شیء میان‌ستاره‌ای 3I/ATLAS تنها چند هفته دیگر، به نزدیک‌ترین فاصله خود با زمین خواهد رسید. این جرم آسمانی قرار است در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۵ (۲۸ آذر ۱۴۰۴) در فاصله حدود ۲۷۳ میلیون کیلومتری از سیاره ما عبور کند و فرصتی بی‌سابقه برای رصد دقیق‌تر توسط اخترشناسان فراهم آورد.

آوی لوئب (Avi Loeb)، اخترشناس برجسته دانشگاه هاروارد، در یادداشت تازه‌ای توضیح داده است که روند بررسی این جرم میان‌ستاره‌ای بر پایه داده‌های موجود از تلسکوپ‌های زمینی ادامه خواهد داشت و رصدهای آینده می‌تواند جزئیات بیشتری را آشکار کند. در ماه اکتبر (مهر ۱۴۰۴)، گروهی از پژوهشگران اروپایی و آفریقایی در مقاله‌ای منتشرشده در نشریه Astronomy & Astrophysics گزارش دادند که این جرم نشانه‌هایی از انتشار نور به شکل ضربان قلب دارد؛ الگویی منظم که هر ۱۶.۱۶ ساعت تکرار می‌شود و توجه بسیاری از محققان را برانگیخته است.

هرچند این یافته‌ها می‌تواند بار دیگر نظریه دیرینه لوئب درباره احتمال ماهیت فناوری‌محور این جرم و شباهت آن به یک فضاپیمای بیگانه را تقویت کند، اما توضیح علمی و ساده‌تر این است که 3I/ATLAS در حال چرخش بوده و همانند یک فانوس میان‌ستاره‌ای نور را به‌صورت دوره‌ای به سمت زمین می‌تاباند. پژوهشگران در مقاله خود نوشتند: «به‌طور کلی، 3I/ATLAS ویژگی‌هایی مشابه دنباله‌دارهای ضعیف فعال در بخش بیرونی منظومه شمسی را دارد، هرچند منشأ آن میان‌ستاره‌ای است. پایش مداوم در زمان حضیض خورشیدی (نقطه‌ای که هر جرم در مدار بیضی‌شکل خود نزدیک‌ترین فاصله را با خورشید دارد) برای بررسی تغییرات فعالیت و رنگ ضروری است و می‌تواند رویکردهای ارزشمندی درباره تکامل مواد میان‌ستاره‌ای تحت تابش خورشید ارائه دهد.»

به دنبال درخواست اپراتورهای تلفن همراه برای بازنگری در قیمت بسته‌های اینترنت، نهادهای تصمیم‌گیر با افزایش ۲۰ درصدی تعرفه‌ها موافقت کردند. این تغییر از بامداد سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ به‌صورت تدریجی در پلتفرم‌های فروش اعمال شده است.

ایرانسل در اطلاعیه‌ای اعلام کرده است که بازنگری تعرفه‌ها با توجه به شرایط اقتصادی کشور، فشار ناشی از تحریم‌ها، افزایش نرخ ارز و هزینه‌های سنگین توسعه و نگهداری شبکه انجام شده است. این اپراتور تأکید کرده که اصلاح قیمت‌ها حداقلی بوده و هدف آن جلوگیری از بحران ناترازی در صنعت ارتباطات، حفظ کیفیت خدمات و پاسخ‌گویی به تقاضای روزافزون مشترکان است. در توضیحات ایرانسل همچنین آمده که این تصمیم پس از بررسی‌های طولانی و با در نظر گرفتن حساسیت مشترکان نسبت به تغییر قیمت‌ها اتخاذ و تلاش شده تا کمترین فشار ممکن به کاربران وارد شود.

تعرفه تمامی بسته‌های اینترنت همراه و TD-LTE ایرانسل تا سقف ۲۰ درصد افزایش یافته و به‌تدریج در کانال‌های مختلف فروش اعمال می‌شود. بسته‌هایی که پیش‌تر خریداری شده‌اند بدون تغییر تا پایان اعتبار فعال باقی خواهند ماند و مشترکان می‌توانند تا پایان دوره از همان شرایط قبلی استفاده کنند. ایرانسل تأکید کرده که این اصلاح تعرفه‌ها تنها برای بسته‌های جدید اعمال می‌شود و هیچ تغییری در تعرفه پایه اینترنت همراه ایجاد نشده است.

همراه اول نیز همزمان با ایرانسل، اصلاح تعرفه‌ها را آغاز کرد. این اپراتور اعلام کرده که با وجود درخواست اولیه برای افزایش بیشتر، در نهایت تنها با رشد ۲۰ درصدی موافقت شده است. همراه اول دلیل این اقدام را فشار هزینه‌های توسعه و نگهداری شبکه، تغییرات نرخ ارز و ضرورت سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ارتباطی عنوان کرده است. این شرکت توضیح داده که افزایش هزینه‌های تجهیزات و خدمات فنی، ادامه توسعه شبکه را بدون اصلاح تعرفه‌ها دشوار نموده بود و به همین دلیل این تغییر قیمت صورت گرفته است.

همه ما درباره رباتی شنیده‌ایم که مجبور شدند آن را برش دهند تا مطمئن شوند که انسانی درون آن نیست. وقتی XPENG ربات انسان‌نمای فوق واقع‌گرایانه خود به نام IRON را در روز هوش مصنوعی در گوانگژو رونمایی کرد، واکنش‌های متنوعی برانگیخت. با توجه به روانی حرکات آن در راه رفتن، اشاره کردن و گام برداشتن، بسیاری از بینندگان اصرار داشتند که حتماً یک انسان درون لباس ربات است و برای رفع این شک، یک مهندس بخشی از پوست نرم مصنوعی ربات را برش داد تا اسکلت فلزی آن آشکار شود.

این طراحی انسان‌نما داری یک ستون فقرات بیونیک، عضلات و پوست مصنوعی است که با هم حرکت می‌کنند تا آناتومی انسانی را بازتولید کنند، و این دقیقاً همان چیزی است که IRON را شگفت‌انگیز می‌کند.

بسیاری از شرکت‌ها با پشتوانه دهه‌ها تحقیق و بودجه‌های بسیار زیاد، در رقابت ربات‌های انسان‌نما پیشتاز هستند. با این حال، IRON به عنوان یک ربات کلاس Atlas معرفی نمی‌شود. رویکرد XPENG به‌طور قابل توجهی متفاوت بوده و به جای مهندسی رباتی که صرفاً ظاهر انسانی داشته باشد، هدفش ساخت رباتی است که در نحوه حرکت، ظاهر و تعامل با انسان‌ها واقعی و انسانی احساس می‌شود.

لیست طولانی مشخصات فنی IRON چیزی نیست که XPENG را متمایز می‌کند. این شرکت بیشتر درباره شکل، ظاهر، حرکات و نهایتاً احساسی که IRON در انسان‌ها ایجاد می‌کند حرف می‌زند. فلسفه طراحی XPENG بر ساخت قوی‌ترین یا سریع‌ترین انسان‌نما متمرکز نیست، بلکه بر ساخت رباتی است که به‌طور عمدی شبیه بدن انسان بوده تا فاصله احساسی بین انسان و ماشین را کاهش دهد.

XPENG ربات IRON را به عنوان یک پلتفرم در نظر گرفته که قابل شکل‌دهی، استایل‌دهی و شخصی‌سازی است. این شرکت درباره ارائه انواع بدن، از فرم‌های باریک‌تر تا ساختارهای قوی‌تر، و همچنین پوست مصنوعی تمام بدن و فرم‌های جنسیتی صحبت کرده است. هی ژیائوپنگ، مدیرعامل شرکت، توضیح داد که می‌توان IRON را کمی چاق‌تر یا لاغرتر انتخاب کرد و بر اساس سلیقه خود شخصی‌سازی نمود. او همچنین پیشنهاد کرد که مشابه خرید خودرو، روزی مشتریان ممکن است جنسیت، طول مو یا لباس ربات خود را انتخاب کنند.

تمرکز بر شخصی‌سازی و طراحی ظاهری نرم در این ربات، عمدی است. هدف، تنها کارکردی بودن IRON نیست، بلکه ایجاد احساس نزدیکی و راحتی با انسان‌هاست. هی ژیائوپنگ اشاره کرد که یک ربات انسان‌نما باید گرم‌تر و صمیمی‌تر از یک ماشین سرد و مکانیکی به نظر برسد. این ادراک می‌تواند تعیین کند که مردم چگونه ربات‌ها را در محیط‌های روزمره می‌پذیرند.

افراد معمولا هنگام مواجهه با رباتی که تقریباً، اما نه کاملاً، شبیه انسان است احساس ناراحتی می‌کنند. شرکت XPENG با ربات IRON تلاش کرده تا این احساس ناراحتی را از طریق نسبت‌های آشنا، سطوح نرم و حرکات روان و هماهنگ از بین ببرد.

چگونه ربات انسان‌نمای فوق واقع‌گرایانه چین، توانست مثل انسان راه برود - دیجینوی

با بازتولید اسکلت انسانی با ستون فقرات بیونیک، تعبیه عضلات مفصلی و پوشاندن ساختار با پوست انعطاف‌پذیر، XPENG قصد دارد که IRON حضوری طبیعی و غیر بیگانه داشته باشد. نمایش عمومی، به‌ویژه لحظه‌ای که بخشی از پوشش مصنوعی ربات برش داده شد، نشان داد که حرکت زنده IRON از معماری داخلی آن ناشی می‌شود، نه یک اجراکننده پنهانی در درون.

به جای پیشبرد زیبایی‌شناسی آینده‌نگرانه و ماشین‌محور، XPENG بر نشانه‌های بصری قابل تشخیص مانند شکل بدن، لباس و سیلوئت‌های انسان‌مانند تکیه کرده است. این رویکرد فاصله ادراکی بین انسان و ربات را کاهش داده و حس عجیب و غریب که معمولاً با ربات‌های انسان‌نما همراه است را کم می‌کند.

بنابراین، IRON تنها یک نمایش مهندسی نیست، بلکه تلاش برای ساخت انسان‌نمایی است که مردم بتوانند به راحتی آن را بپذیرند. با کاهش فاصله بصری و احساسی، XPENG امیدوار است که IRON بتواند به طور طبیعی در فضاهای انسانی پذیرفته شود.

XPENG قصد دارد تولید انبوه IRON را تا اواخر ۲۰۲۶ آغاز کند و ابتدا به کاربردهای تجاری، به جای استفاده خانگی، هدف‌گذاری کرده است. با وجود تأثیرگذاری نمایش، برخی همچنان شکاک هستند. حرکت انسان‌مانند ربات تحت شرایط کنترل‌شده یک چیز است؛ اما رفتار انسان‌نمای ایمن، قابل اعتماد و چندمنظوره در محیط‌های واقعی و نامنظم، به‌ویژه در اطراف انسان‌ها، مسئله‌ای کاملاً متفاوت است. اگر IRON می‌خواهد از یک نمایش دیداری به واقعیت روزمره تبدیل شود، ایمنی، دوام، نگهداری و پذیرش اجتماعی همگی آزمون‌های حیاتی خواهند بود.

اما با برش دادن IRON روی صحنه، XPENG بیانیه‌ای عمدی ارائه کرد. شاید ربات‌های انسان‌نمایی که بر فاصله مکانیکی یا توهم تئاتری متکی هستند، تنها تا حد مشخصی موفق باشند. آن‌ها ممکن است تأثیرگذار به نظر برسند و در برخی محیط‌ها ادغام شوند، اما پذیرش واقعی احتمالاً نه از طریق حفظ حالت رباتیک، بلکه از تبدیل شدن به یک شکل انسانی متقاعدکننده حاصل خواهد شد.

اپل از بازنشستگی جان جیاناندریا (John Giannandrea)، مدیر باسابقه حوزه یادگیری ماشین و استراتژی هوش مصنوعی خود، خبر داد؛ مدیری که از سال ۲۰۱۸ این نقش را بر عهده داشت. این تغییر در حالی اعلام می‌شود که مشهورترین محصول هوش مصنوعی اپل یعنی سیری طی سال‌های اخیر به‌دلیل عقب‌ماندن از فناوری‌های نوین و دستیارهای مبتنی بر مدل‌های زبانی بزرگ، به‌عنوان نمونه‌ای قدیمی و ناکارآمد شناخته می‌شد.

در بیانیه اپل آمده است که آمار سوبرا‌مانیا (Amar Subramanya) به‌عنوان معاون جدید هوش مصنوعی این شرکت منصوب شده است؛ فردی که به‌تازگی از سمت معاونت هوش مصنوعی مایکروسافت به اپل پیوسته. به‌گفته اپل، او یکی از مهره‌های اصلی در هدایت نوآوری‌های آینده و گسترش توانمندی‌های Apple Intelligence است.

به بیان دیگر، تمرکز این تغییرات صرفاً بر سیری نیست؛ محصولی که حدود هشت سال پیش از حضور جیاناندریا در اپل عرضه شد. حتی با وجود تلاش اپل برای ارائه قابلیت‌های گسترده‌تر هوش مصنوعی در سال جاری، بسیاری هنوز عملکرد ضعیف سیری را به دوره مدیریت او نسبت می‌دهند.

با این حال، سیری آ‌ن‌چنان بی‌طرفدار هم نیست. چند روز پیش مارکوس براونلی، اینفلوئنسر برجسته دنیای فناوری در یوتیوب، ویدیویی با عنوان «سیری آن‌قدرها هم بد نیست» منتشر کرد و در آن توضیح داد که سیری توانمند است؛ اما فقط زمانی که کاربران انتظارات خود را با محدودیت‌های این دستیار هماهنگ کنند.

در همین حال، سیری برای برخی کارهای عمومی مبتنی بر مدل‌های زبانی راه دیگری در پیش می‌گیرد؛ راهی که بیش از هر چیز، فاصله زیاد آن با رقبا را آشکار می‌کند. از زمان انتشار iOS 18.2 حدود یک سال پیش، بخشی از درخواست‌های کاربران مستقیماً توسط ChatGPT پاسخ داده می‌شود. بنابراین اگر از سیری بخواهید برای کودک پنج‌ساله‌تان داستانی درباره یک اردک تعریف کند، سیری عملاً کار را به ChatGPT می‌سپارد؛ موضوعی که احتمالاً برای جیاناندریا چندان خوشایند نبوده است.

جیاناندریا پیش از پیوستن به اپل، رئیس بخش جست‌وجوی گوگل بود و اپل در سال ۲۰۱۸ او را برای رقابت با دستیارهای کارآمدتری مانند دستیار گوکل و الکسا به خدمت گرفت. اما هفت سال بعد، به‌جای آن‌که سیری از رقبا پیشی بگیرد، در برخی از مهم‌ترین وظایفش به مدل‌های خارجی تکیه کرد.

اوایل امسال مشخص شد که جیاناندریا دیگر مسئول توسعه سیری نیست. سپس ماه گذشته گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه نسل جدید سیری احتمالاً بر پایه مدل‌های هوش مصنوعی داخلی اپل ساخته نخواهد شد و اپل قصد دارد از مدل هوش مصنوعی گوگل برای نسخه آینده سیری استفاده کند.

با اینکه عنوان شغلی سوبرا‌مانیا دقیقاً مشابه جایگاه پیشین جیاناندریا نیست، اما عملاً جایگزین او محسوب می‌شود. او پیش‌تر طی ۱۶ سال فعالیت در گوگل روی مدل “Gemini” کار کرده بود، موضوعی که احتمال می‌دهد نسخه جدید سیری با ردپایی از تجربه‌های او توسعه یابد.

با این حال، همچنان به نظر می‌رسد اپل در حوزه دستیارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بیشتر در حال جبران عقب‌ماندگی است تا پیشتازی. سیری در زمانی ساخته شد که اجرای مجموعه‌ای محدود از فرمان‌های صوتی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد، اما در دوران مدیریت جیاناندریا، این دستیار کم‌کم زیر سایه چت‌بات‌های منعطف و مبتنی بر مدل‌های زبانی بزرگ قرار گرفت.

اگرچه انتظار می‌رود سیری به‌زودی قادر باشد وظایف باز و پیچیده‌تری را که اپل در دوره جیاناندریا به صورت جدی دنبال نکرد، انجام دهد و احتمالاً سوبرا‌مانیا بابت این تغییر به موفقیت دست یابد؛ اما این پرسش باقی می‌ماند که آیا به‌روزرسانی سیری به استانداردهای سال ۲۰۲۶ می‌تواند برای کاربران کافی به‌نظر برسد؟

زندگی مملو از انتخاب‌هاست. برخی تصمیم‌ها ساده و کم‌خطرند؛ مثلاً انتخاب اینکه برای شام چه بخوریم، در تصویر بزرگ زندگی چندان اهمیتی ندارد. اما در مقابل، تصمیم‌هایی وجود دارند که پیچیده، سنگین و تعیین‌کننده‌اند؛ از ترک شغل و تشکیل خانواده گرفته تا سرمایه‌گذاری همه پس‌انداز در یک کسب‌وکار جدید، این تصمیمات از انتخاب‌هایی هستند که می‌توانند مسیر زندگی را تغییر دهند. اما مردم بیشترین چالش را با کدام تصمیم‌ها دارند؟

برای پاسخ به این پرسش، گروهی از روان‌شناسان دانشگاه زوریخ در سوئیس یک پرسش‌نامه طراحی کردند تا میزان استرس و بلاتکلیفی افراد در مواجهه با انتخاب‌های دشوار را ارزیابی کنند. برخلاف بسیاری از پژوهش‌ها که فهرستی از موقعیت‌های پرخطر را از پیش تعیین می‌کنند، تیم به سرپرستی رناتو فری (Renato Frey)، پاسخ‌ها را کاملاً باز گذاشت تا افراد بدون محدودیت، تنها یک تصمیم پرریسک را گزارش کنند. یافته‌هایی که در مجله Psychological Science منتشر شده، نشان می‌دهد الگوهای نگرانی در سال ۲۰۲۵ میان مردم به‌طرز قابل‌توجهی مشابه است.

فری توضیح داد:

ما از شرکت‌کنندگان خواستیم فقط یک انتخاب پرریسک را ذکر کنند. در مجموع، توزیع این تصمیم‌ها در حوزه‌های مختلف زندگی تقریباً ثابت باقی می‌ماند.

رتبه‌بندی پر استرس‌ترین تصمیمات در زندگی از دید روان‌شناسان - دیجینویپذیرفتن شغل جدیدرها کردن شغلسرمایه‌گذاری کردنرانندگی کردنخوداشتغال شدنخریدن خانهجراحی کردنازدواج کردنواکسن زدنمهاجرت کردنسفر کردناستفاده از فناوریسیگار کشیدنبچه‌دار شدنپذیرش فناوری 5Gسرمایه‌گذاری پول در یک کار پرخطردریافت آموزش یا تحصیلسوار هواپیما شدنتغییر محل سکونتعدم پایبندی به توصیه‌های ارتقادهنده سلامتملاقات با مردمتغییر شغل به یک کار نامشخصترک کردن خانه ترافیکبیمه نگرفتن

صرف‌نظر از ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، اکثریت افراد پذیرفتن یک شغل جدید را پرریسک‌ترین تصمیم زندگی خود دانستند. پس از آن، ترک شغل، سرمایه‌گذاری مالی، رانندگی، کسب‌وکار شخصی و خرید خانه در جایگاه‌های بعدی قرار گرفت.

شگفتی آنجا بود که نتایج برخلاف تصورات اولیه برخی پژوهشگران از آب درآمد. انتظار می‌رفت تصمیم‌هایی مرتبط با سلامت یا فعالیت‌های روزمره مانند تنها سفر کردن در صدر قرار گیرند، اما داده‌ها چیز دیگری نشان دادند.

فری افزود:

این یافته برای ما جالب بود؛ انگار نتایج برعکس چیزی شد که انتظار داشتیم. مردم در وهله اول به خطرات شغلی فکر می‌کنند.

در ادامه، تیم تحقیقاتی فهرستی فشرده از ۱۰۰ تصمیم پرریسک تهیه کرد؛ تصمیم‌هایی که در زندگی روزمره به‌طور مشترک تجربه می‌شوند و در حوزه‌هایی مانند شغلی، مالی و عاطفی دسته‌بندی شده‌اند. این طبقه‌بندی همچنین براساس گروه‌های سنی و جنسیت نیز انجام شده است تا بررسی روندهای گسترده‌تری ممکن شود. یکی از نمونه‌های قابل‌توجه این است که پژوهشگران بررسی کردند آیا تصمیم‌های پرریسک در دوران پیش از همه‌گیری کرونا، حین آن و پس از آن تغییر کرده‌اند یا نه. اما به گفته فری، نتایج در تمام این دوره‌ها به شکل شگفت‌انگیزی ثابت باقی ماند.

تنها تفاوت مهم، در شیوه‌ای بود که افراد ریسک را تعریف می‌کردند. این واژه عمداً مبهم گذاشته شد تا گسترده‌ترین دامنه پاسخ‌ها ثبت شود. برای برخی، ریسک به معنای موقعیت‌های تصادفی مانند قمار است، اما برای برخی دیگر، تصمیم‌های سنگین و سرنوشت‌ساز. برخی داوطلبان از تصمیم شخصی خود گفتند و برخی دیگر داستان انتخاب‌های پرخطر اطرافیانشان را بازگو کردند. سپس توضیح دادند که پیامد انتخاب ریسکی و غیرریسکی چه بوده است.

با این حال، متغیرهای جمعیت‌شناختی نیز در برخی الگوها نقش داشتند؛ برای مثال، بزرگ‌ترین ریسک از نگاه جوانان معمولاً ترک شغل است، در حالی که افراد مسن‌تر پذیرفتن یک شغل جدید را خطرناک‌تر می‌دانند.

فری توضیح داد:

این الگوهای ظریف‌تر کمک می‌کند بفهمیم کدام گروه‌های جامعه بیشتر در معرض کدام انتخاب‌های پرریسک قرار دارند.

به باور پژوهشگران، این پایگاه داده جدید می‌تواند به سیاست‌گذاران کمک کند تا تشخیص دهند کدام گروه‌ها به ابزارهای حمایتی و کمک در تصمیم‌گیری نیاز دارند. همچنین روان‌شناسان می‌توانند از این اطلاعات برای درک الگوهای گسترده‌تر میان مراجعان استفاده کنند.

فری در پایان گفت:

فکر می‌کنم این پژوهش می‌تواند الگویی برای انجام مطالعات اکتشافی و داده‌محور باشد؛ پژوهشی که هر از گاهی لازم است تا درک تازه‌ای از تصمیم‌های واقعی مردم در زندگی به دست بیاوریم.

اپل اخیرا یک محقق هوش مصنوعی به نام آمار سوبرامانیا (Amar Subramanya) که از مدیران باسابقه گوگل و معاون بخش هوش مصنوعی در مایکروسافت بوده را استخدام کرده است. این شخص اکنون در همان سمت قبلی خود، یعنی معاون بخش هوش مصنوعی برای اپل کار خواهد کرد. این شرکت همچنین اعلام کرده است که جان جیاناندرا (John Giannandrea)، مدیر فعلی بخش هوش مصنوعی‌اش در سال ۲۰۲۶ بازنشسته خواهد شد. سوبرامانیا که اپل او را پژوهشگر برجسته هوش مصنوعی توصیف می‌کند، ۱۶ سال در گوگل به عنوان رئیس بخش مهندسی جمینای فعالیت داشت.

این کارمند باتجربه اوایل امسال گوگل را ترک کرد و به مایکروسافت پیوست. اپل در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرده است که سوبرامانیا زیر نظر کریگ فدریگی فعالیت خواهد کرد و رهبری بخش‌های کلیدی شرکت مانند مدل‌های هوش مصنوعی، تحقیقات یادگیری ماشین و ایمنی و ارزیابی هوش مصنوعی را بر عهده دارد. البته جای تعجبی ندارد که اپل در حال ایجاد تغییراتی در رهبری بخش هوش مصنوعی خود است. جیاناندرا در سال ۲۰۱۸ پس از مدتی فعالیت در گوگل که شامل سمت معاونت بخش سرچ نیز می‌شد، به اپل پیوست. در حالی که استخدام او در آن زمان به عنوان یک موفقیت بزرگ برای کوپرتینویی‌ها تلقی می‌شد، این شرکت از آن زمان با چالش‌های قابل توجهی روبرو شده است.مهم‌ترین مشکل اپل، عدم موفقیت در ارائه نسخه‌ای شخصی‌سازی‌شده‌تر و هوش مصنوعی‌محور از سیری بود که سال گذشته پیش‌نمایشی از آن ارائه کرد.

جیاناندرا که سال‌ها بر روند توسعه سیری نظارت داشت، بخش زیادی از تقصیر این تاخیرها را به گردن گرفته است. وب‌سایت بلومبرگ اوایل امسال گزارش داد که تیم کوک، مدیرعامل اپل، اعتماد خود به توانایی جان جیاناندرا، رئیس بخش هوش مصنوعی برای پیشبرد توسعه محصول را از دست داده و به جای او، مدیران دیگری رابه عنوان مسئول توسعه سیری انتخاب کرده است. کوک در بیانیه‌ای گفت که بابت کمک‌های جیاناندرا به اپل، از او تشکر می‌کند و از فدریگی نیز به خاطر پیشرفت نسخه اصلاح‌شده سیری قدردانی کرد. او افزود: “کریگ علاوه‌بر گسترش تیم رهبری و مسئولیت‌های مرتبط با هوش مصنوعی خود با تیم سوبرامانیا، نقش اساسی در پیشبرد اهدافمان در حوزه هوش مصنوعی داشته است، از جمله نظارت بر کارهای ما برای ارائه سیری شخصی‌سازی‌شده‌تر به کاربران در سال آینده.”

در میان روایت‌های شگفت‌انگیز جنگ جهانی دوم، داستان یک خرس قهوه‌ای ایرانی به نام «وُیتک» جایگاه ویژه‌ای دارد. این خرس که در سال ۱۹۴۲ سربازان لهستانی آن را از یک شخص همدانی خریداری کردند، بعدها به یکی از نمادهای رسمی ارتش لهستان تبدیل و نامش در تاریخ به‌عنوان «خرس سرباز» ثبت شد.

وُیتک توله‌خرسی کوچک بود که یک پسر بچه همدانی از او نگهداری می‌کرد. زمانی که سربازان لهستانی پس از خروج از شوروی به ایران رسیدند، این خرس را در ازای چند قوطی کنسرو خریدند و به‌عنوان همراه خود پذیرفتند. توله‌خرس خیلی زود با فضای نظامی خو گرفت و در کنار سربازان رشد کرد. با گذشت زمان، قدرت جسمانی‌اش به کار آمد و توانست در شرایط دشوار جنگی وظایف مشخصی را بر عهده بگیرد و به بخشی از زندگی روزمره نیروها تبدیل شود.

در نبرد مونته‌کاسینو در ایتالیا، وُیتک با توانایی خارق‌العاده‌اش جعبه‌های سنگین گلوله توپ و مهمات را از کامیون‌ها به محل استقرار توپخانه منتقل می‌کرد. این کار نه‌تنها سرعت عملیات را افزایش می‌داد، بلکه نشان می‌داد او عملاً مانند یک سرباز واقعی در میدان جنگ حضور دارد. قدرت بدنی وُیتک به حدی بود که در جابه‌جایی صندوق‌ها و تجهیزات سنگین نیز نقش مهمی ایفا می‌کرد و بارها را روی دو پا بلند می‌کرد.

خرس ایرانی که به نماد ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم تبدیل شد - دیجینویخرس ایرانی که به نماد ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم تبدیل شد - دیجینویخرس ایرانی که به نماد ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم تبدیل شد - دیجینویخرس ایرانی که به نماد ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم تبدیل شد - دیجینوی

حضور او در میان نیروها به‌طور طبیعی باعث افزایش روحیه سربازان می‌شد؛ آن‌ها وُیتک را نه به‌عنوان یک حیوان، بلکه به‌عنوان یکی از اعضای رسمی گروهان پذیرفته بودند. حتی رفتارهایی مانند ایستادن در کنار سربازان و تقلید احترام نظامی، جایگاه او را بیش از پیش در میان نیروها تثبیت کرد و او را به چهره‌ای محبوب و الهام‌بخش بدل ساخت.

محبوبیت وُیتک به حدی رسید که فرماندهی ارتش تصویر خرسی حامل گلوله توپ را به‌عنوان نشان رسمی گروهان ۲۲ انتخاب کرد. این اقدام او را از یک همراه ساده به نماد نظامی ارتقا داد و نامش را در تاریخ ثبت کرد. پس از پایان جنگ، وُیتک همراه سربازان به اسکاتلند منتقل شد و مدتی در روستای هوتون زندگی کرد.

بعدها ویتک به باغ‌وحش ادینبرو برده شد، جایی که تا سال ۱۹۶۳ زندگی کرد و همان‌جا درگذشت. یاد و خاطره این خرس سرباز همچنان زنده مانده است و تندیس‌های ساخته‌شده در اسکاتلند و لهستان، خدمات و قدرت او در جنگ جهانی دوم را به نسل‌های بعدی یادآوری می‌کنند.

رقابت غول‌های تکنولوژی در بازار گوشی‌های هوشمند هر روز اوج می‌گیرد. هواوی با رونمایی از میت 80 پرو مکس (Huawei Mate 80 Pro Max)، سامسونگ را به چالش می‌کشد. این شرکت چینی قصد دارد در بخش‌های حیاتی مثل کیفیت صفحه نمایش، از گلکسی S25 اولترا پیشی بگیرد.

سال‌هاست که سامسونگ بر تخت پادشاهی پنل‌های نمایشی تکیه زده است. با این حال، گزارش‌ها و تصاویر جدید خبر از ظهور رقیبی قدرتمند می‌دهند؛ رقیبی که با فناوری‌های بومی خود، زنگ خطر را برای کره‌ای‌ها به صدا درآورده است.

خلاصه نکات کلیدی:

🔵 دستیابی به روشنایی خیره‌کننده ۸۰۰۰ نیت در هواوی با فناوری OLED دو لایه
🔵 استفاده از پنل اختصاصی سامسونگ با روشنایی ۲۶۰۰ نیت در گلکسی S25 اولترا
🔵 برتری نرخ PWM پرچمدار هواوی و حذف کامل لرزش تصویر (Flicker)
🔵 کاهش فشار بر چشم و تجربه کاربری راحت‌تر با نماینده چینی

مقایسه فنی پنل‌های نمایشگر: فناوری کره‌ای یا چینی؟

واحد «سامسونگ دیسپلی» پنل‌های پیشرفته OLED را برای Galaxy S25 Ultra می‌سازد. در جبهه مقابل، شرکت‌های چینی BOE و Visionox تأمین‌کننده نمایشگر هواوی میت 80 پرو مکس هستند.

مدیران هواوی ادعا می‌کنند که پرچمدار جدیدشان از فناوری OLED دو لایه (Dual-layer) بهره می‌برد. این تکنولوژی دستیابی به قله روشنایی (Peak Brightness) حیرت‌انگیز ۸۰۰۰ نیت را ممکن می‌سازد. سامسونگ اما عدد ۲۶۰۰ نیت را برای گلکسی S25 اولترا در نظر گرفته است. اگرچه این میزان نور برای محیط‌های باز کفایت می‌کند، اما روی کاغذ در برابر عدد اعلامی هواوی رنگ می‌بازد.

روشنایی ۸۰۰۰ نیت نمایشگر گوشی Huawei Mate 80 pro max

روشنایی ۸۰۰۰ نیت نمایشگر گوشی Huawei Mate 80 pro max

تست واقعیت: بررسی تصویر لو رفته در شبکه اجتماعی X

افشاگری با نام کاربری PhoneArt در شبکه اجتماعی ایکس، تصویری را به اشتراک گذاشت. او نمایشگر این دو گوشی را کنار هم قرار داد تا تفاوت‌ها را آشکار کند. این عکس دو فاکتور مهم را نشان می‌دهد: شدت روشنایی و پدیده اثر PWM.

تصویر افشا شده از نمایشگر s25 ultra در مقابل Mate 80 pro max

تصویر افشا شده از نمایشگر S25 ultra در مقابل Mate 80 pro max

بررسی دقیق ما نتایج زیر را اثبات می‌کند:

پرچمدار هواوی نور بیشتری تولید می‌کند و زیر آفتاب مستقیم خوانایی بهتری دارد.

گلکسی S25 اولترا نیز کاربر را در محیط بیرونی راضی نگه می‌دارد، اما در رقابت شانه به شانه، میدان را واگذار می‌کند.

نرخ نوسازی PWM و سلامت چشم

عکس منتشر شده راز دیگری را هم برملا می‌کند؛ نمایشگر گلکسی S25 اولترا به وضوح سوسو می‌زند (Flickering). اما تصویر در میت 80 پرو مکس ثبات بیشتری دارد. اختلاف فاحش در نرخ دیمینگ PWM (مدولاسیون پهنای پالس) دلیل اصلی این ماجراست:

گلکسی S25 اولترا: فرکانس PWM برابر با ۴۸۰ هرتز

هواوی میت 80 پرو مکس: فرکانس PWM برابر با ۱۴۴۰ هرتز (فرکانس بالا)

فرکانس PWM بالاتر، ایمنی نمایشگر OLED را تضمین می‌کند. بنابراین در استفاده‌های طولانی، گوشی هواوی خستگی کمتری به چشم‌های شما وارد خواهد کرد.

فناوری ضد بازتاب نور

سامسونگ فناوری صفحه نمایش ضد بازتاب را اولین بار در مدل S24 Ultra معرفی کرد. اکنون کره‌ای‌ها همکاری خود را با شرکت کورنینگ (Corning) گسترش داده‌اند تا این ویژگی را در گلکسی S25 اولترا ارتقا دهند. هواوی نیز دست روی دست نگذاشته و پوشش ضد تابش (Anti-glare) را روی نمایشگر میت 80 پرو مکس اعمال کرده است.

جمع‌بندی نهایی

گرچه هنوز هم سکان هدایت بازار اندروید در دست سامسونگ است اما، چینی‌ها با سرعتی باورنکردنی مسیر نوآوری را طی می‌کنند. به نظر می‌رسد برندهای چینی در پذیرش سخت‌افزارهای مدرن جسورتر هستند. در مقابل، برندهای جهانی رویکردی محافظه‌کارانه را برای تغییرات سخت‌افزاری بزرگ انتخاب می‌کنند.

نظر شما چیست؟

آیا روشنایی ۸۰۰۰ نیتی هواوی شما را وسوسه می‌کند یا به کیفیت نمایشگرهای سامسونگ وفادار می‌مانید؟ آیا نرخ PWM برایتان اهمیت دارد؟ دیدگاه خود را برای ما بنویسید.

بفرست برای دوستات

گزارش‌های جدیدی که از رونمایی ردمی توربو ۵ پرو پیش از فرا رسیدن فصل بهار حکایت دارند، موجی از انتظار و هیجان را در میان کاربران ایجاد کرده‌اند. انتظار می‌رود این گوشی در بازار جهانی با نام POCO F8 عرضه شود و با اتکا بر یک تراشه پرچمدار در محدوده قیمتی خود، رویکردی تهاجمی را در بازار دنبال کند. این دستگاه با استفاده از یک پردازنده بهینه‌سازی‌شده و پشتیبانی از فول کش، جهشی چشمگیر در عملکرد ارائه می‌دهد و در پی تعریف دوباره استانداردهای بازار است.

بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی وبلاگ‌نویس مشهور حوزه فناوری با نام DigitalChatStation، ردمی توربو ۵ پرو به‌زودی معرفی خواهد شد و تمرکز اصلی آن بر ظرفیت زیاد باتری و قدرت بالاست. انتظار می‌رود این گوشی جایگاه عملکردی سری K را حفظ کند و محدوده قیمتی رقابتی ۲۵۰۰ یوان چین (حدود ۳۴۴ دلار) را هدف بگیرد.

با وجود گمانه‌زنی‌هایی که درباره پردازنده این گوشی مطرح شده، این منبع تأکید کرده است که شیائومی فعلاً قصد استفاده از تراشه اسنپدراگون ۸ نسل ۵ را در این مدل ندارد. در عوض، ردمی توربو ۵ پرو از تنها تراشه پرچمدار موجود در این بازه قیمتی بهره خواهد برد؛ تراشه‌ای که برای دستیابی به بالاترین سطح عملکرد بهینه شده است. این رویکرد توازن میان قدرت پردازشی بالا و مقرون‌به‌صرفه بودن را تضمین می‌کند و باعث می‌شود این گوشی در بازار میان‌رده، رقیبی جدی باشد.

گوشی ردمی توربو ۵ پرو با باتری ۹۰۰۰ میلی‌آمپرساعتی و تراشه پرچمدار فاش شد - دیجینوی

یکی از برجسته‌ترین مشخصاتی که در گزارش‌ها به آن اشاره شده، ظرفیت باتری دستگاه است. گفته می‌شود ردمی توربو ۵ پرو از یک باتری غول‌پیکر 9000mAh بهره خواهد برد که در میان محصولات شیائومی، بی‌سابقه و بزرگ‌ترین ظرفیت در این کلاس محسوب می‌شود. همچنین، برای مدیریت چنین ظرفیت عظیمی، انتظار می‌رود گوشی از شارژ سریع ۱۰۰ وات پشتیبانی کند تا کاربران زمان کمتری را صرف اتصال دستگاه به پریز برق کنند.

در زمینه طراحی و مقاومت، گزارش‌های پیشین اشاره دارند که این گوشی با فریم فلزی پریمیوم و حسگر اثرانگشت اولتراسونیک 3D عرضه خواهد شد. همچنین، احتمال می‌رود دستگاه دارای استاندارد مقاومت کامل در برابر نفوذ آب (احتمالاً IP68) باشد و طراحی مینیمالیستی با اسپیکرهای کاملاً متقارن ارائه کند.

مطابق با استراتژی‌های همیشگی برند شیائومی برای بازارهای منطقه‌ای، ردمی توربو ۵ پرو با نام POCO F8 روانه بازار جهانی خواهد شد. این روند ادامه رویکرد نسل پیشین است؛ جایی که ردمی توربو ۴ پرو که نخستین گوشی مجهز به تراشه اسنپدراگون 8s نسل ۴ بود، استانداردهای بالایی را با نمایشگر تخت ۱.5K LTPS و توان شارژ چشمگیر رقم زد. اکنون انتظار می‌رود POCO F8 این مسیر را ادامه دهد و با ارتقاهای بزرگ در زمینه باتری و کیفیت ساخت، تجربه‌ای ممتاز را برای کاربران بین‌المللی فراهم کند.

اگر علاقه دارید بدانید دو گوشی گلکسی S26 و S26 پلاس چه تفاوت‌هایی با نسل قبلشان دارند، اکنون می‌توانید به لطف دو جدولی که یک افشاگر سرشناس به نام Ice Universe منتشر کرده است، در این‌باره اطلاعاتی کسب کنید. درصورتی که این اطلاعات درست باشد، گلکسی S26 سامسونگ نمایشگر نسبتا بزرگ‌تری نسبت به گلکسی S25 دارد. البته روشنایی صفحه‌نمایش و نرخ نوسازی، میزان رم، مشخصات دوربین این دو گوشی شبیه یکدیگر است. افزون‌بر این، سامسونگ تصمیم گرفته است یک باتری با ۳۰۰ میلی‌آمپر ساعت ظرفیت بیشتر در گوشی جدیدش استفاده کند که از همان سرعت شارژ نسل قبل پیشتیبانی می‌کند.

گلکسی S26 و S26 پلاس

این گوشی ۲ گرم سنگین‌تر و ۰.۳ میلی‌متر باریک‌تر است، در حالی که از تراشه جدیدتری بهره می‌برد. همچنین به نظر می‌رسد نسخه پایه آن به جای ۱۲۸ گیگابایت، دارای ۲۵۶ گیگابایت حافظه داخلی خواهد بود، اما مانند گلکسی S25، بهترین نسخه‌اش به ۵۱۲ گیگابایت حافظه مجهز است.

گلکسی S26 و S26 پلاس

از سوی دیگر، گلکسی S26 پلاس در مقایسه با مدل سال گذشته، دارای اندازه نمایشگر، وضوح تصویر، روشنایی و نرخ نوسازی، میزان رم و حافظه ذخیره‌سازی، سیستم دوربین، باتری، سرعت شارژ و ضخامت یکسانی دارد. تنها تفاوت قابل توجه این گوشی، تراشه جدیدتر و وزن بیشتر آن است که ۴ گرم سنگین‌تر از گلکسی S25 پلاس محسوب می‌شود. به غیر این دو مورد، مدل پلاس سری گلکسی S26 روی کاغذ هیچ تفاوتی با نسل قبلش ندارد.