲۰۲۶ با نمایشگر OLED ارتقا خواهد یافت. به نظر می‌رسد که این برنامه‌ها دقیقاً طبق مسیر پیش می‌روند و انتظار می‌رود اپل سرانجام در سال آینده میلادی (۲۰۲۶) این تغییر بزرگ را اعمال کند.

چرا سامسونگ تنها گزینه است؟

همچنین ادعا شده است که سامسونگ دیسپلی تنها تأمین‌کننده پنل‌های OLED برای این دستگاه خواهد بود. این موضوع تعجب‌آور نیست، زیرا سامسونگ دیسپلی یکی از معدود شرکت‌هایی است که می‌تواند پنل‌های OLED با کیفیت بالا را در مقیاسی که اپل نیاز دارد (تولید میلیونی با استانداردهای دقیق)، فراهم کند.

مشخصات احتمالی پنل جدید

در جدول زیر خلاصه‌ای از وضعیت تولید پنل جدید آیپد مینی آورده شده است:

ویژگیجزئیات گزارش شدهاندازه پنل۸.۴ اینچ (افزایش جزئی نسبت به ۸.۳ اینچ فعلی)فناوری ساختOLED (جایگزین LCD Liquid Retina)تولیدکنندهSamsung Display (انحصاری)زمان شروع تولیدنیمه دوم ۲۰۲۶ (تابستان ۱۴۰۵)

آینده OLED در محصولات اپل: از آیپد تا مک‌بوک

انتظار می‌رود اپل فناوری OLED را به برخی از محصولات دیگر خود نیز بیاورد و سامسونگ احتمالاً از این تغییر سود زیادی خواهد برد. گزارش‌های دیگر ادعا کرده‌اند که اپل همچنین در مسیر عرضه اولین مک‌بوک پرو با پنل OLED در سال ۲۰۲۶ قرار دارد.

انتظار می‌رود سامسونگ دیسپلی پنل‌های OLED را برای این دستگاه نیز تأمین کند که قطعاً باعث افزایش قابل توجهی در محموله‌های OLED این شرکت برای سال ۲۰۲۶ خواهد شد، زیرا مک‌بوک فروش بسیار خوبی در بازارهای کلیدی در سراسر جهان دارد.

حرکت به سمت نمایشگر OLED برای آیپد مینی، پاسخی به یکی از بزرگترین درخواست‌های کاربران این تبلت محبوب است. استفاده از پنل OLED نه تنها مشکلاتی مانند «اسکرول ژله‌ای» (Jelly Scrolling) را که در مدل‌های فعلی LCD دیده می‌شود حل می‌کند، بلکه کنتراست بی‌نهایت و رنگ‌های زنده‌تری را به کوچک‌ترین تبلت اپل می‌آورد.

اگر قصد خرید آیپد دارید، دست نگه دارید: ۳ مدل جدید در راه است

وابستگی کامل اپل به سامسونگ برای این پروژه، بار دیگر نشان‌دهنده برتری تکنولوژیک غول کره‌ای در صنعت نمایشگر است. نظر شما چیست؟

بفرست برای دوستات

بسیاری از مردم تصور می‌کنند انسان با پیشرفت تمدن و فناوری توانسته طبیعت را کاملاً تحت کنترل خود درآورد و دیگر نیازی به تکامل ندارد. این باور ریشه در این تصور دارد که ابزارها، فناوری‌های نوین و دستاوردهای علمی توانسته‌اند تمام نیازهای زیستی ما را برطرف کنند. برخی نیز بر این باورند که چون انسان با دیگر موجودات تفاوت دارد، سرنوشت خود را به‌طور کامل در دست دارد و دیگر تحت فشارهای طبیعی قرار نمی‌گیرد. اما این دیدگاه درست نیست؛ انسان مانند سایر موجودات زنده همچنان تحت تأثیر تکامل قرار دارد و ویژگی‌های جدیدی را برای بقا و سازگاری در محیط‌های مختلف کسب می‌کند، حتی اگر این محیط‌ها امروز بیشتر توسط فرهنگ و فناوری شکل گرفته باشند.

انسان‌ها مانند دیگر موجودات زنده در طول تاریخ به‌وسیله تکامل شکل گرفته‌اند و ویژگی‌هایی به دست آورده‌اند که به آن‌ها کمک کرده در شرایط مختلف زنده بمانند و رشد کنند. این روند هنوز هم ادامه دارد و ما همچنان در حال تغییر هستیم؛ تغییراتی که معمولاً آرام و تدریجی رخ می‌دهند و تنها در مقیاس نسل‌ها قابل مشاهده‌اند، اما در نهایت مسیر زیست‌شناسی انسان را تعیین می‌کنند.

مایکل ای. لیتل (Michael A. Little)، انسان‌شناس و استاد برجسته دانشگاه بینگهمتون در ایالت نیویورک، توضیح می‌دهد که سازگاری بخش مهمی از تکامل است. سازگاری‌ها همان ویژگی‌هایی هستند که به افراد در محیط زندگی‌شان برتری می‌دهند و کسانی که این ویژگی‌ها را دارند، شانس بیشتری برای بقا و انتقال آن‌ها به فرزندانشان خواهند داشت. به مرور زمان و طی نسل‌های متعدد، این ویژگی‌ها در جمعیت گسترش می‌یابند و به بخشی از خصوصیات عمومی یک جامعه انسانی تبدیل می‌شوند.

فرهنگ در این میان نقشی اساسی دارد. انسان‌ها با داشتن دو دست توانسته‌اند ابزار بسازند و کارهای پیچیده انجام دهند. راه رفتن و دویدن روی دو پا نیز دست‌ها را آزاد کرده تا برای کارهای دقیق‌تر استفاده شوند. مغز بزرگ انسان امکان اندیشیدن، خلق ایده و زندگی اجتماعی موفق را فراهم کرده است. این ویژگی‌ها زمینه‌ساز شکل‌گیری فرهنگ شدند؛ فرهنگی که شامل باورها، توانایی برنامه‌ریزی و تغییر محیط از طریق ساخت ابزار و کشاورزی است. فرهنگ همچنین به انسان‌ها اجازه داده محیط‌های غیرمسکونی را قابل سکونت کنند؛ از مقابله با سرما و گرما گرفته تا مدیریت کمبود منابع غذایی. همین تغییرات فرهنگی خود محرکی برای تغییرات زیستی بوده‌اند و مسیر تکامل را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

بر اساس شواهد علمی، انسان هنوز در حال تکامل است - دیجینوی

با وجود اینکه انسان‌ها طی هزاران سال توانسته‌اند محیط خود را تغییر دهند، اما همچنان تحت فشارهای تکاملی قرار دارند. تکامل متوقف نشده و امروز به شکل‌های متفاوتی نسبت به اجداد باستانی ما ادامه دارد. محیط زندگی ما تنها شامل آب‌وهوا، گیاهان و حیوانات نیست، بلکه غذاهایی که مصرف می‌کنیم و بیماری‌های عفونی که با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم نیز بخشی از محیط محسوب می‌شوند. حتی سبک زندگی مدرن، مانند مصرف غذاهای فرآوری‌شده یا قرار گرفتن در معرض آلودگی‌های صنعتی، می‌تواند فشارهای تکاملی تازه‌ای ایجاد کند و مسیر تغییرات آینده انسان را شکل دهد.

یکی از مهم‌ترین عوامل محیطی، آب‌وهواست. فرهنگ می‌تواند تا حدی انسان را از شرایط سخت آب‌وهوایی محافظت کند؛ برای نمونه با ساخت خانه، استفاده از وسایل گرمایشی در زمستان یا به‌کارگیری سیستم‌های سرمایشی در تابستان. با این حال، این اقدامات تنها بخشی از فشارهای محیطی را کاهش می‌دهند و نمی‌توانند ما را به‌طور کامل از گرما، سرما یا اثرات مستقیم اشعه خورشید مصون کنند. بدن انسان همچنان ناچار است خود را با این شرایط سازگار کند و همین سازگاری‌ها در طول زمان به تغییرات ژنتیکی منجر می‌شوند. این تغییرات به‌ویژه در زمینه مقاومت در برابر دماهای شدید یا تابش خورشید ادامه پیدا می‌کنند و نشان می‌دهند که تکامل زیستی حتی در عصر فناوری نیز فعال است.

قدرت اشعه خورشید

اشعه فرابنفش خورشید می‌تواند به پوست انسان آسیب جدی وارد کند و خطراتی مانند آفتاب‌سوختگی و سرطان پوست را افزایش دهد. افرادی که پوست روشن دارند بیشتر در معرض این آسیب‌ها قرار می‌گیرند، در حالی که افراد با میزان بالاتر ملانین در پوست، به‌طور طبیعی محافظت بیشتری در برابر نور خورشید دارند. در مناطق گرمسیری که تابش خورشید شدید و مداوم است، داشتن پوست تیره یک مزیت مهم محسوب می‌شود، زیرا ملانین نقش حفاظتی قوی ایفا می‌کند. اما در مناطق ابری و سرد، پوست روشن مزیت دیگری دارد؛ این نوع پوست امکان تولید ویتامین D بیشتری را فراهم می‌کند، ویتامینی که برای رشد طبیعی استخوان‌ها و سلامت عمومی بدن ضروری است. همین تفاوت‌ها نشان می‌دهد که ژن‌های مرتبط با رنگ پوست تحت فشارهای محیطی مختلف تغییر کرده‌اند و تکامل یافته‌اند، به‌گونه‌ای که توانسته‌اند سلامت نسل‌های بعدی را تضمین و به بقای انسان در شرایط گوناگون کمک کنند.

غذاهایی که مصرف می‌کنیم

غذاها نقش مهمی در تکامل انسان داشته‌اند. حدود ۱۰ هزار سال پیش انسان‌ها حیواناتی مانند گاو و بز را اهلی کردند و سپس نزدیک به ۸ هزار سال پیش یاد گرفتند شیر آن‌ها را به‌عنوان منبع غذایی استفاده کنند. در آن زمان بیشتر بزرگسالان توانایی هضم شیر خام را نداشتند و مصرف آن باعث بیماری یا مرگ و میر می‌شد، اما برخی افراد ژنی داشتند که امکان هضم لاکتوز را فراهم می‌کرد. از آنجا که شیر غذایی غنی و ارزشمند بود، این افراد توانستند مقاومت کنند و زنده بمانند و فرزندان بیشتری داشته باشند. به مرور این ژن در جمعیت گسترش یافت و امروزه بسیاری از انسان‌ها توانایی هضم شیر را دارند. این نمونه‌ای روشن از «هم‌تکاملی فرهنگی و زیستی» را نشان می‌دهد که یک رفتار فرهنگی مانند دامداری و مصرف شیر می‌تواند تغییرات ژنتیکی را در انسان‌ها ایجاد کند و فرهنگ و زیست‌شناسی در تعامل مستقیم با یکدیگر قرار دارند.

بر اساس شواهد علمی، انسان هنوز در حال تکامل است - دیجینوی

نمونه‌های دیگری نیز وجود دارد. مردم اینویت در گرینلند ژن‌هایی دارند که به آن‌ها امکان هضم چربی‌های سنگین را بدون اینکه دچار بیماری‌های قلبی شوند، می‌دهد. همچنین مردم تورکانا در کنیا که در مناطق خشک زندگی می‌کنند، ژنی دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد مدت طولانی بدون مصرف آب زنده بمانند؛ قابلیتی که در افراد دیگر می‌تواند به آسیب کلیه منجر شود. این مثال‌ها نشان می‌دهد رژیم‌های غذایی متنوع در نقاط مختلف جهان چگونه مسیر تکامل انسان را تحت تأثیر قرار داده‌اند و هر جامعه انسانی بسته به شرایط محیطی خود مسیر تکاملی متفاوتی را طی کرده است.

بیماری‌ها

امراض و بیماری‌ها نیز همواره محرک‌های قدرتمندی برای تکامل انسان بوده‌اند. در قرن چهاردهم میلادی (۶۸۰ تا ۷۷۹ هجری شمسی) ، بیماری طاعون خیارکی اروپا و آسیا را درگیر کرد و حدود یک‌سوم جمعیت اروپا را از بین برد. بسیاری از بازماندگان ژنی داشتند که مقاومت در برابر بیماری ایجاد می‌کرد و همین ژن‌ها به نسل‌های بعد منتقل شد و توانستند در برابر اپیدمی‌های بعدی بهتر مقاومت کنند. در دوران اخیر نیز بیماری‌هایی مانند کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) جهان را فرا گرفتند؛ واکسن‌ها جان بسیاری را نجات دادند، اما برخی افراد به‌طور طبیعی مقاومت ژنتیکی داشتند. احتمال دارد این مقاومت در نسل‌های آینده بیشتر شود و انسان‌ها توانایی مقابله با بیماری‌های جدید را پیدا کنند. این روند نشان می‌دهد بیماری‌ها همیشه یکی از مهم‌ترین عوامل محرک تکامل انسانی بوده‌اند.

انسان‌ها همچنان در حال تکامل هستند و محیط‌های متغیر، از آب‌وهوا و رژیم غذایی گرفته تا بیماری‌ها، این روند را هدایت می‌کنند. فرهنگ می‌تواند شرایط زندگی را تغییر دهد و فشارهای محیطی را کاهش دهد، اما نمی‌تواند ما را کاملاً از آن‌ها دور کند. بنابراین تکامل در جمعیت‌های انسانی ادامه دارد و شواهد نشان می‌دهد این فرایند حتی امروز هم فعال است؛ فرایندی که آینده انسان را شکل خواهد داد و مسیر زیست‌شناسی ما را در قرن‌های پیش رو تعیین می‌کند.

اولاف (Olaf) اکنون از دل انیمیشن بیرون آمده و به جهان واقعی پا گذاشته است. این هفته، در دیزنی‌لند پاریس، از ربات نسل جدید اولاف رونمایی شد؛ دستاوردی که یکی از بلندپروازانه‌ترین جهش‌های فناورانه دیزنی به شمار می‌رود و نسخه انیمیشنی این آدم‌برفی را به یک شخصیت فیزیکی تمام‌عیار تبدیل می‌کند.

رونمایی توسط بروس وان، رئیس و مدیر ارشد خلاقیت Disney Imagineering و ناتاشا رافالسکی، رئیس دیزنی‌لند پاریس، انجام شد. این لحظه سرآغاز فصلی تازه است؛ جایی که پیشرفت‌های رباتیک، هوش مصنوعی با سنت قصه‌گویی دیزنی درمی‌آمیزند تا شخصیت‌های نمادین جهان انیمیشن را به فضای واقعی وارد کنند.

حضور اولاف بر پایه تازه‌ترین قسمت از مجموعه پژوهشی WDI با عنوان We Call It Imagineering بنا شده که به‌طور عمیق به فناوری‌هایی می‌پردازد که تجربه‌های آینده دیزنی را دگرگون می‌کنند. این دستاورد همچنین نتیجه سال‌ها همکاری بین مهندسان، انیماتورها و پژوهشگران هوش مصنوعی است؛ همکاری‌ای با هدف ساخت شخصیت‌هایی که به اندازه نسخه‌های انیمیشنی خود سرزنده و واقعی احساس شوند.

در مرکز این پروژه، یک ایده بنیادین قرار دارد: محو کردن حضور فناوری و برجسته‌سازی اجرا و احساسات. کایل لافلین، معاون ارشد بخش پژوهش و توسعه Disney Imagineering، رویکرد تیم را این‌گونه توضیح می‌دهد که «همه چیز، مانند همیشه در دیزنی، با داستان آغاز می‌شود و تیم ما به این می‌اندیشد که می‌خواهد مهمان چه احساسی داشته باشد.»

این فلسفه راهنمای فرایند تبدیل اولاف از یک موجود دیجیتال به یک شخصیت فیزیکی بوده است؛ شخصیتی که توانایی برقراری تماس چشمی، حرکت‌های سبک‌پردازی‌شده و گفتگو را دارد.

هر حرکت و حتی درخشش برفی سطح بدن او با دقتی طراحی شده که با آنچه مخاطبان در فیلم‌ها دیده‌اند کاملاً همخوان است. مواد الیافی چندرنگی، بازتاب نور را مانند برف واقعی ایجاد می‌کنند و یک پوشش انعطاف‌پذیر شبیه برف، امکان حرکت‌هایی را فراهم می‌سازد که معمولاً در پوشش‌ سخت ربات‌ها امکان‌پذیر نیست.

اما برخلاف درویدهای BDX در Star Wars که پیش‌تر در پارک‌های دیزنی حرکت می‌کنند، اولاف به سطحی متفاوت از واقع‌گرایی حرکتی نیاز داشت. لافلین توضیح داد که یکی از فناوری‌های کلیدی این پلتفرم، یادگیری عمیق تقویتی است که ربات‌ها را قادر می‌کند حرکت طراحی‌شده توسط هنرمندان را در محیط شبیه‌سازی‌شده یاد بگیرند. این پیوند میان هنر و هوش مصنوعی به مهندسان امکان می‌دهد به‌سرعت تکرار و اصلاح انجام دهند تا راه‌رفتن، سبک بدنی و شخصیت‌پردازی اولاف دقیقاً همان گونه شود که انیماتورها تصور می‌کنند.

ویدیو: دیزنی از واقعی‌ترین ربات اولاف رونمایی کرد - دیجینوی

برای مقیاس‌پذیر کردن این فرایند، Disney Imagineering در حال توسعه چارچوب متن‌باز نیوتون است؛ سامانه‌ای شبیه‌سازی‌شده که با همکاری انویدیا و DeepMind گوگل ساخته شده است. لافلین آن را سیستمی توصیف می‌کند که بلوک‌های سازنده آن توسعه سریع شبیه‌سازهای شتاب‌گرفته با GPU را ممکن می‌کند.

یکی از اجزای کلیدی این سامانه، شبیه‌ساز کامینو است؛ ابزاری که سرعت یادگیری ربات‌ها را افزایش می‌دهد. با این ابزار، شخصیت‌هایی مانند اولاف می‌توانند حرکت‌های پیچیده مانند راه‌رفتن، اشاره‌کردن و تعامل را در زمانی بسیار کوتاه‌تر بیاموزند.

این پیشرفت‌ها امکان تبدیل حرکت‌های انیمیشنی، که معمولاً از نظر فیزیکی غیرممکن‌اند، به اجراهای واقعی و قابل‌باور را فراهم می‌کنند. دهان تمام‌متحرک، چشمان بیانگر، بینی هویجی قابل جداسازی و توانایی مکالمه اولاف بر اساس همین لایه‌های حرکتی آموزش‌دیده مبتنی بر هوش مصنوعی پشتیبانی می‌شود.

و این روند همچنان با سرعت فزاینده‌ای ادامه دارد. لافلین تأکید کرد که «تازه در آغاز راه هستیم.» سرعت تحول از درویدهای BDX تا ربات خودمتعادل H.E.R.B.I.E و اکنون اولاف، نشان می‌دهد که دیزنی تا چه اندازه در ساخت و عرضه شخصیت‌های جدید توانمند شده است.

به‌زودی، اولاف در نمایش Arendelle Bay Show در بخش World of Frozen دیزنی‌لند پاریس با مهمانان ملاقات خواهد کرد و همچنین در دیزنی‌لند هنگ‌کنگ نیز حضور محدود خواهد داشت. جزئیات فنی مربوط به ساخت این نسخه از اولاف در تازه‌ترین قسمت We Call It Imagineering منتشر شده که همزمان با اعلام خبر در نشریه Nature Machine Intelligence در دسترس قرار گرفته است.

اگر تا به حال کنجکاو بوده‌اید که عبور مستقیم یک سیاهچاله میکروسکوپی از میان بدن انسان واقعا چه پیامدی دارد، حالا بالاخره پاسخ روشن شده است.

و شگفت‌آور اینکه میزان آسیب چندان هم جدی نیست؛ دست‌کم تا زمانی که جرم سیاهچاله از حد مشخصی پایین‌تر باشد. در واقع بدترین پیامد آن همان موج ضربه‌ای است که هنگام عبور در گوشت بدن ایجاد می‌شود؛ مشابه ضربه بالستیکی که گلوله وارد می‌کند.

بر اساس تحلیل تازه رابرت شرر، فیزیک‌دان دانشگاه وندربیلت آمریکا، حتی یک سیاهچاله با جرم ۱۰۰ میلیارد تن نیز کمتر از یک گلوله کالیبر ۰.۲۲ آسیب وارد می‌کند.

شرر می‌گوید: «مشاهدات تازه از امواج گرانشی حاصل از ادغام سیاهچاله‌ها، و همچنین تصاویر جدید، دوباره توجه‌ها را به این اجرام جلب کرده است. علاوه بر این، یادم بود در دهه ۱۹۷۰ داستانی علمی‌تخیلی خوانده بودم که در آن فردی بر اثر عبور یک سیاهچاله از بدنش می‌میرد. می‌خواستم ببینم چنین چیزی واقعا امکان‌پذیر است یا نه.»

سیاهچاله‌های ریز با جرم کمتر از ستاره‌ها، یکی از توضیح‌های احتمالی برای ماده تاریک به شمار می‌روند؛ ماده‌ای مرموز که مسئول نیروی گرانشی اضافه در سراسر کیهان است. این سیاهچاله‌های آغازین تنها در یک شرایط می‌توانستند شکل بگیرند: از تراکم‌های فوق‌العاده شدید در نخستین لحظات پس از مهبانگ.

هرچند این اجرام نامزد اصلی ماده تاریک محسوب نمی‌شوند، زیرا دانشمندان معتقدند چنین شرایطی حتی در آشوب آغازین جهان نیز نادر بوده است. اگر هم وجود داشته باشند، سهم آنها بسیار ناچیز خواهد بود؛ با این حال همین احتمال اندک، پرسش‌های مهمی مطرح می‌کند.

از جمله اینکه احتمال برخورد یک سیاهچاله از این دست با یک انسان چقدر است، حداقل جرم لازم برای ایجاد آسیب چقدر است، و شکل آسیب چگونه خواهد بود. شرر برای پاسخ به این پرسش‌ها محاسبات گسترده‌ای انجام داده است.

در اینجا نتایج واقعا شگفت‌انگیز می‌شود. حداقل جرم لازم برای اینکه یک سیاهچاله آغازین هنگام عبور از بدن انسان آسیب قابل توجه ایجاد کند، حدود ۱۴۰ کوادراتریلیون گرم است؛ یعنی حدود ۱۴۰ میلیارد تن، تقریبا هفت برابر جرم سیارک توتاتیس.

با وجود این جرم عظیم، اندازه سیاهچاله بسیار ناچیز است؛ قطر شوارتزشیلد آن تنها ۰.۴ پیکومتر است. برای مقایسه، قطر یک اتم هیدروژن حدود ۱۰۶ پیکومتر است.

به گفته شرر، اگر چنین سیاهچاله‌ای با سرعت حدود ۲۰۰ کیلومتر در ثانیه از بدن عبور کند، برهم‌کنش چندانی با بافت اطراف نخواهد داشت. با این حال این سرعت بسیار بیشتر از سرعت صوت در هواست و موج ضربه‌ای فراصوتی که در پی آن ایجاد می‌شود، به شکلی مشابه گلوله ۰.۲۲ بافت بدن را می‌شکافد.

اما این تنها روش آسیب‌رسانی یک سیاهچاله پرجرم نیست. سیاهچاله‌ها با نیروی گرانش اجرامی را که بیش از حد به آنها نزدیک شوند می‌کشند، اما این کشش در همه نقاط یکسان نیست. بخشی که نزدیک‌تر است نیروی بیشتری دریافت می‌کند و این اختلاف، نیروی کشندی نام دارد؛ نیرویی که می‌تواند جسم را بکشد و تکه‌تکه کند؛ فرایندی که با نام اسپاگتی‌شدن شناخته می‌شود.

با این حال نیروی گرانش در این مقیاس‌ها بسیار ضعیف است. نیروهایی که گوشت و حتی اتم‌های بدن شما را کنار هم نگه می‌دارند بسیار قوی‌ترند. شما هر روز روی سیاره‌ای زندگی می‌کنید که تقریبا ۶ سکستیلیون تن جرم دارد و سلول‌های بدنتان از هم نمی‌پاشند.

برای اینکه نیروی کشندی یک سیاهچاله آغازین بتواند واقعا به بدن آسیب بزند، لازم است جرم آن دست‌کم ۷ کوینتیلیون گرم، یا ۷ تریلیون تن باشد؛ جرمی در حد سیارک Iris. فقط در این حد است که گرانش سیاهچاله می‌تواند بافت بدن را آنقدر بکشد که آسیب جدی ایجاد شود؛ آن هم زمانی که موج ضربه‌ای فراصوت احتمالا پیش از آن کافی بوده است.

به هر حال نتیجه خوشایندی در انتظار شما نخواهد بود، اما بسیار دور از آن سناریویی است که سیاهچاله انسان را از درون می‌بلعد؛ چنان که می‌تواند ستاره‌ها را ببلعد.

البته جای نگرانی نیست. با توجه به کمیابی این سیاهچاله‌ها، شرر تخمین زده که احتمال برخورد یک سیاهچاله با یک انسان حدود یک بار در هر یک کوینتیلیون سال است؛ یعنی چندین برابر بیشتر از ۱۳.۸ میلیارد سال عمر کنونی کیهان.

به احتمال زیاد بشریت حتی تا آن زمان دوام نمی‌آورد؛ شاید خود جهان نیز باقی نماند.

شرر می‌گوید: «سیاهچاله‌های آغازین از نظر نظری ممکن‌اند، اما شاید اصلا وجود نداشته باشند.

اگر سیاهچاله‌ای آغازین به اندازه یک سیارک یا بزرگ‌تر باشد، عبورش از بدن انسان موجب جراحت شدید یا مرگ می‌شود؛ درست مانند شلیک گلوله.
اما یک سیاهچاله کوچک‌تر می‌تواند از بدن شما عبور کند بدون اینکه حتی متوجه آن شوید. با این حال چگالی این سیاهچاله‌ها آنقدر پایین است که احتمال وقوع چنین برخوردی عملا صفر است.»

اپل در اقدامی کم‌سابقه طی ماه جاری ده‌ها موقعیت شغلی را در واحد فروش کنار گذاشت؛ اقدامی که بسیاری از کارکنان را غافلگیر کرده است.

به‌گفته کارکنان، اپل در حالی وارد یکی از بهترین فصل‌های مالی خود در چند سال اخیر می‌شود که طی دو هفته گذشته اطلاعیه‌هایی درباره حذف چند موقعیت شغلی برای اعضای تیم‌ها فرستاده است. برای شرکتی که به ندرت تعدیل نیروی گسترده انجام می‌دهد، این خبر باعث شگفتی و سردرگمی کارکنان شده است؛ به‌ویژه اینکه اپل تأکید می‌کند این تغییرات بخشی از برنامه‌ای برای جذب مشتریان بیشتر است و ربطی به فشارهای مالی ندارد.

مسئولان ارتباط با مشتریان عمده، که روابط با شرکت‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و نهادهای دولتی را مدیریت می‌کنند، از جمله افرادی هستند که تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. کارکنانی که مراکز خصوصی اپل را اداره می‌کردند، فضاهایی که در آن‌ها محصولات به مشتریان عمده نمایش داده می‌شوند، نیز متوجه شدند نقش‌هایشان در این تغییرات حذف شده است. اپل تعداد دقیق موقعیت‌های شغلی حذف‌شده را اعلام نکرده، اما گزارش‌ها حاکی از آن است که چندین تیم تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.

اپل این تغییرات را به‌صورت رسمی تأیید کرده، اما جزئیات بیشتری ارائه نکرده است. در بیانیه شرکت آمده است:

برای بهبود ارتباط با مشتریان، تغییراتی در تیم فروش ایجاد کرده‌ایم که تعداد کمی از نقش‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. روند استخدام همچنان ادامه دارد و کارکنان می‌توانند برای نقش‌های جدید درخواست دهند.

اطلاعیه داخلی شرکت نیز بر انعطاف‌پذیری، افزایش کارایی تیم فروش و حذف وظایف تکراری تأکید دارد.

با این حال، برخی از کارکنانی که در این تعدیل‌ها شغل خود را از دست داده‌اند، برداشت متفاوتی دارند. آن‌ها معتقدند اپل در تلاش است سهم بیشتری از فروش را از طریق کانال، که اصطلاح داخلی برای اشاره به فروشندگان و توزیع‌کنندگان شخص ثالث است، پیش ببرد. به گفته این افراد، بسیاری از سازمان‌ها ترجیح می‌دهند از ابتدا با فروشندگان واسطه کار کنند؛ بنابراین انتقال بخش بیشتری از فروش به این مسیر، علاوه بر حفظ مشتریان، هزینه‌های حقوق و دستمزد اپل را نیز کاهش می‌دهد. از نگاه آن‌ها، این تغییر بیشتر شبیه جابه‌جایی مسئولیت‌هاست تا اقدامی صرفاً برای افزایش بهره‌وری.

این دور جدید تعدیل نیرو در ادامه تعدیل‌های اخیر در استرالیا و نیوزیلند است که طی آن حدود ۲۰ موقعیت شغلی حذف شد. در موج کنونی، حتی کارمندانی که دهه‌ها سابقه کار در اپل دارند نیز تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. یکی از تیم‌هایی که بیشترین آسیب را تجربه کرده، تیم فروش بخش دولتی است که بار کاری آن‌ها پیش‌تر به‌دلیل تعطیلی طولانی دولت آمریکا و محدودیت‌های سختگیرانه بسیار سنگین بوده است.

کارمندانی که موقعیت شغلی آنها حذف شده تا ۲۰ ژانویه فرصت دارند نقش دیگری در داخل شرکت پیدا کنند. اپل برای افرادی که نتوانند موقعیت شغلی‌ دیگری پیدا کنند، مزایای پایان کار در نظر گرفته و هم‌زمان چندین موقعیت شغلی در تیم فروش را آگهی کرده است. این شرکت کارمندانی که مشمول این تغییرات شده‌اند را تشویق کرده تا برای این نقش‌ها درخواست دهند، هرچند برخی احساس می‌کنند موقعیت‌های موجود با مسئولیت‌های قبلی آن‌ها مطابقت ندارد.

این تصمیم همچنین با ساختار مدیریتی بخش فروش اپل مرتبط است. این بخش مستقیماً به تیم کوک (Tim Cook) گزارش می‌دهد و مدیریت آن برعهده مایک فنگر (Mike Fenger)، یکی از مدیران با تجربه شرکت قرار دارد. در اوایل سال، اختیارات معاون او، ویوک تاکار (Vivek Thakkar)، گسترش یافت و از آن زمان تمامی فروش‌های سازمانی و آموزشی در سراسر جهان تحت مسئولیت او قرار گرفت. به گفته منابع، تغییرات اخیر نیز با این جابه‌جایی مدیریتی هم‌راستا است.

اگرچه اپل معمولاً از انجام تعدیل گسترده نیرو اجتناب می‌کند، اما طی سال گذشته به‌دلیل تغییر شرایط جهانی ناچار به اتخاذ تصمیمات دشوار شده است. چند پروژه مهم از جمله برنامه قدیمی توسعه خودروهای خودران و پروژه داخلی ساخت نمایشگر متوقف شده‌اند و این توقف‌ها باعث از دست رفتن برخی موقعیت‌های شغلی در تیم‌های سخت‌افزار، هوش مصنوعی و خدمات شده است.

نسبت به سایر شرکت‌های بزرگ فناوری، این تعدیل‌ها در اپل همچنان محدود محسوب می‌شود. آمازون اخیراً بیش از ۱۴ هزار نفر را تعدیل کرده و متا نیز چند صد موقعیت شغلی در بخش هوش مصنوعی خود را حذف کرده است. اقدام اپل از نظر تعداد قابل‌مقایسه با آن‌ها نیست، اما در داخل شرکت یکی از مهم‌ترین تغییرات ساختاری طی چند سال اخیر به شمار می‌آید؛ به‌خصوص اینکه هم‌زمان با آماده‌سازی اپل برای عرضه یک لپ‌تاپ اقتصادی جدید صورت می‌گیرد؛ محصولی که قرار است جایگاه اپل را در میان خریداران سازمانی و آموزشی گسترش دهد.

تصور کنید یک سیاه‌چاله‌ی بسیار کوچک مانند گلوله از میان بدن شما عبور کند؛ در نگاه نخست شاید چنین رویدادی به معنای نابودی کامل و فروپاشی بدن باشد، اما نتایج یک پژوهش علمی نشان می‌دهد میزان آسیب بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود. در واقع، اصلی‌ترین صدمه، ناشی از موج ضربه‌ای خواهد بود؛ موجی که همانند اثر یک گلوله‌ی پرسرعت در بافت بدن ایجاد می‌شود و آن را می‌شکافد. این موج ضربه‌ای به دلیل سرعت فوق‌العاده زیاد حرکت سیاه‌چاله شکل می‌گیرد و می‌تواند بافت‌ها را مانند برخورد یک جسم پرانرژی دچار پارگی کند، هرچند خود سیاه‌چاله به‌طور مستقیم تعامل زیادی با سلول‌ها و مولکول‌های بدن ندارد.

بر اساس تحلیل تازه‌ی رابرت شرر (Robert Scherrer)، فیزیکدان دانشگاه وندربیلت در ایالات متحده، حتی یک سیاه‌چاله با جرم ۱۰۰ میلیارد تُن می‌تواند آسیبی کمتر از شلیک یک گلوله‌ی کالیبر ۰.۲۲ وارد کند. او توضیح می‌دهد: «مشاهدات اخیر از امواج گرانشی ناشی از ادغام سیاه‌چاله‌ها و همچنین تصاویر جدید این اجرام، دوباره توجه‌ها را به موضوع سیاه‌چاله‌ها جلب کرده است. علاوه بر این، من داستانی علمی‌تخیلی از دهه ۱۹۷۰ (دهه ۱۳۵۰ شمسی) به یاد آوردم که در آن فردی با عبور یک سیاه‌چاله از بدنش جان می‌بازد و خواستم ببینم آیا چنین چیزی واقعاً امکان‌پذیر است یا خیر.»

سیاه‌چاله‌های بسیار کوچک با جرمی کمتر از جرم ستاره‌ای، یکی از فرضیه‌های مطرح برای توضیح ماده‌ی تاریک به شمار می‌روند؛ همان نیروی ناشناخته‌ای که باعث افزایش گرانش در سراسر جهان می‌شود و هنوز ماهیت آن به‌طور کامل شناخته نشده است. این سیاه‌چاله‌های موسوم به «سیاه‌چاله‌های اولیه» تنها در شرایطی خاص می‌توانستند از تراکم‌های شدید در نخستین لحظات پس از بیگ‌بنگ شکل بگیرند. هرچند دانشمندان بر این باورند که احتمال شکل‌گیری آن‌ها بسیار کم بوده است، اما وجودشان غیرممکن نیست و همین احتمال پرسش‌های تازه‌ای را مطرح می‌کند.

یکی از پرسش‌های اصلی این است که احتمال برخورد چنین سیاه‌چاله‌ای با یک انسان چقدر است، چه اندازه‌ای باید داشته باشد تا بتواند آسیب وارد کند و شکل این آسیب چگونه خواهد بود. شرر برای پاسخ به این پرسش‌ها محاسبات دقیقی انجام داد و نتایج به دست آمده بسیار شگفت‌انگیز بود.

اگر یک سیاه‌چاله اندازه گلوله از بدن شما عبور کند چه می‌شود؟ - دیجینوی

طبق یافته‌های او، حداقل جرم لازم برای اینکه یک سیاه‌چاله‌ی اولیه بتواند هنگام عبور از بدن آسیب جدی ایجاد کند، حدود ۱۴۰ کوادریلیون گرم (۱۴۰ میلیارد تُن متریک) است؛ جرمی که تقریباً هفت برابر سنگین‌تر از سیارک «توتاتیس» محسوب می‌شود. با وجود این جرم عظیم، سیاه‌چاله همچنان بسیار کوچک خواهد بود (قطر شوارتزشیلد آن تنها ۰.۴ پیکومتر است)، در حالی که قطر یک اتم هیدروژن حدود ۱۰۶ پیکومتر اندازه دارد. این مقایسه نشان می‌دهد که حتی اجرام فوق‌العاده سنگین می‌توانند ابعادی بسیار کوچک داشته باشند و همین ویژگی سیاه‌چاله‌ها آن‌ها را به یکی از اسرارآمیزترین پدیده‌های کیهان تبدیل کرده است.

توضیح: به زبان ساده، شوارتزشیلد نشان می‌دهد که یک جرم چقدر باید فشرده شود تا تبدیل به سیاه‌چاله شود. برای مثال، اگر خورشید به اندازه‌ی حدود ۳ کیلومتر فشرده شود، افق رویداد آن همین قطر خواهد داشت و به سیاه‌چاله تبدیل می‌شود. در سیاه‌چاله‌های کوچک‌تر، این قطر می‌تواند بسیار ناچیز باشد؛ حتی کمتر از اندازه‌ی یک اتم.

اگر یک سیاه‌چاله‌ی بسیار کوچک با سرعتی نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر در ثانیه (۱۲۴ مایل در ثانیه) از بدن عبور کند، تماس مستقیمی با بافت‌ها نخواهد داشت، زیرا اندازه‌ی آن به‌قدری ناچیز است که نمی‌تواند به‌طور مستقیم با سلول‌ها تعامل کند. با این حال، همین سرعت بسیار بیشتر از سرعت صوت در هواست و موج ضربه‌ای ناشی از حرکت آن می‌تواند همانند اثر یک گلوله‌ی کالیبر ۰.۲۲ بافت بدن را شکافته و آسیب جدی ایجاد کند.

راه دیگری که چنین سیاه‌چاله‌ای می‌تواند خطرساز شود، نیروی کشش گرانشی یا همان «نیروی کشندی» است. این نیرو باعث می‌شود بخش نزدیک‌تر به سیاه‌چاله بیشتر کشیده شود و جسم وارد فرایند اسپاگتی‌فیکیشن (Spaghettification) یا کشیده و متلاشی شدن گردد (اسپاگتی‌فیکیشن پدیده‌ای است که وقتی جسمی وارد میدان گرانشی بسیار شدید سیاه‌چاله می‌شود رخ می‌دهد.

اگر یک سیاه‌چاله اندازه گلوله از بدن شما عبور کند چه می‌شود؟ - دیجینوی

در این حالت، بخش نزدیک‌تر جسم به سیاه‌چاله نیروی گرانشی بیشتری دریافت می‌کند و بخش دورتر نیروی کمتری، همین اختلاف باعث می‌شود جسم به‌طور عمودی کشیده و به شکل رشته‌های باریک و بلند شبیه اسپاگتی درآید). با این حال، در مقیاس بدن انسان، نیروهای مولکولی و اتمی بسیار قوی‌تر از گرانش هستند و همین موضوع مانع فروپاشی سلول‌ها می‌شود؛ بنابراین بدن تا حد زیادی در برابر چنین نیروهایی مقاوم باقی می‌ماند.

برای اینکه نیروی کشندی یک سیاه‌چاله بتواند واقعاً به بدن آسیب وارد کند، جرم آن باید دست‌کم ۷ کوینتیلیون گرم (۷ تریلیون تُن متریک) باشد؛ جرمی که با سیارک «ایریس» قابل مقایسه است. تنها در این شرایط، گرانش سیاه‌چاله می‌تواند بافت‌های حساس بدن مانند مغز را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار دهد؛ هرچند تا آن زمان موج ضربه‌ای ناشی از عبور، خود آسیب کافی وارد می‌کند.

به هر حال، چنین برخوردی تجربه‌ای ناخوشایند خواهد بود، اما برخلاف تصور عمومی، سیاه‌چاله بدن را از درون فرو نمی‌پاشد (همان‌طور که ستاره‌ها را نابود می‌کند). از سوی دیگر، جای نگرانی چندانی وجود ندارد؛ زیرا رابرت شرر برآورد کرده است احتمال برخورد یک سیاه‌چاله‌ی اولیه با انسان تنها یک بار در هر کوینتیلیون سال است؛ عددی بسیار بزرگ‌تر از عمر کنونی جهان که حدود ۱۳.۸ میلیارد سال برآورد می‌شود.

بنابراین، بشریت تقریباً هرگز شاهد چنین رویدادی نخواهد بود و حتی ممکن است جهان پیش از آن پایان یابد. شرر در پایان توضیح می‌دهد: «سیاه‌چاله‌های اولیه از لحاظ نظری امکان‌پذیر هستند، اما شاید اصلاً وجود نداشته باشند. یک سیاه‌چاله‌ی بزرگ به اندازه‌ی یک سیارک یا بیشتر می‌تواند مانند شلیک گلوله باعث آسیب یا مرگ شود، اما یک سیاه‌چاله‌ی کوچک‌تر ممکن است از بدن عبور کند بدون اینکه حتی متوجه آن شوید. با این حال، تراکم این اجرام آن‌قدر پایین است که چنین برخوردی عملاً غیرممکن است.»

زندان هالدن در نروژ با تمرکز بر بازپروری و نه مجازات، توانسته نگاه جهانیان را به مفهوم زندان تغییر دهد. این مرکز با ظرفیت حدود ۲۵۰ زندانی، امکاناتی چون سلول‌های مستقل، کلاس‌های یوگا و کارگاه‌های نجاری در اختیار افراد قرار می‌دهد. پنجره‌های بدون میله با چشم‌انداز جنگل، فضایی متفاوت از تصور رایج از زندان‌ها ایجاد کرده است. اگرچه در فرهنگ عمومی و آثار سینمایی مانند سریال «The Wire» زندان‌ها اغلب به عنوان محیطی خشن و مملو از آسیب‌های جسمی و روانی شناخته می‌شوند، هالدن توانسته این تصویر را دگرگون کند.

زندان هالدن از زمان افتتاح در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ شمسی) به عنوان «انسانی‌ترین زندان جهان» شناخته می‌شود و بحث‌های تازه‌ای درباره اصلاح نظام زندان‌ها و بازپروری زندانیان به راه انداخته است. برخلاف بسیاری از زندان‌های آمریکا و بریتانیا، مأموران هالدن سلاح حمل نمی‌کنند و هر زندانی سلول شخصی با حمام، سرویس بهداشتی و تلویزیون دارد. این رویکرد باعث شده نرخ بازگشت به جرم در نروژ تنها حدود ۲۰ درصد باشد، در حالی که این رقم در ایالات متحده و بریتانیا بین ۵۰ تا ۶۰ درصد گزارش شده است.

ساختار متفاوت هالدن نیز توجه جهانیان را جلب کرده است. این زندان پس از ۱۰ سال طراحی و ساخت، با هزینه‌ای معادل ۱.۵ میلیارد کرون نروژ (۲۵۲ میلیون دلار) در بهار ۲۰۱۰ میلادی (بهار ۱۳۸۹ شمسی) افتتاح شد. مساحت آن ۳۰ هکتار جنگل در منطقه کستفولد نروژ را در بر می‌گیرد و به جای سیم‌های خاردار یا حصارهای الکتریکی، تنها یک دیوار بتنی ۲۰ فوتی دارد که با درختان اطراف پوشانده شده است. هانس هنریک هویلوند (Hans Henrik Hoilund)، یکی از معماران پروژه، در گفت‌وگویی با مجله تایم در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ شمسی) توضیح داد که هدف اصلی طراحی، ایجاد محیطی شبیه دنیای بیرون بوده است. حتی دیوار امنیتی با لبه‌های گرد ساخته شد تا حس تهدید کمتری ایجاد کند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

در داخل زندان نیز همین فلسفه دنبال شد و این موضوع در جزئیات طراحی کاملاً مشهود است. سلول‌ها به صورت عمودی و بلند ساخته شدند تا نور طبیعی بیشتری وارد شود و فضای بسته، کمتر احساس شود. پنجره‌ها بدون میله طراحی شده‌اند و چشم‌انداز مستقیم به جنگل اطراف دارند؛ همین ویژگی باعث می‌شود زندانیان ارتباطی هرچند محدود با طبیعت بیرون داشته باشند و حس انزوا کمتر شود.

هر زندانی در سلول خود به سرویس بهداشتی، حمام و تلویزیون دسترسی دارد، که این امکانات در مقایسه با بسیاری از زندان‌های جهان بی‌سابقه است. آره هوی‌دال (Are Høidal)، رئیس زندان، در مصاحبه‌ای با روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۹۱ شمسی) تأکید کرد که هدف اصلی ایجاد فضایی روشن، مثبت و انسانی بوده است. او البته یادآور شد که این سلول‌ها همچنان زندان محسوب می‌شوند و نباید آن‌ها را لوکس دانست: «۱۰ متر مربع، یک سرویس بهداشتی و یک حمام، همین.» این جمله نشان می‌دهد که فلسفه هالدن بر تعادل میان امنیت و انسانیت استوار است.

زندگی روزانه در هالدن نیز با الگوی متفاوتی پیش می‌رود. طبق گزارش گاردین، روز زندانیان از ساعت ۷:۳۰ آغاز می‌شود و تا ساعت ۲۰:۳۰ ادامه دارد؛ این بازه زمانی طولانی به آن‌ها فرصت می‌دهد تا در فعالیت‌های متنوع شرکت کنند. کلاس‌های موسیقی، یوگا و نجاری تنها بخشی از برنامه‌های روزانه هستند. علاوه بر این، زندانیان می‌توانند از استودیوی ضبط صدا، ایستگاه رادیویی، کتابخانه و سالن ورزشی استفاده کنند.

همچنین کتاب‌های آشپزی در کتابخانه محبوبیت زیادی دارند و همین موضوع نشان می‌دهد زندانیان به دنبال یادگیری مهارت‌های عملی برای زندگی آینده هستند. امکان ادامه تحصیل و دریافت مدرک دانشگاهی نیز فراهم شده تا افراد پس از آزادی بتوانند با اعتماد به نفس بیشتری وارد جامعه شوند. هوی‌دال در گفت‌وگویی با مجله تایم توضیح داد: «ما می‌خواهیم آن‌ها را بسازیم، اعتماد به نفس بدهیم و کاری کنیم که به عنوان انسان‌های بهتری آزاد شوند.» این جمله نشان‌دهنده نگاه بلندمدت مسئولان زندان به بازپروری است.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

ارتباط میان زندانیان و مأموران نیز بر پایه احترام و تعامل انسانی شکل گرفته است. مأموران که ترجیح می‌دهند «افسر زندان» نامیده شوند، بدون سلاح در محیط حضور دارند و با زندانیان غذا می‌خورند یا حتی در مسابقات ورزشی مانند والیبال شرکت می‌کنند. این رفتار باعث می‌شود فاصله میان زندانی و مأمور کمتر شود و حس اعتماد و احترام متقابل شکل بگیرد. یکی از زندانیان در گفت‌وگو با گاردین تفاوت هالدن با زندان ایدسبرگ نروژ را «مثل بهشت و جهنم» توصیف کرد؛ مقایسه‌ای که نشان می‌دهد تغییر رویکرد در هالدن تأثیر عمیقی بر تجربه زندانیان داشته است.

هدف اصلی هالدن بازپروری است. هرچند بسیاری از زندانیان مرتکب جرایم سنگین مانند قتل یا قاچاق مواد مخدر شده‌اند، اما مسئولان امیدوارند با این شیوه، افراد پس از آزادی بتوانند زندگی سالم و مفیدی داشته باشند. هوی‌دال در مصاحبه‌ای با گاردین گفت: «اگر کسی چند سال در یک جعبه بسته بماند، وقتی بیرون می‌آید انسان خوبی نخواهد بود. ما باور نداریم سخت‌گیری و انتقام، انسان بهتری می‌سازد. در نظام زندان نروژ تمرکز بر بازپروری است، نه انتقام.» این نگاه نشان می‌دهد که فلسفه زندان هالدن بر پایه اصلاح و بازسازی شخصیت افراد بنا شده است، نه صرفاً مجازات.

با وجود همه این ویژگی‌ها، هالدن همچنان یک زندان است؛ اما زندانی که تعریف سنتی از مجازات را به چالش کشیده و الگویی تازه برای اصلاح و بازپروری ارائه داده است. این مرکز نشان می‌دهد که حتی در محیط‌های بسته و محدود نیز می‌توان شرایطی فراهم کرد که انسان‌ها فرصت بازسازی و تغییر داشته باشند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

یکی از زندانیان در گفت‌وگو با روزنامه گاردین تأکید کرده است: «زندان هالدن را با بهترین هتل‌ها مقایسه کرده‌اند، اما این درست نیست. مسئله اصلی آزادی است که از شما گرفته می‌شود. این بدترین چیزی است که می‌تواند رخ دهد. وقتی شب در سلول قرار می‌گیرید، در اتاقی کوچک تنها می‌نشینید و آن لحظه همیشه سخت‌ترین زمان است.» این سخن نشان می‌دهد که هرچند امکانات زندان هالدن نسبت به سایر زندان‌ها بهتر است، اما فقدان آزادی همچنان سنگین‌ترین فشار روانی بر زندانیان محسوب می‌شود.

با این حال، فلسفه زندان هالدن به نظر می‌رسد نتیجه‌بخش بوده است. تنها ۲۰ درصد از زندانیان در نروژ دوباره به زندان بازمی‌گردند، در حالی که این رقم در ایالات متحده و بریتانیا حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد است. این تفاوت چشمگیر نشان می‌دهد که نگاه نروژ به زندان‌ها در بیست سال گذشته تغییر اساسی داشته و تمرکز بر بازپروری توانسته نتایج ملموسی به همراه داشته باشد.

آره هوی‌دال (Are Høidal) در مصاحبه‌ای با شبکه BBC در سال ۲۰۱۹ میلادی (۱۳۹۸ شمسی) توضیح داد که این تحول را از نزدیک تجربه کرده است. او یادآور شد که نروژ پیش‌تر رویکردی مشابه ایالات متحده داشت و زندان‌ها بیشتر بر «حبس و نگهداری» متمرکز بودند. اما در چند دهه اخیر، تمرکز از مجازات سخت به بازپروری تغییر کرده است. این تغییر مسیر نشان می‌دهد که اصلاحات گسترده در نظام زندان‌ها می‌تواند نه تنها شرایط زندانیان را بهبود بخشد، بلکه امنیت و سلامت جامعه را نیز تضمین کند.

زندان هالدن، جایی که در آن خوش می‌گذرد! - دیجینوی

هوی‌دال که از دهه ۱۹۸۰ میلادی (دهه ۱۳۶۰ شمسی) در زندان‌ها مشغول به کار بوده، شرایط آن زمان را چنین توصیف کرد: «کاملاً سخت بود. فرهنگ زندان‌ها مردانه و خشن بود و تمرکز بر نگهبانی و امنیت قرار داشت. نرخ بازگشت به جرم نیز حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد بود، درست مانند آمریکا.»

در دهه ۱۹۹۰ میلادی (دهه ۱۳۷۰ شمسی)، نروژ اصلاحات بزرگی را آغاز کرد. به جای سیاست «انتقام» که مبتنی بر آن زندانیان را بیشتر روز در سلول‌ها محبوس می‌کرد، تمرکز بر «بازپروری» قرار گرفت. زندان‌ها موظف شدند به زندانیان مهارت‌هایی بیاموزند که در زندگی بیرون به کارشان بیاید و با فعالیت‌ها و فرصت‌های آموزشی، زمان آن‌ها را پر کنند.

هوی‌دال با اشاره به نتایج این تغییرات گفت: «از زمان اجرای اصلاحات بزرگ، نرخ بازگشت به جرم در نروژ تنها ۲۰ درصد پس از دو سال و حدود ۲۵ درصد پس از پنج سال است. بنابراین این روش جواب می‌دهد!»

زندان هالدن از طرف بعضی منتقدان به خاطر رفتار آرام و ملایم با زندانیان مورد انتقاد قرار گرفته است. اما آره هوی‌دال (Are Høidal) باور دارد که اگر زندان‌ها با انسانیت اداره شوند، نتیجه آن انسان‌های بهتر و مفیدتر برای جامعه خواهد بود. او در گفت‌وگو با BBC توضیح داد: «در نهایت این زندانیان آزاد می‌شوند و دوباره در کنار شما زندگی می‌کنند. اگر در زندان با آن‌ها مثل حیوان رفتار کنیم، وقتی آزاد شوند همان رفتار حیوانی را به جامعه می‌آورند.»

سری میت ۸۰ هواوی اخیرا در چین رونمایی شده که علاوه‌بر مدل معمولی و پرو، شامل دو پرچمدار دیگر نیز است. این پرچمداران قدرتمند که میت ۸۰ پرو مکس و RS آلتیمیت نام دارند، از دوربین تله‌فوتو دوگانه و باتری ۶۰۰۰ میلی‌آمپر ساعتی بهره می‌برند.

هواوی میت ۸۰ پرو مکس

گوشی میت ۸۰ پرو مکس هواوی از نظر ظاهری شبیه به مدل ضعیف‌تر خود، یعنی ۸۰ پرو است، اما با نمایشگر بزرگ‌تر، تراشه بهتر، سیستم دوربین چهارگانه در پنل پشتی و باتری حجیم‌تر عرضه می‌شود. این دستگاه به یک صفحه‌نمایش ۶.۹ اینچی با پنل OLED LTPO، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتزی و حداکثر روشنایی ۸۰۰۰ نیت مجهز شده است. قلب تپنده پرچمدار هواوی، تراشه کایرین ۹۰۳۰ پرو است که در کنار حداکثر ۱۶ گیگابایت رم و یک ترابایت حافظه ذخیره‌سازی قرار دارد. این گوشی از سیستم‌عامل HarmonyOS 6 بهره می‌برد که دارای تغییرات رابط کاربری و قابلیت‌های هوش مصنوعی است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

پنل پشتی میت ۸۰ پرو مکس یک سیستم دوربین چهارگانه را در خود جای داده است که شامل یک سنسور اصلی ۵۰ مگاپیکسلی با دیافراگم متغیر و لرزشگیر اپتیکال، لنز اولتراواید ۴۰ مگاپیکسلی، دوربین تله‌فوتو ۵۰ مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.1 و لرزشگیر اپتیکال و یک سنسور تله‌فوتو است. آخرین سنسور این گوشی دارای وضوح ۵۰ مگاپیکسلی با لرزشگیر و زوم اپتیکال ۶.۲ برابری است. همه این دوربین‌ها در کنار نسل دوم تراشه تصویری برداری هواوی با نام Red Maple قرار گرفته‌اند. پرچمدار قدرتمند این شرکت به یک دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی و فناوری سنجش عمق سه‌بعدی نیز مجهز شده است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

انرژی مورد نیاز میت ۸۰ پرو مکس توسط یک باتری ۶۰۰۰ میلی‌آمپر ساعتی تامین می‌شود که از شارژ سیمی ۱۰۰ واتی و بی‌سیم ۸۰ واتی پشتیبانی می‌کند. از ویژگی‌های دیگر این دستگاه می‌توان به گواهی IP68 و IP69، وای‌فای ۶ دوبانده، بلوتوث ۶، پشتیبانی از ارتباط ماهواره‌ای، NFC، پورت USB-C 3.1 نسل یک، بلندگوهای استریو و حسگر مادون قرمز اشاره کرد. ناگفته نماند که گوشی مذکور در رنگ‌های آبی، طلایی، نقره‌ای و مشکی به فروش می‌رسد و ضخامت و وزون آن به ترتیب برابر با ۸.۲۵ میلی‌متر و ۲۳۹ گرم است.

هواوی میت ۸۰ RS آلتیمیت

پرچمداران قدرتمند هواوی

دومین پرچمدار قدرتمند چینی‌ها، میت ۸۰ RS آلتیمیت نام دارد که از طراحی خاص با ماژول دوربین و پنل پشتی متفاوتی برخوردار است. با این حال، بیشتر مشخصات این گوشی شبیه به میت ۸۰ پرو مکس است. برای مثال، هواوی از تراشه، نمایشگر، سیستم دوربین، باتری و مشخصات یکسان دیگر در پرچمدار متفاوتش استفاده گرده است. تنها تفاوت این دستگاه، میزان رم آن محسوب می‌شود که در نسخه پایه برابر با ۲۰ گیگابایت است. میت ۸۰ آر اِس آلتیمیت به قاب تیتانیومی و نمایشگری با نسل سوم شیشه حرارت‌دیده کنلون از جنس بازالت مجهز شده است.

پرچمداران قدرتمند هواوی

ضخامت و وزن این محصول نیز به ترتیب برابر با ۸.۲۵ میلی‌متر و ۲۴۹ گرم است. هواوی پرچمدار خاص خود را در رنگ‌های بنفش، مشکی و سفید عرضه کرده است. قیمت نسخه‌های ۱۶/512GB و 16GB/1TB آن نیز به ترتیب با قیمت ۷,۹۹۹ یوان (۱,۱۲۵ دلار) و ۸,۹۹۹ یوان (۱,۲۶۵ دلار) به فروش می‌رسند. افزون‌بر این، گوشی میت ۸۰ RS آلتیمیت در دو نسخه ۲۰/512GB و 20GB/1TB نیز موجود است که به ترتیب ۱۱,۹۹۹ یوان (۱,۶۹۰ دلار) و ۱۲,۹۹۹ یوان (۱,۸۳۰ دلار) قیمت‌گذاری شده‌اند.

شرکت مادر گوگل، یعنی آلفابت، بسیار نزدیک است که چهارمین شرکتی شود که به باشگاه ۴ تریلیون دلاری می‌پیوندد؛ باشگاهی که پیش از این شرکت‌های اپل، مایکروسافت و انویدیا وارد آن شده‌اند. این موقعیت تازه، حاصل هفته‌ای است که سرشار از خبرهای مهم درباره‌ی فعالیت‌های هوش مصنوعی گوگل بود.

براساس گزارشی که دوشنبه منتشر شد، شرکت متا که از بزرگ‌ترین مشتریان انویدیا به شمار می‌رود، در حال بررسی این موضوع است که برخی از مراکز داده‌ی خود را به تراشه‌های ساخت گوگل مجهز کند. این توافق احتمالی که ارزش آن ممکن است به میلیاردها دلار برسد، از سال ۲۰۲۷ آغاز می‌شود و متا ممکن است حتی از سال آینده میلادی تراشه‌هایی را از بخش گوگل کلاد اجاره کند.

گوگل همچنین یک رونمایی پر سر و صدا داشت. این شرکت هفته‌ی گذشته تازه‌ترین مدل هوش مصنوعی خود به نام جمینای ۳ را معرفی کرد و همچنین چند به‌روزرسانی برای ابزار تولید تصویر نانو بنانا پرو ارائه داد که هر دو با استقبال گسترده روبه‌رو شدند.

براساس گزارش وب‌سایت ورج، وی-لین چیانگ، مدیر ارشد فناوری و هم‌بنیان‌گذار شرکت ارزیابی هوش مصنوعی LMArena، گفته است که عرضه‌ی جمینای ۳ صرفاً یک جابه‌جایی در رتبه‌بندی‌ها نیست و معنایی فراتر از آن دارد.

اکنون دو شرکت به عنوان پیشتازان صنعت هوش مصنوعی شناخته می‌شوند. OpenAI در حوزه‌ی محصولات مصرفی قرار دارد. در سوی دیگر، انویدیا قرار دارد که بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌ی واحدهای گرافیکی برای پردازش‌های هوش مصنوعی در جهان است.

اما گوگل، که سابقه‌ی طولانی، منابع مالی گسترده و دانش انباشته‌ی زیادی در سیلیکون‌ولی دارد، به نظر می‌رسد که این بار در هر دو جبهه برای رقابتی جدی آماده است. بسیاری از کاربران اینترنت و حتی مارک بنیوف، مدیرعامل شرکت سلزفورس، مدعی شده‌اند که مدل جمینای ۳ گوگل به طرز محسوسی بهتر از چت‌جی‌پی‌تی است.

با وجود این، از دید ناظران بیرونی، OpenAI هنوز در زمینه‌ی چت‌بات‌ها نام اول به شمار می‌رود. اما طبق گزارشی از نیویورک تایمز، مدیر بخش چت‌جی‌پی‌تی در ماه اکتبر به کارکنان گفته بود که این شرکت با شدیدترین فشار رقابتی تاریخ خود مواجه است.

در جبهه‌ی تراشه‌های هوش مصنوعی نیز انویدیا همچنان صدرنشین مطمئن بازار است، اما اگر گزارش وب‌سایت اینفورمیشن درست باشد، گوگل احتمالاً در مسیر جبران فاصله خود می‌تواند به یک موفقیت بزرگ دست یابد.

تراشه‌های گرافیکی انویدیا همچنان گزینه‌ی اصلی صنعت برای پردازش‌های هوش مصنوعی هستند، اما TPUهای گوگل نیز اکنون حداقل به رقیبی قابل اعتنا تبدیل شده‌اند. برخلاف GPUها که مانند یک چاقوی چندکاره‌ی سوئیسی برای طیف بسیار گسترده‌ای از وظایف مناسب هستند، TPUهای گوگل تخصصی‌اند و برای برخی بارهای کاری خاص در هوش مصنوعی کارایی بالاتری دارند. TPUها نوعی مدار مجتمع با کاربرد خاص (ASIC) محسوب می‌شوند. یکی از کارشناسان صنعت هفته‌ی گذشته به CNBC گفته است که انتظار دارد بازار ASICهای سفارشی در چند سال آینده سریع‌تر از بازار GPUها رشد کند.

گوگل در کنار GPUهایی که از انویدیا خریداری می‌کند، سال‌هاست که از TPUهای اختصاصی خود برای پشتیبانی از کسب‌وکار رایانش ابری‌اش بهره می‌برد. همچنین این شرکت تراشه‌های خود را به شرکت‌هایی مانند آنتروپیک اجاره می‌دهد؛ شرکتی که از این تراشه‌ها برای چت‌بات کلود، در کنار GPUهای انویدیا و همچنین تراشه‌های Trainium آمازون استفاده می‌کند.

اضافه شدن نام متا به فهرست مشتریان، برای گوگل بسیار مهم خواهد بود و حتی ممکن است به بخش تراشه‌های سفارشی این شرکت قدرت رقابتی بیشتری در بازاری بدهد که اکنون تحت سلطه‌ی غولی به نام انویدیا قرار دارد.

هواوی امسال رویکردی متفاوت را درمورد روترهای خانگی در پیش گرفته است؛ این شرکت می‌خواهد آن‌ها نه‌تنها خوب کار کنند، بلکه زیبا نیز به‌نظر برسند. روتر جدید X3 Pro که امروز به‌صورت رسمی عرضه شد، به‌عنوان اولین «روتر هنری» هواوی معرفی شده است. تم اصلی آن «کوه طلایی زیر نور خورشید» است و اگرچه این نام کمی نمایشی به‌نظر می‌رسد، اما خود دستگاه درواقع یک روتر شفاف و مجسمه‌سازی‌شده است که یک کوه مینیاتوری در داخل آن قرار دارد و یک افکت نوری متغیر دارد که با گذشت روز تغییر می‌کند.

خلاصه و نکات کلیدی

🔹 هواوی از روتر X3 Pro با طراحی هنری و شیشه‌ای رونمایی کرده است که شامل یک کوه مینیاتوری در داخل آن است.🔹 این روتر دارای یک سیستم نورپردازی پویا است که با طلوع و غروب خورشید تغییر می‌کند.🔹 از سرعت وای‌فای تا ۳۵۷۰ مگابیت‌برثانیه پشتیبانی می‌کند و دارای دو پورت اترنت ۲.۵ گیگابیتی است.🔹 این روتر از فناوری PLC 3.0 برای ایجاد شبکه از طریق سیم‌کشی برق خانه نیز پشتیبانی می‌کند.🔹 قیمت آن برای روتر اصلی ۱۲۹۹ یوان (۱۸۳ دلار) و برای مجموعه کامل ۱۹۹۹ یوان (۲۸۲ دلار) تعیین شده است.

طراحی هنری و نورپردازی منحصربه‌فرد

بدنه شفاف روتر اصلی به نورپردازی داخلی «طلوع خورشید» اجازه می‌دهد تا در سراسر اتاق پخش شود و زیرمجموعه کوچک‌تر (sub-router) آن دارای یک افکت هاله‌ای نرم‌تر است که کاربران می‌توانند با یک ضربه آن را فعال کنند. هر دو را می‌توان با دقت بیشتری از طریق اپلیکیشن Huawei Smart Life کنترل کرد که همه‌چیز، از روشنایی گرفته تا تنظیمات شبکه را مدیریت می‌کند.

مشخصات فنی و عملکرد شبکه روتر X3 Pro هواوی

فراتر از ظاهر، X3 Pro برای پاسخگویی به نیازهای مدرن وای‌فای در خانه‌های بزرگ ساخته شده است. واحد اصلی با ۵۱۲ مگابایت رم و ۱۲۸ مگابایت حافظه داخلی عرضه می‌شود و از سرعت ۲.۴ گیگاهرتز تا ۶۸۸ مگابیت‌برثانیه و ۵ گیگاهرتز تا ۲۸۸۲ مگابیت‌برثانیه پشتیبانی می‌کند که مجموع سرعت تئوری آن به ۳۵۷۰ مگابیت‌برثانیه می‌رسد. این دستگاه شامل دو پورت اترنت ۲.۵ گیگابیتی است که می‌توانند به‌طور خودکار بین WAN و LAN جابجا شوند، به‌همراه یک پورت گیگابیتی استاندارد برای ورودی برق. زیرمجموعه کوچک‌تر نیز یک پورت گیگابیتی برای شبکه و برق دارد.

هواوی روتر X3 Pro

هواوی روتر X3 Pro

پوشش‌دهی گسترده و فناوری PLC 3.0

هواوی می‌گوید که روتر مستقل می‌تواند خانه‌هایی با مساحت حدود ۹۰ مترمربع را پوشش دهد، درحالی‌که افزودن یک زیرمجموعه، پوشش را به تقریباً ۹۰ تا ۱۲۰ مترمربع افزایش می‌دهد. گفته می‌شود واحد اصلی دارای شش آنتن وای‌فای است که شامل یک آنتن شفاف منحصربه‌فرد با فناوری در مقیاس میکرون است.

در سطح سخت‌افزار، روتر از تراشه Lingxiao هواوی، چهار تقویت‌کننده سیگنال و ویژگی‌های +Wi-Fi 7 استفاده می‌کند. این سیستم همچنین از شبکه‌سازی PLC 3.0 از طریق یک تراشه جدید Lingxiao PLC پشتیبانی می‌کند و به واحد اصلی اجازه می‌دهد تا با حداکثر ۱۵ زیرمجموعه از طریق سیم‌کشی برق موجود ارتباط برقرار کند که برای خانه‌های چندطبقه بسیار مفید است.

ویژگی‌های اضافی و تمرکز بر گیمینگ

ویژگی‌های اضافی شامل رومینگ دو بانده، یک کانال اختصاصی اینترنت اشیاء (IoT)، کنترل والدین، وای‌فای مهمان، WPA3، محافظت Huawei HomeSec و یک سیستم خنک‌کننده با فن باله کوسه‌ای نسل دوم است. هواوی همچنین با یک حالت «Game Turbo» که بیش از ۱۶۰ بازی را شتاب می‌دهد، به گیمرها توجه کرده است.

قیمت‌گذاری

قیمت‌گذاری کاملاً مشخص است:

روتر اصلی: ۱۲۹۹ یوان (۱۸۳ دلار)زیرمجموعه (sub-router): ۷۹۹ یوان (۱۱۲ دلار)مجموعه کامل: ۱۹۹۹ یوان (۲۸۲ دلار)

این محصول درحال‌حاضر در چین در دسترس است. هواوی به‌وضوح بر این باور است که مردم به ظاهر تجهیزات شبکه خود اهمیت می‌دهند و X3 Pro جسورانه‌ترین تلاش این شرکت در این زمینه است.

به‌نظر شما آیا طراحی زیبا و هنری یک روتر می‌تواند شما را برای خرید آن ترغیب کند؟

بفرست برای دوستات